مدیریت سنتی و دوری از مدیریت مبتنی بر علم روز و نداشتن هدف برای حضور در سطح بینالمللی و ساخت برند جهانی باعث شده نمایشگاه چاپ تهران در حد یک بنگاه بازاریابی داخلی تنزل پیدا کند.
متن این یادداشت به شرح زیر است؛
نمایشگاه صنعت چاپ و بستهبندی تهران با سابقهای بیش از بیست و شش دوره برگزاری یکی از مهمترین رویدادهای چاپی حال حاضر کشور به شمار میآید. فلسفه برگزاری نمایشگاههای صنعت چاپ در جهان اصولا بر اساس گرید و جایگاه جهانی آن و کشورهای صاحب تکنولوژی و فناوریهای روز صنعت چاپ، میزان اهمیت و تاثیرگذاری آنها در فرآیند توسعه و پیشرفت همچنین میزان تجارت جهانی آن و گردش مالیای که به همراه دارند رتبهبندی میشوند. این نمایشگاهها به چند دسته نمایشگاه فوق برتر یا مرجع، نمایشگاههای برتر تخصصی و خاص و نمایشگاههایی با اهمیت کمتر و در ادامه نمایشگاههای تخصصی و به صورت منطقهای برگزار میشوند.
صنعت چاپ گستره وسیعی دارد و تکنولوژیها و شیوههای فنی زیاد همچنین رستههای مختلفی را شامل میشود که برای هر کدام بر اساس ویژگیهای فنی بازارهای متفاوتی بوجود آمده که مشتریان خاص خود را هم دارند، لذا نمایشگاهها هم بر اساس همین مشخصات دستهبندی و برگزار میشود.
به طور مثال ؛ نمایشگاه دروپا آلمان بهعنوان اولین و به مفهوم واقعی المپیک صنعت چاپ است که در قالب نمایشگاهی کلی و مرجع آخرین تغییر و تحولات توسط تمام برندهای پویا و فعال در آن به نمایش گذاشته میشود.البته به دنبال پیشرفتهای چند سال اخیر کشور چین در صنعت چاپ، نمایشگاه «چاینا پرینت» را هم میتوان در همین تراز قرار داد.
درباره نمایشگاههای تخصصی میتوان به Label Expo بلژیک، Cartes فرانسه، All in print شانگهای، Label Expo شیکاگو و... اشاره کرد که از مشخصههای بارز آنها برگزاری هر دوسال یکبار و موضوع تخصصی آن است که باعث دسترسی آسان و سریع فعالان و مشتریان تخصصی چاپ در رسته مورد نظر خود میشود.
نمایشگاههای منطقه ای که به منظور رفع نیازها بر اساس جغرافیا و فرهنگ مشترک که بعضا یا به دو صورت دوسالانه و یا سالانه برگزار میشود، نمایشگاههای Golf print pack یا همان نمایشگاه چاپ دوبی، Ambalaj ترکیه، Tuyap استانبول و India Print and Pack هندوستان میتوان اشاره کرد.
حال با این تفاصیل نمایشگاه چاپ و بستهبندی تهران در بین این نمایشگاههای جهانی چه جایگاهی دارد؟ جواب کاملا مشخص است؛هیچکدام !
متاسفانه سیر پیموده شده توسط مدیران از آغاز تا کنون شامل فراز و فرودهای بسیاری بوده، طی این 26 دوره اجرای نمایشگاه، چهار دوره مدیریت به خود دیده که بررسی هر کدام بحث مفصلی میطلبد، اما اجمالا میتوان به این نکات اشاره داشت که دوره اول برگزاری آن با انکه به دست افراد غیرمتخصص در صنعت چاپ برگذار شد و کمیت امروزه را نداشت اما از لحاظ کیفیت و حضور برندهای مطرح بین المللی در سطح بالایی قرار داشت.
این روند در دوره دوم با افزایش کمیت در کنار کیفیت به کار خود ادامه داد و حضور پر تعداد مدیران و متخصصان از کشورهای اروپایی و آسیایی نوید حرکت به سوی برندینگ و قرار گرفتن در سطح نمایشگاههای منطقهای را میداد اما با شروع دوره مدیریت سوم این اتفاق به محاق رفت و سیر نزولی آن آغاز شد؛ عدم حضور برندهای مطرح و شرکتهای اروپایی هر سال کمتر و کمتر شده به طوری که در دوره چهارم این مدیریت به غیر از یک دوره آن هم به طور خاص دیگر شاهد حضور آنها نبودیم. در این میان باید گفت مدیریت مبتنی بر نگاه کاسبکارانه به جای توسعه گرا، داشتن مدیریت سنتی و دوری از مدیریت مبتنی بر علم روز، نداشتن هدف برای حضور در سطح بینالمللی و ساخت برند جهانی و در کنار آن عدم معرفی کشور ایران بهعنوان بازاری با ظرفیتها و پتانسیل بالا چه در امر واردات ماشینآلات و ملزومات و چه در امر توانمندیهای فنی و صادرات محصولات چاپی باعث شده این نمایشگاه در حد یک بنگاه بازاریابی داخلی تنزل پیدا کند.
افول کیفی این رویداد بنا به نظر مدیران اجرایی نمایشگاه مرتبط با تحریمها است که از نظر بنده این دلیل مردود است زیرا سالها است که این نمایشگاه تبدیل به بنگاه بازاریابی شده حتی قبل از شروع تحریمها و طبیعی است در چنین شرایطی انتظار بهبود فضای کسب و کار برای صنعت چاپ کشور کمی عبث است.
رویدادی که میتوانست و میتواند سکوی پرتاپ این صنعت و یا به عبارتی پل ارتباطی با بازارهای منطقهای و جهانی باشد متاسفانه به این درجه از نزول رسید است.
و در پایان باید گفت مسلم آنکه این نمایشگاه متعلق به شخص نبوده و برای صنعت چاپ کشور است، هر شخصی که اداره و برگزاری آنرا بعده بگیرد ثمره زحمات و تلاشهایش متعلق به صنعت چاپ و نسلهای بعدی مدیران نمایشگاه خواهد بود. پس چه بهتر که در راه توسعه با نگاه ملی و فرامنطقهای و با تغییر در شیوههای مدیریت و اجرا و رفع موانع، آن را به برندی مطرح در دنیای نمایشگاهی صنعت چاپ بدل کرد.
نظر شما