کتاب «محمد بلوری: خاطرات شش دهه روزنامهنگاری» پاسخ میدهد؛
روزنامهنگاری ایرانی در مقاطع سرنوشتساز چگونه پیش رفته است؟
«محمد بلوری: خاطرات شش دهه روزنامهنگاری» خاطرات محمد بلوری را به عنوان یک منبع دستاول در اختیار پژوهشگرانی قرار میدهد که میخواهند بدانند روزنامهنگاری ایرانی در مقاطعی سرنوشتساز از تاریخ چطور پیش رفته است.
سعید ارکانزادهیزدی در مقدمه کتاب درباره محمد بلوری مینویسد: «جوان نوزدهسالهای است که با مهمترین روزنامه وقت کشور همکاری میکند. پیش از آن چون انشاهای درجه یکی مینوشته، به توصیه دبیرهای دبیرستان در چند مجله مطالبی چاپ کرده و با کار مطبوعات آشنا شده و سابقهای برای خود دستوپا کرده است؛ اما با روزنامه «کیهان» او خود را درست وسط معرکه روزنامهنگاری در دهه ۱۳۳۰ میبیند. خیلی زود بُر میخورد با بهترین روزنامهنگاران و دبیران و سردبیران کشور و چون پرانرژی و خلاق است، صفحهای راهاندازی میکند به نام صفحه «حوادث» و در کنار حوادث، از ماجراهایی سر در میآورد که حالا جزئی از تاریخ ایران شدهاند؛ ماجراهایی مانند خودکشی یا قتل غلامرضا تختی، ترور حسنعلی منصور، جنگ ظفار و البته انقلاب ۱۳۵۷.»
بلوری همچنین در کوران انقلاب هم اوج کار روزنامهنگاری را در تحریریه «کیهان» تجربه میکند و هم بهشدت پیگیر فعالیتهای صنفی در سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات است. اعتصاب سراسری مطبوعات همان نقطه تاریخیای است که انقلاب، سندیکا و روزنامهنگاری را به هم گره میزند. یک نفر درست در وسط این نقطه ایستاده و در همین جاست که اتفاقات نادری در روزنامهنگاری کشور میافتد؛ از جمله اینکه شورای سردبیری روزنامه «کیهان» بر اساس رأیگیری از اعضای تحریریه انتخاب میشود. از قضا همان کسی که در کانون ماجراست، بیشتری رأی را میآورد.
از همین روست که به گفته ارکانزادهیزدی، او را شاید بتوان یکی از کلاسیکترین روزنامهنگاران ایران دانست؛ کسی که روزنامهنگاری را از دستیاری روزنامهنگاران بزرگ آغاز کرده، از بطن تحریریه برآمده و بالیده و به بالاترین سطح رسیده است. در حوزه خبری حوادث کار کرده که بیشترین تلاش روزنامهنگارانه را میطلبد و فرد را شبانهروز در معرض خبر و گزارش و رویداد و کار طاقتفرسا قرار میدهد، با این تفاوت که به جز تجربه لحظات ناب روزنامهنگاری، بر خلاف خبرنگاران در حوزههای سیاسی یا اقتصادی، برایش نصیبی معنوی یا مادی در پی ندارد.
درواقع بلوری فرازونشیب روزگار و تاریخ را به چشم خود دیده و دگرگونی رسانهها و همکاران رسانهایاش را در این اوج و فرود درک کرده است. او در خاطراتش گاهی خود تاریخ را روایت میکند و گاهی پشت صحنه وقایع تاریخی را. گاهی قالب روایتش به گزارشهای مطبوعاتی نزدیک میشود و گاهی به پاورقی داستانیِ با راوی سومشخص که در آن نیز ید طولایی دارد. حکایتهای جذابی نیز نقل میکند از حوادث عجیب جامعه روزهای پیش از انقلاب و گاهی حالوهوای تحریریهها و شرایط کاری خبرنگاران و اهالی مطبوعات را به تصویر میکشد. همچنین روایتهای بعد از انقلاب را میگوید که چطور آن سنت روزنامهنگاری گسیخته میشود و باز تلاشهایی صورت میگیرد که آن چینی بندزده شود. بنابراین تنوع در قالب و محتوا خواننده را از وضعیت روزنامهنگاری دهههای چهل و پنجاه هم مطلع میسازد اما خسته نمیکند.
به زعم گردآورنده کتاب، از لابلای همین خاطرات میتوان دریافت در سنت روزنامهنگاری پیش از انقلاب روزنامهنگاران چگونه با سانسور روبرو میشدند، به چه شیوههایی کار تیمی انجام میدادند، صنف آنها چقدر قدرتمند بوده، چه میزان بین حرفهایگرایی و جلب توجه مخاطبان تعادل برقرار میکردند، رابطه آنها با مردم و مقامات چگونه بوده، سیاست چه اندازه در روزنامهنگاری نفوذ داشته، فرهنگ سازمانی روزنامهها چطور بوده، بازار و اقتصاد مطبوعات چقدر بسامان بوده و مدیران روزنامهها چگونه رسانههایشان را میگرداندند.
سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: دوران کودکی من، کوچههای عاشقی، چگونه وارد کیهان شدم، آغاز فعالیت صفحه حوادث، رقابت عجیب بین خبرنگاران دو روزنامه، خبرنگاران، از رقابت تا حمایت صنفی، سلسله کودتاها در عراق، نگاه یک مادر، زنی که بیگناه کشته شد، کبوتران فرودگاه قلعهمرغی، زبان روزنامهای، خاطراتی که بر پرده سینما ظاهر شدند، ماندگاری در تاریخ مطبوعات، توقیف کیهان به خاطر افشای جنایات آیشمن ایران، ماجرای قتل فلور: مأموریت خطرناک برای یک خبرنگار، ماجرای ملکه خاویار ایران، افشای اسرار قتل حسنعلی منصور، اسرار عشرتکده رجال سیاسی در نیاوران، چگونه هوشنگ ورامینی را به اعتراف واداشتم، لنگه کفش در باغ بادام، دختری که قلبش را بخشید، دل شیر خون شده بود، اسرار ناگفته جنگ ظفار، مأموریت مرد هزارچهره برای کشتن بختیار، روزنامهنگاری که سپهبد بختیار را تا سفر مرگ همراهی کرد، دستور شاه برای توقیف صفحات حوادث، جنجال مرگ سگ خانگی اسدالله علم، اثر انگشت یک مرده، روزنامهنگاری، راهی پرمشقت، بلیغ و ۲۲ سال در تعقیب یک واقعه، یادی از دکتر مصطفی مصباحزاده، ممنوع القلم کردن روزنامهنگاران؛ آتش زیر خاکستر، شب اعدام طیب، ایران شریفی؛ اولین زنی که اعدام شد، چرا خسرو گلسرخی اعدام شد؟، «نزن سرباز»؛ عکس معروف صفحه اول کیهان، اعتصاب مطبوعات چگونه آغاز شد؟، شکلگیری سندیکای خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات، روزهای پرالتهاب شورای سردبیری، اعدام هویدا از زبان نخستین وزیر دادگستری بعد از انقلاب، انتقاد از قطبزاده، بر سندیکای نویسندگان و خبرنگاران چه گذشت؟، جنایاتی که خلافکاران مرتکب شدند، مطبوعات پس از رژیم شاه، خفاش شب، قتلهای زنجیرهای را چگونه افشا کردم، قتلهای زنجیرهای کرمان، افسانه نوروزی، زنی که از اعدام نجاتش دادیم، آغاز شیوه «حوادث سفید»، شاهرخ و سمیه؛ عصیان در نوجوانی، سردبیری روزنامه ایرانیان، آینده مطبوعات: آیا برای روزنامهها راه نجاتی هست؟ و محمد بلوری از نگاه روزنامهنگاران پیشکسوت.
کتاب «محمد بلوری: خاطرات شش دهه روزنامهنگاری» به کوشش سعید ارکانزادهیزدی در ۶۴۸ صفحه، شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و به قیمت ۷۸۰۰۰ تومان از سوی نشر نی منتشر شده است.
نظر شما