تاکنون پیرامون تاریخ کلام امامیه در ماوراءالنهر (بخشی از آسیای میانه) اثر مستقلی تدوین نشده است؛ منطقه وسیع شمال خراسان کهن که در قرن سوم تا پنجم، آوازه آن در میان متکلمان و حوزههای شیعی مشهود بوده است.
از جمله مطالب ضروری در مورد این منطقه جغرافیایی، شخصیت برجسته کلامی و نیز گونهشناسی آثار آنها، ردیابی جریان فکری راهیافته از مکاتب دیگر به این حوزه و چگونگی تعامل آنها با دیگر مکاتب کلامی و در پایان، علل رکود و از بین رفتن این مدرسه کلامی است که در این بازه زمانی تا قرن پنجم هجری به آن پرداخته شده است.
در بخشی از این کتاب درباره جریان فکری امامیه در ماوراءالنهر میخوانیم: «در تاریخ کلام امامیه، همواره جریانهای گوناگونی کلامی وجود داشتهاند. سرآغاز این جریانها در کلام شیعه، مکتب کوفه است که در نیمه نخست قرن دوم هجری نیز مهمترین پایگاه امامیه محسوب میشد. در این مکتب، جریانهای مختلف امامی با محوریت اصحاب بزرگ ائمه همچون جریان متکلمان محدث با محوریت زرارة بن اعین، مومن طاق، هشام بن حکم و هشام بن سالم و دیگران، جریان محدثان متکلم با محوریت محمد بن مسلم، عبدالله بن ابییعفور، ابان بن تغلب و دیگران، و جریان محدثان همانند یعقوب بن یزید و ایوب بن نوح وجود داشته است که هریک نیز به نوعی از آموزههای مکتب اهل بیت (ع) دفاع کرده یا آن را تبیین مینمودند.
با کمرنگ شدن مکتب کوفه، میراث حدیثی این مکتب به قم راه پیدا کرد، با این تفاوت که مباحث کلام عقلی در مکتب قم چندان جدی گرفته نمیشد. از این رو این مکتب به نوعی حدیثمحور شد. از سرشناسان مکتب قم و سرآمد قمیان، شیخ صدوق است که با مسافرتهای بسیار خود این تفکر امامیه را به مناطق جغرافیایی گوناگونی انتقال داد. با درگذشت شیخ صدوق این مکتب رو به افول نهاد.
پس از مکتب قم، مهمترین جریان فکری امامیه در مکتب بغداد ادامه یافت که به جهت تعامل با معتزله رویکردی عقلگرا به خود گرفت. این مکتب با شخصیتهای بزرگی همچون شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی کلام شیعه را به اوج خود رسانید. دیار وسیع ماوراءالنهر در شرق بلاد اسلامی، یکی از آن مناطقی است که این جریانهای مختلف فکری امامی در آن راه پیدا کرد. از این رو این کتاب در پی یافتن نحلههای مختلف کلامی و شخصیتهای نقشآفرین و انتقالدهنده این جریانها در آن دیار است.
مقایسه مکتب کلامی ماوراءالنهر با مکتب قم
در این کتاب به پرسشهایی درباره مدرسه کلامی ماوراءالنهر با مکتب کلافی کوفه و قم پاسخ داده شده و در بخشی از کتاب درباره مقایسه این دو مکتب میخوانیم: «این کتاب به روش تحلیلی نشان میدهد که این مکاتب به لحاظ اندیشههای مشترک برخی عالمان و راه یافتن جریانهای فکری و تاثیرگذار این عالمان و راه یافتن جریانهای فکری و تاثیرگذار این عالمان به ماوراءالنهر دارای اشتراک بوده و از تعامل با اهل سنت و جهتگیری معتدلانه حوزه ماوراءالنهر از همدیگر متمایز می شوند.
مکتب کوفه به نوعی سرآغاز مکاتب فکری امامیه محسوب میشود و جریانهای مختلف فکری این مکتب به دیگر مکتبها نیز راه یافت و در آنجا پویایی خود را حفظ کرد. جریان محدثان متنمحور در قم پویایی خود را حفظ کرد و جریان کلامی عقلی آن در مکتب بغداد راه پیدا نمود. این دو جریان فکری، محدثان و نظریهپردازان در مدرسه ماوراءالنهر نیز دنبال شد.»
در بخشی از این اثر درباره تعاملهای فکری عالمان نیز میخوانیم: «یکی از مباحث مهم میان مکاتب، مسافرتهای متکلمان و ارتباط علمی اندیشمندان مکاتب با یکدیگر است. با توجه به اینکه مکتب کوفه خود منشا فکری امامیه محسوب میشده، اندیشمندان آن دیار برای کسب دانش و مبادلات علمی، نیازی به مسافرت به دورترین نقطه شرق بلاد اسلامی در خود نمیدیدند. بر این اساس، اندیشمندانی از ماوراءالنهر برای آموختن علم به آن دیار سفر کرده و در زمینههای گوناگون علمی از آن مکتب استفاده نمودند.
عدم وجود جریانهای فکری گرایش به تقصیر چیست؟
یکی دیگر از تفاوتهای درون مکتبی میان دو مکتب کوفه و ماوراءالنهر، وجود جریان فکری گرایش به تقصیر در مکتب کوفه است. در جریان فکری ماواءالنهر چنین جریانی که مربوط به زیدیان است، دیده نمیشود؛ چرا که زیدیان در آن دیار تبلیغ نکردند و تنها مبلغان اسماعیلیان، همزمان با تاسیس دولت فاطمیان در آغاز سده چهارم هجری، به طور فعال به نشر این مذهب در ایران پرداختند و خراسان و ماوراءالنهر را به لحاظ شرایط جغرافیایی خاص و نیز دوری از مرکز خلافت، یکی از مناطق گسترش خود قرار دادند.»
کتاب «تاریخ کلام امامیه در ماوراءالنهر (تا پایان قرن پنجم هجری و مقایسه آن با مکتب کلامی کوفه و قم)» نوشته علیرضا زکیزاده رنانی به بهای 30 هزارتومان از سوی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی منتشر شده است.
نظر شما