جالبترین چالش در مسیر تبیین یکپارچگی دانش، گذار از علم است به هنر و البته هنر خلاق. یعنی تولیدات شخصی ادبیات، هنرهای دیداری، نمایش، موسیقی و رقص که دارای آن کیفیاتی هستند که ما به دلیل نداشتن اصطلاحاتی مناسبتر که شاید هم هرگز نتوانتیم ابداع کنیم، آنها را زیبا و حقیقی مینامیم.
ویلسون عقیده دارد از عصر روشنگری به اینطرف، تقسیم علم به شاخههای تخصصی گوناگون، هرچند مزایایی در جهت سازماندهی امر پژوهش بههمراه داشته، زیانهای جبرانناپذیری برای بشریت بهبار آورده است. او معتقد است کلید یکپارچگی علوم سازواری است و آن را نسبت به واژه انسجام ترجیح میدهد چراکه بهنظرش واژه سازواری خیلی کم به کار رفته و همین موجب تضمین دقتش میشود درحالیکه واژه انسجام چندین معنا دارد که تنها یکی از آنها سازواری است.
او توضیح میدهد نخستین کسی که این واژه را برای تلفیق علوم بهکار برد ویلیامویول بود که در کتابش فلسفه علوم استقرایی که در سال ۱۸۴۰ منتشر شد آن را مطرح کرد. این واژه در لغت به معنای «بههم آویختن» دانش است از رهگذر پیوند زدن حقایق و نظریههای واقعیتمحور در همه رشتهها برای ایجاد یک شالوده مشترک جهت تبیین جهان. در همین رابطه ویلیامویول مینویسد: «هرگاه استقراء در طبقهای از واقعیات با استقراء در طبقهای دیگر همساز شود میگوییم آنها با هم سازواری دارند. این سازواری محکی است برای درستی نظریهای که استقراء بر بستر آن صورت میگیرد.»
به عبارت دیگر بنا بر این دیدگاه تنها روشی که بارآورده علوم طبیعی باشد میتواند ملاک تائید یا تکذیب سازواری قرار گیرد؛ (و بیدرنگ باید اضافه کنم) نه کوششی به رهبری دانشمندان، یا کوششی منجمد در تجرید ریاضی، بلکه کوششی پایبند به آن سنتهای فکری که در کشف کیهان مادی چنین خوب کار کردهاند.
ویلسون همچنین برای تشریح بیشتر ماجرا مثالی میزند و مینویسد: «دولتها در همهجای جهان در استقراء بهترین سیاست برای سامان دادن به ذخایر جنگلی که پیوسته رو به کاهش دارند ناکام میمانند. از طرفی رهنمودهای اخلاقی استواری که بر پایه آن به توافقی برسیم چندان فراوان نیستند و همینهایی هم که داریم چندان بر پایه دانش زیستبوم پرداخته نشدهاند. حتی اگر دانش علمی کافی هم میداشتیم، هنوز جای مبانی محکم برای ارزشگذاری درازمدت بر جنگلها خالی است. علم اقتصادی که حاصلش دستاورد پایدار باشد هنوز هنری ابتدایی است؛ و فواید روانشناختی زیستسامانهها کمابیش دربست مغفول مانده است.»
این استاد دانشگاه هاروارد سپس متذکر میشود که وقتی کردار انسان مشتمل بر رویدادهایی مبتنی بر علیت طبیعی است؛ چرا علوم اجتماعی و علوم انسانی باید از سازواری با علوم طبیعی برکنار باشد؟ کافی نیست بگوییم کردار انسانی یک امر تاریخی است و تاریخ هم چیزی نیست جز روند رویدادهای یگانه. هیچ چیز بنیادینی روند تاریخ انسانی را از روند تاریخ طبیعی جدا نمیکند، چه در ستارگان، چه در تنوع حیات، اخترشناسی، زمینشناسی و زیستشناسی تکاملی نمونههایی از رشتههایی هستند که از اساس با دیگر علوم طبیعی سازواری دارند. به زعم او امروزه تاریخ، با تمام جزئیاتش، به سهم خود یک رشته بنیادین کسب معرفت است. اما اگر تا کنون ده هزار تاریخ انسانواره روی دههزار سیاره زمینمانند پیدا شده و با بررسی تطبیقی این تاریخها آزمونهای تجربی انجام گرفته و اصولی استخراج شده بود، اینک تاریخنگاری (تبیین روندهای تاریخی)، جزو علوم طبیعی بهشمار میآمد.
درواقع از بسیاری جهات، جالبترین چالش در مسیر تبیین یکپارچگی، گذار از علم است به هنر و البته هنر خلاق است. یعنی تولیدات شخصی ادبیات، هنرهای دیداری، نمایش، موسیقی و رقص که دارای آن کیفیاتی هستند که ما به دلیل نداشتن اصطلاحاتی مناسبتر که شاید هم هرگز نتوانتیم ابداع کنیم، آنها را زیبا و حقیقی مینامیم.
در فصلی به نام هنر و تفسیر آن نیز میخوانیم: «گاهی اوقات هنر بهمعنای کل انسانیات بهکار میرود که نه فقط شامل هنرهای خلاق میشود بلکه رشتههایی را که در گزارش ۸۰-۱۹۷۹ کمیسیون انسانیات توصیه شده است را نیز در برمیگیرد. درواقع منظور رشتههایی است با موضوع محوری تاریخ، فلسفه، زبانها و ادبیات تطبیقی بهعلاوه حقوق قضایی، مطالعه تطبیقی ادیان و «آن جنبه از علوم اجتماعی که محتوای آنها مربوط به انسانیت است و روشهای انسانمدارانه را بهکار میگیرند.» با این همه هنر در مهنای نخستین و خلاقیت شهودیاش؛ یعنی هنربرایهنر همان تعریفی را دارد که به صورت مفید و فراگیر بهکار میرود.»
ادوارد ویلسون، استاد بلندپایه دانشگاه هاروارد، از برجستهترین دانشمندان علوم طبیعی و زیستشناسی در جهان به شمار میآید. او تاکنون بیش از بیست کتاب نوشته و بهدلیل زبان غیرفنی و قلم روانی که در بیان مطالب پیچیده علمی برای مخاطبان غیرمتخصص بهکار میگیرد، تاکنون دوبار موفق به دریافت جایزه پولیتزر شده است.
سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: افسون ایونی، شاخههای پربار معرفت، روشنگری، علوم طبیعی، ریسمان آریادنه، ذهن، از ژن تا فرهنگ، شایستگی سرشت انسان، علوم اجتماعی، هنر و تفسیر آن، اخلاق و دین و بهسوی کدام هدف؟.
کتاب «یکپارچگی دانش» نوشته ادوارد ویلسون با ترجمه محمدابراهیم محجوب، در ۴۳۳ صفحه و شمارگان ۵۰۰ نسخه و به قیمت ۵۶۰۰۰ تومان از سوی نشر نی منتشر شده است.
نظر شما