آیتالله «مرتضی مقتدایی» در این مراسم توضیحاتی را درباره این مجموعه ارائه کرد و گفت: این نهج البلاغه را مرحوم سید رضی یکی از بزرگان علما و فقهای عظیم تشیع از فرمایشات مولای متقیان در قالب سه بخش تنظیم و گردآوری کرده که یک بخش آن خطبههای حضرت است. این بخش شامل خطبههایی میشود که حضرت امیر(ع) به مناسبتهای مختلف و در مکانهای متعددی ایراد فرمودند که سید رضی آنها را جمع آوری کرده است و این بخش اول کتاب به شمار میآید.
او افزود: اما بخش دوم این کتاب نامهها است که وجود مبارک حضرت امیر(ع) برای افراد مختلف فرستادند، همچنین بخش سوم نیز کلمات قصار حضرت علی(ع) را تشکیل میدهد که هرکدام واقعا نظیر و مثال از فصاحت و بلاغت ندارند، ضمن اینکه دارای محتوا و معنای عالی و بلندی هستند و با عبارت کوتاه معانی فراوانی را به ذهن میآورند که هرکدام دل و قلب و روح انسانها را مینوازد و جذابیت فوق العادهای دارد.
آیتالله مقتدایی با اشاره به شروح مختلفی که بر نهج البلاغه نوشته شده گفت: نهجالبلاغه سید رضی شامل ۲۴۲ خطبه، ۷۸ نامه، ۴۸۹ کلمه از کلمات قصار حضرت است، این کلمات بسیار با ارزش است و بسیاری از بزرگان ما تصریح می کنند که فرمایشات علی(ع) فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق است یعنی در مورد نهج البلاغه اینگونه توصیفی کردهاند که از کلمات انسان بالاتر اما نسبت به فرمایشات خداوند پایین است و حتی برخی از بزرگان، نهجالبلاغه را به قرآن تطبیق کردند و میگویند کلمات، کلام قرآن است و همان مواعظ را دارد اما عبارت ها متفاوت است.
او با بیان اینکه فرمایشات مولا در میان ما چندان ارج نهاده نشده است عنوان کرد: ابن ابی الحدید معتزلی هم بر نهج البلاغه شرح نوشته که نکات و مطالب قرآنی فراوانی دارد. مطالبی در شرح او وجود دارد که فقط آنجا می توان یافت. ابن ابی الحدید در شرح یکی از خطبهها و زمانی که حضرت امیر(ع) از صفات و علم خداوند سخن گفته است، می نویسد: جا دارد که ابراهیم خلیل الرحمان افتخار کند که بعد از توحیدی که من پایه ریزی کردم اولا نه تنها فراموش و ضعیف نشده است که یکی از کسانی که از نسل من به دنیا آمد مطالبی را در مورد توحید آورد که من نتوانستم بیاورم و نهج البلاغه چنین شان و جایگاهی دارد.
او ادامه داد: همچنین شیخ محمد عبدو نیز شرحی بر نهج البلاغه نوشته و نیز «صبحی صالح» که شرح این دو برکاتی به همراه داشت چراکه این دو از بزرگان اهل سنت بودند و در جامعه اهل سنت نیز نفوذ داشتند. بعد از تفسیر این دو بود که سایرین نیز به نهج البلاغه گرایش یافتند.
آیتالله مقتدایی با اشاره به برخی آثار آیتالله جوادی آملی گفت: ایشان پیش از این مفاتیح الحیات را نوشتند که به تعبیر خودشان جلد دوم مفاتیح الجنان است. از این اثر استقبال فراوانی شد، مفاتیح الحیات شامل انواع ارتباطاتی است که انسان در زندگی می تواند داشته باشد. همچنین از تفسیر تسنیم این عالم بزرگوار نیز همان استقبال شد، تفسیر تسنیم تفسیری روان و علمی است که در اعمال وجود جای می گیرد.
این استاد سطح عالی حوزه علمیه اظهار امیدواری کرد شرحی که آیتالله جوادی برای نهج البلاغه نوشتهاند، شرح مبارکی باشد و بتواند جای خود را در امت اسلامی بهتر از قبل باز کند همان طور که مفاتیح الحیات و تفسیر تسنیم چنین جایگاهی داشتند و از آنها استقبال شد.
آیتالله محقق داماد نیز در ادامه این مراسم طی سخنانی گفت: «صفیالدین حلی» در آغاز قرن هفتم از شاگردان نامدار محقق حلی است. او فقیه و شاعر زبردستی است و میتوان گفت یکی از بهترین مدحهایی که در فضایل حضرت مولا در ادبیات شیعه سروده شده قصیده صفیالدین حلی است.
او افزود: وقتی نهجالبلاغه را باز میکنیم در عین حال که او فرمانروا است و حکومت عادلانه دارد (نامه مالک اشتر نمونه این عدل است) اما بین زهد و حاکمیت را جمع کرده است. او زهدش را درون حکومت و فرمانروایی اش نشان میدهد و این رویکردی است که خلاف مکتبهای اخلاق سیاست است. از چنین شخصیتی که دارای صفات متضاد است چنین کتابی بیرون آمده است.
آیتالله محقق داماد ادامه داد: همه چیز در این کتاب هست. حال چه کسی می تواند این اثر را شرح کند؟ چه کسی سزاوار است این کتاب با این همه مطالب مختلف را شرح کند؟ ما فرزند حوزه هستیم و افراد را میشناسیم. تعدادی از افراد متخصص در یک رشته هستند و تقوای آنان این اقتضا را دارد که مخالف علوم دیگر نباشند و حداقل به رشتههایی که نمیدانند حمله نکنند، البته همه اینگونه نیستند و عدهای چنان متخصص در یک رشته میشوند که به رشتههای دیگر حمله و رشتههای دیگر را سرکوب میکنند.
این استاد دانشگاه گفت: شاید شخصیتی که در زمان ما جامع این رشتهها و از نوادر شخصیتهای جامع است آیتالله جوادی آملی باشد. او حکیم است و بیست جلد «رحیق مختوم» شاهد حکیم بودن او است. تفسیر تسنیم شاهدی بر مفسر بودن او است. ادیب است و از همه بالاتر اینکه فقیه است. اگر میخواهید شخصیت فقهی او را ببینید باید در دوره حج و بیع و خمس ببینید.
او تصریح کرد: اگر از من بپرسند در تاریخ چهارده قرن ادبیات اسلامی، چه کتابی معرف حقوق عمومی اسلامی است میگویم نهجالبلاغه؛ آنجا که به عنوان یک حاکم میگوید از من انتقاد کنید و حق انتقاد دارید. در کدام کتاب بهتر از نهجالبلاغه حقوق اپوزیسیون محترم شمرده شده است؟
آیت الله محقق داماد افزود: درد بی درمان امروز دنیا عدم توجه به حقوق اقلیت و حقوق اپوزیسیون است؛ دم از دموکراسی و احترام به حقوق اکثریت میزنند در حالی که دموکراسی احترام به حق اقلیت است چون اکثریت که قدرت را دارد و این در نهجالبلاغه شکوفا شده است که حقوقی از این دست چگونه باید رعایت شود و اگر یک فقیه ذیل این حرفها حرف بزند فقیهانه و خواندنی میشود.
او گفت: فقیهانه سخن گفتن را ذیل نهج البلاغه میبینیم. حقوق خوارج و کسانی که مسلحانه قیام کردهاند و برخورد مولا(ع) با خوارج یکی از زیباترین مواردی که در نهجالبلاغه آمده است. حقوق بشر که حضرت به والی اش میفرماید یازده قرن قبل از اعلامیه حقوق بشر در نهج البلاغه آمده است. در قرن حاضر پس از جنگ جهانی بود که اعلامیه حقوق بشر را نوشتند و مهمترین اصل آن را نیز برابری انسانها قرار دادند؛ بنابراین چنین عباراتی را حتما باید یک حکیم شرح کند. کجا هستند کسانی که ضدفلسفه هستند و بتوانند این عبارت نهجالبلاغه را معنا کنند؟
نظرات