علی صلحجو در یادداشتی در نکوداشت مجدالدین کیوانی نوشته است: کیوانی داوری عادل و بدون حب و بغض در نقد کتاب است. وی در نقدهایش، ضمن اشاره به جنبههای مثبت اثر، از کاستیهای آن نمیگذرد.
کتابی که دکتر کیوانی ترجمه کرده بود به گروه زبانشناسی مربوط میشد که من هم در همان گروه به سرپرستی دکتر رضا نیلیپور کار میکردم. عنوان کتاب دکتر کیوانی که درسال 1363 منتشر شد اصول یادگیری و تدریس زبان تالیف داگلاس براون بود. خواندن این کتاب از دو جهت بر من خیلی تاثیر کرد. موضوع اول محتوای کتاب بود که تقریبا هر آنچه برای یادگیری و آموزش زبان لازم بود در آن جمع شده بود. من قبلا کتابهایی در این زمینه خوانده بودم اما هیچ کدام آنها از لحاظ پرداختن به نکات ظریف زبانشناختی و روانشناختی قابل مقایسه با این اثر نبود و انتخاب عالمانه و هوشمندانه ایشان جای تحسین داشت.
موضوع دوم خودِ زبان ترجمه بود. از آنجایی که من سالها ویراستار بودم، با زبان ترجمه و محدودیتهای ذاتی آن آشنایی داشتم. به همین دلیل خیلی زود به تفاوت این ترجمه با بسیاری از ترجمههای دیگر پی بردم و در پایان یقین کردم که صاحب این قلم بهاصطلاح باید «اهل بخیه» باشد.
دو سه سال بعد باز موقعیتی پبش آمد که من و ایشان و دکتر نیلیپور و دکتر علیاشرف صادقی به ترجمه مشترک کتاب نتایج انقلاب چامسکی پرداختیم که در این همکاری نیز من به صائب بودن نظر ایشان درباره ماهیت ترجمه بیشتر پی بردم. خلاصه کنم، بهنظر من نگاه دکتر کیوانی به ترجمه، چه در تئوری و چه در عمل، نگاه سالم و درستی است و ای کاش که سرمشق مترجمان بیشتری قرار میگرفت.
و اما ریشهیابی این قابلیت. به نظر من جنبه عملی این قابلیت و در واقع مایه عملی آن به این برمیگردد که میتوان حدس زد آقای کیوانی قبل از ترک ایران، برخلاف بسیاری دیگر از جوانانی که به منظور تکمیل تحصیلات از ایران خارج میشوند، توشه ادبی لازم برای کار آینده خودش را از منابع نظم و نثر فارسی برگرفتهاند. وقتی هم که رفتهاند انگلستان یک راست رفتهاند سراغ همان چیزی که میخواستند، یعنی گذراندن تعلیم و تربیت دوزبانه و بعد گرفتن مدرک دکتری در آموزش زبان. حاصل این مطالعات تسلط ایشان به حوزه نظری در عالم ترجمه است.
نکته دیگر درباره کیوانی داوری عادلانه و بدون حب و بغض او در نقد کتاب است. کیوانی در نقدهایش، ضمن اشاره به جنبههای مثبت اثر، از کاستیهای آن نمیگذرد. یک بار بحثی با عنوان «فواید و آفات نقد» در مجله مترجم مطرح شده بود و کیوانی هم در آن شرکت داشت. در آن بحث کیوانی نوشت: «اگر نقد واقعگرایانه، منصفانه و به دور از غرض و مرض بود، به فرض هم امر نامطلوبی از آن بیرون آمد نمیتوان نام «آفت» برآن گذاشت. اولا اشکالاتی که بر ترجمه وارد شده همه یا اکثرا درست است، که فیالواقع هم به نفع مترجم است و هم به نفع خواننده آن ترجمه. تصور میکنم اگر انتقاد شما برحق باشد و باز منِ مترجم از آن رنجیده خاطر شوم نباید این را آفت خواند. بگذار برنجم.»
ویژگی دیگر دکتر کیوانی توانایی همهجانبه زبانی اوست. ما مترجمهایی داریم که خیلی خوب از زبان خارجی به فارسی ترجمه میکنند اما نمیتوانند از فارسی به زبان خارجی ترجمه کنند. کیوانی کسی بوده است که هم در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی قلم زده و هم با دایرهالمعارف ایرانیکا همکاری کرده. مترجمی بوده که هم کتاب بسیار دشوار روانشناسی خواندن را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده و هم پله پله تا ملاقات خدای زرینکوب را از فارسی به انگلیسی برگردانده – و این کارِ هرکسی نیست.
از این بالاتر. هستند تک و توک مترجمانی که میتوانند این کار را انجام بدهند؛ یعنی، هم از زبان خارجی به فارسی و هم از زبان فارسی به زبان خارجی ترجمه کنند، اما در زبان گفتاری ناتوان یا ضعیفاند. همین توانایی اخیر بود که در کنار قابلیتهای دیگر سبب شد ما با مرد بزرگی چون یوجین نایدا، ترجمهشناس بزرگ امریکایی، از نزدیک آشنا شویم. نایدا سرپرست تیم ترجمه کتاب مقدس به اکثر زبان های زنده دنیا بود. گمان میکنم اوایل دهه هفتاد بود که کیوانی در امریکا بود و با نایدا مصاحبه کرد که در مجله مترجم منتشر شد. جای این مصاحبه در نوشتههای فارسی خالی بود. تا آن زمان هیچ ایرانی با نایدا مصاحبه نکرده بود. بعدها هم تا جایی که من میدانم این اتفاق نیفتاد. در واقع، هیچیک از مترجمها و حتی زبانشناسهای ما در حد کیوانی لوازم انجام این کار را نداشت.
ما مترجمهایی داریم که بسیار خوب از زبان خارجی به فارسی ترجمه میکنند اما نمیتوانند راحت به زبان خارجی حرف بزنند. من پنج شش سال کنار دست مرحوم احمد آرام در دایره المعارف مصاحب کار میکردم. آرام از سه زبان فرانسه، انگلیسی و عربی راحت ترجمه می کرد اما نمیتوانست یک کلمه به هیچ کدام از این زبانها حرف بزند. وانگهی، در مورد نایدا فقط حرف زدن به زبان انگلیسی کافی نبود. کسی را میخواست که به علم و عمل ترجمه آگاهی و تسلط داشته باشد و این قابلیتها در کیوانی جمع بود. میدانید که زبان از چهار مهارت تشکیل میشود: خواندن، نوشتن، گفتن و شنیدن. از نظر زبانشناسی دوزبانه کامل به کسی گفته میشود که این چهار مهارت به تناسب در او پیدا شده و رشد کرده باشد. کیوانی این چهار مهارت را دارا بود. بهنظر میآید، کیوانی برای دستیابی به این موقعیت هدفش را خوب انتخاب کرده و مسیرش را هم درست پیموده است.
خصوصیت دیگر کیوانی روحیه مدارای اوست. من هرگز سخن تند و تلخی از او درباره کسی نشنیدم، حتی درباره کسانی که با نظرشان مخالف بود و بهنظر من این خصیصه باید نتیجه سیر و سلوک او در عالم عرفان باشد.
و بالاخره اینکه او اهل موسیقی است، موسیقی ایرانی را خوب میشناسند، در مجالس موسیقی شرکت میکند و دستی هم در آن دارد. خب آدم اهل موسیقی و عرفان باشد طبع لطیف و عاطفی هم پیدا میکند. یادم میآید سالها پیش در همایشی در دانشگاه فردوسی مشهد فرصتی پیش آمد که دوستان از خدمات دکتر کیوانی تمجید کردند و وقتی او به روی صحنه رفت که تشکر کند، تحت تاثیر محبت دوستان زبانش بند آمد و اشک از چشمانش جاری شد.
امیدواریم سلامت باشند و ما از فیضشان برخوردار.
نظر شما