مترجم مجموعه جستارهای غیاث المدهون مطرح کرد:
میخواستم جهانبینی فلسطینی و سوری را به ایرانیان انتقال دهم
سارا رحمتی مترجم کتاب «آدرنالین» گفت: اطلاعات ما از کشورهای خاورمیانه اندک است و فقط میدانیم یک سری سوری و فلسطینی وجود دارند که در شرایط سختی هستند، اما نمیدانیم که چه جهانبینی دارند و چطور به زندگی نگاه میکنند.
البته از اسامی بالا که فاصله بگیریم، طی سالهای گذشته بارها اسم غیاث المدهون را شنیدهایم، اما متاسفانه به دلیل آنکه منبع قابل توجهی تا به امروز به زبان فارسی ترجمه نشده است، حرفی از او به زبان نمیآید. با این حال، خوشبختانه طی روزهای گذشته نشر مرکز کتابی با عنوان «آدرنالین» را با ترجمه سارا رحمتی منتشر و عرضه کرده است.
بر اساس مقدمهای که در ابتدای این کتاب آمده است، غیاث المدهون، شاعر فلسطینیتبار سوری است که در سال 1979 در دمشق متولد شده است. او از سال 2008 در شهر استکلهم زندگی میکند و تا بهحال چهار مجموعهشعر منتشر کرده است. در ادامه گفتوگویی را با مترجم این کتاب انجام دادهایم که میخوانید.
سارا رحمتی در توضیح دلایل ترجمه این اثر به ایبنا گفت: زمانی که به سراغ ترجمه محتوای این کتاب رفتم، هنوز آثار در قالب یک کتاب چاپ نشده بود؛ اصل داستان این است که من در سایتی به این مطالب برخوردم و تصمیم به ترجمه آن گرفتم. سایتی که در آن مجموعهای از شعر همه زبانها آمده است و من هم شروع به ترجمه یک سری از این مطالب کردم.
وی ادامه داد: بعد از گذشت یک سال از شروع ترجمه، این مطالب در آن طرف در قالب یک کتاب چاپ شد و در ادامه یک سری شعر یا جستارهای دیگری هم به آن اضافه شده بود که من دست به ترجمه آنها زدم.
این مترجم با اشاره به زبان نسخه ترجمه اظهار کرد: این کتاب از نسخه انگلیسی ترجمه شده است. این کتاب زیر نظر شخص غیاث و از سوی کاترین کابام به انگلیسی ترجمه شده بود؛ اما من به اینها اکتفا نکردم و با توجه به شناختی که به زبان آلمانی دارم و با کمک دوستان مترجم عربی، ترجمههایم را با زبان نخست کتاب و زبان آلمانی نیز تطبیق دادم تا بعد از انتشار نسخه فارسی با مشکلی روبهرو نشوم؛ چراکه طبیعتا زبان انگلیسی در خیلی از مواقع جوابگوی گستردگی زبان عربی نیست و نمیتواند آن مفهومی را که در کلام عربی وجود دارد، منتقل کند.
وی افزود: آن چیزی که برای من خیلی جذاب بود، این است که مطالب این کتاب به خاورمیانه میپردازد و ما همگی انگار در این دغدغهها سهیم هستیم و حس نزدیکی به آن داریم و آن را درک میکنیم. این بود که عزمم را جزم کردم تا به ترجمه این اثر بپردازم. البته بعد از این اتفاق یک مجموعهای را هم یک مترجم آلمانی جمعآوری کرد که آن اثر هنوز به دست من نرسیده است.
رحمتی در توضیح جذابیتهای قلم غیاث گفت: من به سوی ترجمه این کتاب رفتم چراکه احساس میکردم ما آشنایی کاملی نسبت به جهان اطرافمان نداریم؛ اطلاعات درباره آدمهایی که کنار ما زندگی میکنند و ما در اخبار اسم آنها را میشنویم و در متنها با آنها مواجه میشویم و حتی در جاهایی دغدغه آنها دغدغه ما میشود.
وی ادامه داد: واقعیت این است که اطلاعات ما اندک است و زیاد درباره آنکه آنها چطور به زندگی میپردازند، چیزی نمیدانیم. در واقع ما میدانیم یک سری سوری و فلسطینی وجود دارند که در شرایط سختی هستند، اما نمیدانیم که چه جهانبینی دارند و چطور به زندگی نگاه میکنند. من میخواستم این دنیا را به مخاطب انتقال بدهم تا داشتههایمان از این افراد فقط تعداد کشتهشدگانشان نباشد.
این مترجم در تشریح شعر یا نثر بودن مطالب آمده در کتاب اظهار کرد: این کتاب مجموعه شعر یا مجموعهای از نثرهای غیاث المدهون نیست؛ این کتاب چیزی بین نثر و شعر است و بیشتر میتوان نام جستار را روی آن گذاشت و نمیتوان با آن به عنوان یک مجموعه شعر برخورد کرد. شاید جالب باشد که بدانید یکی از جستارهایی که در کتاب آمده درباره «ایپره» است؛ مطلبی که در سایت «سیتی بوکس» منتشر شده، سایتی که آدمها از جاهای مختلف دنیا میتوانند در آن درباره شهرشان جستار و شعر بنویسند و این بخشی از آن بود.
وی ادامه دارد: مهاجرت یکی از محورهای اصلی نوشتههای غیاث المدهون است و اصلی که او از آن شروع به نوشتن کرده، همین مهاجرت است. وقتی به زندگی او نگاه میکنیم متوجه میشویم که مهاجرت است که به زندگی او سر و شکل میدهد. او مانند آدمی است که از هر جایی یک تکه را جذب میکند و با نگاه خود به آن میپردازد و شاید به همین دلیل است که حس ملیگرایی را در آثار او کم میبینیم. در متن میخوانیم که او میگوید اتفاقاتی افتاد که مزه شیر مادرش را فراموش کرده است و تجربیات جدید میکند و به هیچ جا تعلق ندارد.
رحمتی در توضیح زاویه دید غیاث به موضوع مهاجرت میگوید: او از کشوری رفته و قرار است در جایی زندگی کند که مفهوم درد با آنچه او میداند، متفاوت است. غیاث دغدغههایش با فردی مثل محمود درویش متفاوت بود و از این رو دائم دست به مقایسه میزند. این نگاه و اندیشه در دیگر شاعران فلسطینی که ما آنها را میشناسیم نیز وجود دارد؛ اما نه به این غلظت. خودش میگوید دائم به من میگویند که چرا تو این همه از جنگ مینویسی و من به آنها میگویم که دنیا به من اجازه داده تا از این پنجره به آن نگاه کنم.
وی ادامه داد: غیاث به واسطه اینکه جهان را خوب دیده و خوب درباره همه چیز خوانده است، هر خط از نوشتههایش به جهانی دیگر ارجاع پیدا میکند و همین باعث میشود که مخاطب به خوبی با نوشتههای او ارتباط برقرار کند. او میخواهد خلاف آن چیزی را که رسانه به ما میگوید، بیان کند و همین کارش جذابیت ایجاد میکند؛ چراکه تنها چیزی که ما میبینیم و میشنویم؛ آن چیزی است که برای ما مینویسند و قرار است که ما از آن اطلاع داشته باشیم.
این مترجم زبان انگلیسی در پاسخ به این سوال که آیا تمایلی به ترجمه مجموعه اشعار این شاعر فلسطینی دارد، گفت: دوست دارم که گزیده شعری از او چاپ کنم؛ اما اکثر مجموعه شعرهای او به زبان عربی است و هنوز به زبان انگلیسی یا آلمانی ترجمه نشده است تا من دست به ترجمه آن بزنم.
کتاب «آدرنالین» اثر غیاث المدهون با ترجمه سارا رحمتی در 130 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و بهبهای 24 هزار و 500 تومان از سوی انتشارات مرکز راهی بازار نشر شده است.
نظر شما