چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۶
مسأله مالی در جوایز ادبی مهم است

نویسنده «نیوکاسل» می‌گوید: یکی از مهم‌ترین کارکردهای جوایز تک‌داستان، برجسته‌شدن اسم و قلم داستان‌نویسان تازه نفس برای دیده و خوانده شدن و در نهایت، انتشار کتاب است، برای شخص من جدای از خوانده شدن و محک خوردن، مساله مالی هم مهم بوده!

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)  آرش محمودی نویسنده جوان اهل کرمانشاه است که به تازگی اولین اثر خود را در قالب یک مجموعه داستان به نام «نیوکاسل» منتشر کرده است. مجموعه‌ای که با نگاهی تازه به سراغ مسائل اجتماعی رفته است. این مجموعه شامل­ 9­­داستان است که در انتشارات روزنه به چاپ رسیده است. نویسنده با سوژه قرار دادن مسائل جامعه کنونی ایران دست به خلق داستان­‌ها زده است؛ داستان­­‌هایی که در بن‌­مایه و فرم مستقل هستند، اما مفاهیم مشتر­کی را دنبال می­‌کنند. مفاهیمی چون مرگ و روابط انسان­‌ها در عصر مدرن. نویسنده با قرار دادن انسان­­‌ها در موقعیت­‌های گوناگون و بازتولید واکنش‌­های آنها داستان­‌ها را پیش می­‌برد و داستان­‌ها عموما با راوی ناظر نوشته شده‌­اند. در ادامه گفت‌وگوی ایبنا با این نویسنده جوان را می‌خوانید.

قبل از پرداختن به مجموعه داستان نیوکاسل در مورد نوشتن و از شروع کارتان بگویید؟
از زمستان سال ۸۵ داستان‌نویسی را شروع کردم. بدون اینکه در کلاس یا جلسه‌ای را شرکت کنم. داستان می‌خواندم و به همان سیاق می‌نوشتم. بیشتر داستان‌های خارجی مثل کارهای همینگوی و جویس و کارور. البته کارهای هدایت را هم خوانده بودم و چوبک و جلال و ساعدی. ولی خب بیشتر ادبیات ترجمه می‌خواندم. اما بعد از مدتی با نویسنده‌های ایرانی بیشتر آشنا شدم و مسیر نوشتنم تغییر کرد.
 
در مورد کلیت مجموعه داستان برایمان بگویید؟ اغلب داستان‌ها موضوعی اجتماعی دارد این دغدغه از کجا نشات می‌گیرد؟
نیوکاسل ۹ داستان دارد و قالب داستان‌ها پیوند معنایی باهم دارند. به‌هرحال ما متاثر از اجتماعی هستیم که در آن زیست می‌کنیم و نویسنده نمی‌تواند نسبت به جامعه‌اش بی‌تفاوت باشد. و خب من هم سعی کردم در داستان‌هایم به اتفاقاتی که افتاده واکنش نشان دهم.

                             
 
چقدر از تجربه زیستی شما در شکل‌گیری داستان‌ها موثر بوده است؟
اصولا ایده داشتن و سوژه در داستان‌نویسی یکی از مهم‌ترین فاکتورهاست. اینکه ما قصه‌ای برای روایت داشته و درست هم آن را روایت کنیم سخت‌ترین مساله در داستان‌نویسی است. و در این پروسه نقش تجربه زیسته بسیار پررنگ است. نویسنده باید دل به دریا بزند و تجربه کند. زندگی‌های متفاوت و مسیرهای سخت و کشف نشده را برود. با در خانه نشستن و فکر کردن نمی‌شود چیز دندان‌گیری دشت کرد. البته این اندوختن تجربه اشکال متفاوتی دارد. تجربه‌های دیداری و شنیداری هم هست. پای حرف‌های مردم نشستن یا کتاب‌های غیرداستانی خواندن هم می‌تواند بخشی از تجربه نویسنده باشد. من سعی کردم از همه راه‌ها و امکاناتی که می‌تواند منجربه خلق یک داستان خوب شود استفاده کنم. حالا اینکه چقدر موفق بوده‌ام را نمی‌دانم اما به‌عنوان تجربه و کتاب اول، از مسیری که طی کرده‌ام راضی‌ام.
 
اکثر داستان‌ها در کرمانشاه اتفاق می‌افتد و حال و هوای شهر در آن دیده می‌شود. مساله ادبیات بومی چقدر برایتان اهمیت دارد؟
به‌نظرم اول باید تعریف‌مان را از ادبیات بومی مشخص کنیم. من بارها در جلسات داستان و گپ‌هایی که با دوستان داشته‌ام به این اشاره کردم که اگر قرار است روزی ادبیات ایران جهانی شود قطعا به واسطه ادبیات بومی این اتفاق می‌افتد. البته منظورم از ادبیات بومی صرفا یکسری واژه یا آداب رسوم خاص و توریستی نیست... اتفاقا یکی از سخت‌ترین و تحقیقاتی ترین انواع ادبی، ادبیات بومی است. آثار بومی را اگر بخواهم تعریف کنم می‌شود: نگاه منحصر و متفاوت به سوژه‌های مشترک داشتن... یعنی مخاطب وقتی با اثر مواجه می‌شود بداند که مثلا یک کرمانشاهی به عشق چطور می‌اندیشد. یا مرگ از منظر یک کُرد چطور است. یا جنگ و یا هر موضوع و ایده‌ای دیگر. این همان برگ برنده ادبیات بومی است که موجب می‌شود مخاطبی در آن‌سوی گیتی را هم برای خواندن اثر ترغیب کند و موجبات جهانی‌شدن ادبیات یک ملت را فراهم می‌کند.
 
داستان‌ها راوی اول شخص دارند و عموما ناظر هستند تعمدی داشتید یا فضای قصه اینگونه ایجاب می‌کرد؟
جدای از اینکه هر داستان شیوه‌های روایی منحصری می‌طلبد و باید در انتخاب این شکل‌ها دقت کرد اما راستش من خیلی به روای ناظر علاقه دارم. یعنی شخصیتی که درون داستان است اما انگار دورتر از بقیه شخصیت‌ها نسبت به اتفاق است. درگیر داستان هست و نیست. نزدیک شخصیت اصلی است و با او پیش می‌رود. این راوی باورپذیر است و فکر می‌کنم زودتر در ذهن مخاطب جا باز می‌کند و اعتماد مخاطب را جلب می‌کند. و چون زیاد درگیر ماجرا نیست دقت بیشتری در جزییات دارد و قصه را درست تعریف می‌کند.
 
زبان داستان‌ها یک‌دست و روان است. مجموعه شما از دل کارگاهی داستانی بیرون آمده یا مستقل فعالیت کردید؟
من هیچوقت در کارگاه شرکت نکردم و کاملا تجربی و آزمون و خطایی به این فرم رسیده‌ام. البته این به معنای رد کارگاه‌ها نیست. همیشه گفته‌ام اگر زمانی که داستان‌نویسی را شروع کردم، کارگاه و کسانی با صلاحیت بودند که راه و چاه را نشان می‌دادند و حداقل مرا با داستان‌ها و نویسنده‌های روز ایران و جهان آشنا می‌کردند، شاید می‌توانستم مسیر ده‌ساله را سه‌ساله طی کنم. اما خودم به شکل تجربی جلو رفتم و خیلی طول کشید تا در مسیر درست قرار بگیرم. اما در نهایت از این سال‌ها و تجربه‌هایش راضی هستم.
 
شما جشنواره‌های زیادی شرکت کرده و جوایزی هم برنده شده‌اید؛ این جوایز چقدر بر کار شما تاثیر گذاشت؟
بحث بر سر اینکه جوایز ادبی باشد یا نباشد زیاد بوده و هست و قرار هم نیست پایان بپذیرد. و این تمامی نداشتنِ بحث‌ها، خود می‌تواند دلیلی بر مهم بودن وجود جوایز باشد. و من فکر می‌کنم هر آنچه می‌تواند به خوانده شدن و شناساندن ادبیات و نویسنده به مخاطب کمکی کند، اگر باشد، نور است. حالا می‌شود بر سر شکل و فرم‌های اجرایش بحث کرد... یکی از این جوایز ادبی که مورد بحث من است، «جایزه تک داستان» است. فکر می‌کنم یکی از مهم‌ترین کارکردهای جوایز تک‌داستان، برجسته شدن اسم و قلم داستان‌نویسان تازه نفس برای دیده شدن و خوانده شدن و در نهایت، انتشار کتاب است... حالا برای شخص من جدای از خوانده شدن و محک خوردن، مساله مالی هم مهم بوده!
 
درحال حاضر مشغول کار جدیدی هستید؟ کمی برایمان بگویید؟
مشغول بازنویسی مجموعه داستان دومم هستم. این مجموعه شش داستان دارد و تفاوت‌هایی با مجموعه اول دارد.

گفت‌وگو: الهام استرابی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها