شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۵
نویسنده باید قاتلِ داستانش را به‌اندازه مقتول دوست داشته باشد

احمد اکبرپور نویسنده حوزه کودک و نوجوان گفت: در نگارش داستان، دلسوزی برای شخصیت‌ها کار بیهوده‌ای است. شما باید قاتل داستان‌ِتان را به‌اندازه مقتولِ داستان، دوست داشته باشید.

احمداکبرپور در گفت‌وگویی با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خوزستان، تخیل‌های روزانه، خاطره‌نویسی و خواب را مهم‌ترین پایه‌های داستان‌نویسی دانست و بیان کرد: ادبیات سرچشمه تخیل است و ذهن ما شبانه‌روز در حال سوژه ساختن است. با تخیل شخصی می‌توانید دنیا را تغییر دهید.

وی باورپذیری را یک اصل برجسته در داستان‌نویسی برشمرد و افزود: نوشتن اولین تاثیر را بر خود فرد می‌گذارد و به‌نوعی بیان شخصیت وی است که با تصوری که جامعه از او دارد، فاصله دارد. در ادبیات و داستان باید نقاط قوت و ضعف نوشته و سانسور برداشته شود؛ داستان زمانی جذاب و قابل باور می‌شود که حقیقت نوشته شود.

نویسنده «کشکول تحت ویندوز» با اشاره به تاثیر خواب در نوشتن، عنوان کرد: یادداشت کردن و نوشتن خواب، هنر است. خواب دنیای درونی بخشی از زندگیِ با تعقل ما است و زمانی که خواب عجیبی را یادداشت می‌کنیم، به سبکی در نویسندگی می‌رسیم که هیچ نوع اثری از تقلید، در آن دیده نمی‌شود.

اکبرپور که در سومین دوره جام باشگاه‌های کتابخوانی از دید کودکان و نوجوانان بیشترین آمار خوانش کتاب‌های باشگاهی را  توانسته بود کسب کند، ادامه داد: خاطره‌نویسی یکی از عناصر تاثیرگذار در نوشتن است که در آن، زمان، شخصیت و توصیف مکان وجود دارد. بافت فضایی که در آن زیست می‌کنیم، به علت آشنایی بهترین کلید نوشتن است.

وی با بیان اینکه نوشتن هر خاطره‌ای نمی‌تواند تبدیل به داستان شود، گفت: باید در مورد موضوع تخیل داشته باشیم و بررسی کنیم که چه خاطره‌ای ارزش نوشتن دارد، سپس آن را بنویسم چون  بخشی از خاطره‌ها جنبه فامیلی دارد. خاطره‌نویسی هرچه واقعی‌تر، عینی تر است.

نویسنده «واژه‌های بازیگوش» در مقایسه داستان و خاطره هم توضیح داد: خاطرات باید واقعی باشند اما در داستان تا دلتان بخواهد می‌توانید دروغ ببافید. داستان یعنی ساختن چیزی و خاطره یعنی خودشناسی شخصی خودتان که اگر ذهن را مشغول کرد، خاطره می‌شود.

وی عامل تاثیرگذار دیگر در داستان را انتخاب عنوان داستان بیان کرد و گفت: ویژگی‌های یک اسم خوب برای داستان شامل: تعلیق، تکراری نبودن، نو و چالش‌برانگیز بودن، بی‌ارتباط با متن نبودن، لو ندادن داستان و حس کنجکاوی را برانگیختن، است.

مولف «سه سوت جادویی» تاکید کرد: در نویسنده دو انسان وجود دارد؛ یک، نویسنده‌ای در متن و دیگر نویسنده‌ای که در مسیر زندگی قرار دارد. نویسنده در متن جلاد، زیرآب زن، دروغگو، قاتل و ... است. نویسنده زندگی دلسوز، مهربان است در متن دلسوزی برای کودک و بزرگسال کار بیهوده‌ای است. در داستان باید شخصیت‌ها به هم نرسند و قاتل را باید به‌اندازه مقتول در متن دوست داشته باشید.

اکبرپور، ترکیب تیپ و شخصیت را از اصول مهم داستان‌نویسی برشمرد و اضافه کرد: در تیپ یک موضوعی به عنوان طرح‌واره کلی و درست قرار می‌گیرد اما در شخصیت به ویژگی‌های مشترک یک گروه مثل دندانپزشک، معلم، بازاری و... پرداخته می‌شود. شخصیت خاص، ویژه و منحصر به فرداست که یک بار برای فرد اتفاق می‌افتد.

وی در پایان یادآور شد: تیپ ادبیات خاص دارد. رفتارش قابل پیش‌بینی است. شخصیت مهم چون خلق کردنی است. تیپ لو رفته است ولی در شخصیت نه، باید ویژگی‌های فیزیکی، روانی و روحی را بشناسیم تا بتوانیم شخصیت را بسازیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها