نشست «آموزش عالی و عدالت آموزشی: واکاوی آماری حضور زنان» در دومین روز نمایشگاه هفته پژوهش برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر لیلا فلاحتی با اشاره به فعالیتهای گروه زنان پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی گفت: در سال ۱۳۹۱ که برنامه گروه متمرکز بر زنان در آموزش عالی شد پژوهشهای متعددی در این حوزه تولید کردیم و با یک نگاه سیستماتیک و کلنگرانه به مسئله زنان در آموزش عالی نگاه کردیم.
وی افزود: بعد از مرحله اول یعنی اینکه چه عواملی موجب استقبال زنان از دانشگاه میشود یک مرحله میانه در نظر گرفتیم که بعد از ورودشان به آموزش عالی چه اتفاقی میافتد و چه فرایندی رخ میدهد. مرحله دیگر پس از آموزش عالی است که این زنان آموخته و متخصصانی هستند که دارند از فضای آموزش عالی خارج میشوند و به محیط اجتماعی وارد میشوند که مطالعه دکتر کشاورز نشان میدهد که هیچ شباهتی با زنان قبلی ندارند.
در ادامه دکتر سمیه فریدونی با اشاره توزیع دختران در آموزش عالی به تودهای شدن آموزش عالی پرداخت و گفت: تودهای شدن آموزش عالی در جهان پدیدهای بود که در بعد از جنگ جهانی دوم براثر یک سه گانه شکل گرفت، افزایش مطالبات برابری خواهانه آدمها به خاطر جنبشهای مختلفی که در جهان شکل گرفته بود. نیاز بازار کار به نیروی کار ماهر و در کنار آن تغییر رویکرد دولتها در حمایت مالی از دانشگاه، در کنار هم موجب تودهای شدن دانشگاه شد. به طوریکه در دهه هفتاد در اروپا و جهان سرعت این گسترش به حدی رسید که در هر ۱۰سال دو برابر شد و کشور ما هم از این موضوع مبرا نبود.
وی افزود: یک ایده بسیار مهم در سیاستهای گسترش، بهبود فرصت دسترسی بود که ذیل مفهوم عدالت اجتماعی مطرح میشد که در آموزش عالی ممکن است به عدالت آموزشی هم تعبیر شود. دسترسی در آموزش عالی معمولا در گروههای به حاشیه رانده شده آموزش عالی مانند قومیت، مذهب، طبقات اقتصادی و جنسیت مطرح میشود. به همین دلیل اگر بخواهیم درباره دسترسی آموزش عالی صحبت کنیم باید آمارهایمان در این حوزهها متمرکز شوند.
به گفته فریدونی اگر بخواهیم دسترسی را در این چهار گروه به حاشیه رانده شده، بررسی کنیم فقط در دو گروه جنسیت و طبقات اقتصادی آمار داریم که میتوانیم با بررسی این آمارها نتیجه بگیریم که آیا تودهای شدن به دسترسی منجر شده است یا خیر؟
وی با اشاره به آمارهایی در زمینه جنسیت افزود: در سال ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ نسبت جمعیتی دختران از مجموع جمعیت دانشجویی ۵۳ درصد بوده در صورتیکه در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ – ۴۶ درصد بودند. در این ده سال روند رشد سالانه دختران نیم درصد بود درصورتیکه روند رشد سالانه پسران ۳/۴۶ درصد بود.
وی در ادامه به روند رشد اعضای هیئت علمی در بین زنان اشاره کرد و گفت: آمار زنان نسبت به خودشان افزایش یافته است اما در حوزه استادیاری انتظار داریم که به صورت چشمگیری رشد داشته باشیم اما میبینیم نرخ رشد حدود ۸ درصد و هنوز تنها ۳۰ درصد از آمار استادیاری را در برمیگیرد.
به گفته فریدونی: علیرغم رشد آمار تحصیل کردگان و فارغ التحصیلان زن، اما آمار زنانی که به استاد تمامی میرسند هنوز بسیار پایین است. درواقع گسترش کمی درست است که فارغ التحصیلان را افزایش داده اما خود به نابرابری اجتماعی دامن زده است.
وی یادآور شد: در نتیجه چند پرسش جدی در این زمینه مطرح میشود که آیا صندلیهای خالی نماد خوبی برای دسترسی در عصر تودهای شدن دانشگاه است؟ متاسفانه رویکرد خیلی ساده انگارانهای درباره آمارها داریم و در زمانی که دانشگاه در فضای تودهای شدن و نخبگی شدن در نوسان است، آیا قرار است بازار تمام نظام دانشگاه را در بربگیرد؟ در ادامه اینکه چرا با اینکه نرخ رشد حوزه دختران در دوره دکتری رشد کرده است اما همچنان نرخ پذیرش در بین دختران در آموزش عالی پایین است.
نظر شما