آلن دوباتن در «اخبار؛ راهنمای کاربر» میگوید مهم این است که کشف کنیم اخبار چه معنایی دارند و چهطور میتوان آنها را به مسائل اصلی زندگی سیاسی ربطشان داد.
واقعا چرا بهسراغ اخبار میرویم؟ دوباتن پاسخ میدهد چون امروزه اخبار همان تسلطی را بر زندگیمان یافته که زمانی دین بر زندگی ما داشت. ولی ما به ندرت به تاثیرات آن بر زندگیمان توجه میکنیم. اما با وجود عزم راسخ اخبار در پیگیری وقایع غیرعادی، تنها کاری که ماهرانه از آن اجتناب میکند باز کردن چشم مخاطبانش به روی واقعیت خود اخبار و تسلط شدیدش بر زندگی آنهاست. به قول نویسنده «هر روز نیمی از افراد بشر مفتون اخبار میشوند» این تیتری است که هرگز آن را از سازمانهایی نمیشنویم که معمولا به خبرهای مربوط به افراد سرشناس و برجسته جامعه و فسادها و اتفاقات حیرتآور میپردازند.
به اعتقاد هگل جوامع از زمانی مدرن شدند که اخبار، به عنوان منبع اصلی ارشاد و معیار اقتدار، جانشین دین شد. امروزه اخبار در جوامع پیشرفته جایگاه قدرتمندی حداقل معادل با جایگاه اعتقادات مذهبی پیدا کرده است. گزارشهای خبری با دقتی غیرعادی ساعات مهم زندگی مردم را پر میکنند: عبادت صبحگاهی به خبر صبحگاهی تغییر ماهیت داده است، و عبادت شامگاهی به اخبار شبانگاهی. دوباتن به این نظریه هگل اضافه میکند که اخبار فقط جدول زمانبندی شبهدینی را دنبال نمیکند. بلکه از ما میخواهد همان احترامی را برایش قائل باشیم که زمانی برای اعتقاداتمان قایل بودیم. در اخبار هم باید امیدوار به دریافت وحی، تشخیص خوب از بد، درک رنج و دردهای بشری، و شناخت منطق آشکارشونده هستی باشیم. و در اینجا هم اگر از شرکت در مناسک سر باز بزنیم به بدعتگذاری متهم میشویم.
به اعتقاد نویسنده اخبار میداند چطور مکانیسمش را از نظرها پنهان کند و چون و چرا کردن دربارهاش را دشوار سازد. اخبار به زبانی بدون لهجه و طبیعی، و بدون ارجاع به دیدگاه مملو از فرضیات خود، با ما سخن میگوید. اخبار آشکار نمیکند که صرفا امور جهان ما را گزارش نمیکند، بلکه بیوقفه در حال خلق سیارهای جدید در ذهن ماست، جهانی که با اولویتهای کاملا متمایز اخبار همسوست.
اما چرا ما مخاطبان دست از مراجعه به اخبار برنمیداریم؟ دوباتن دلیل عمده آن را ترس میداند و میگوید معمولا بعد از مدت کوتاهی دور ماندن از اخبار دچار ترس و وحشت میشویم. چون میدانیم همهچیز ممکن است بهسرعت خراب شود: ممکن است مخزن سوخت هواپیمای ایرباس ۳۸۰ نشت کند و آتش بگیرد، ممکن است ویروس یک خفاش آفریقایی از گونهای به گونه دیگر سرایت کند و از طریق هواکش یک قطار ژاپنی در میان مردم پخش شود، ممکن است سرمایهگذاران برای خرید ارز هجوم ببرند و پدری بهظاهر عادی در جای دیگر وحشیانه به زندگی دو فرزند زیبا و نوپای خود پایان دهد.
اما بهواقع اخبار بهمرور زمان چه بر سرمان میآورد؟ در مجموع از ماهها و حتی سالهایی که با آنها سر میکنیم چه باقی میماند؟ آنهمه هیجان و ترس درباره کودک گمشده، کسری بودجه و فرمانده خیانتکار به کجا منتهی میشود؟ آیا نتیجهگیری از خبرهای جدید در مورد مثلا رشد چین، فساد در آفریقای مرکزی، یا لزوم ایجاد اصلاحات در سیستم آموزشی، جز بهجا گذاشتن رسوبی مبهم و یاسآور در ذهن، تاثیری در افزایش داناییمان خواهد گذاشت؟
منظور دوباتن از طرح این سوالات البته تردید در اهمیت اخبار نیست، بلکه نشان دادن مزایای برخورد آگاهانه با آن است. کتاب هم درواقع گزارشی است از مجموعهای از برخوردها با اخبار، یا به تعبیری پدیدارشناسی مجموعهاب از این برخوردهاست. کتاب مذکور شامل اخباری برگرفته از منابع مختلف است که، بر اساس این فرضیه که این خبرها میتوانند بهاندازه مطالعه چندسطر شعر یا فلسفه ارزشمند باشند، عامدانه گستردهتر از آنچه خالقشان در نظر داشتهاند تجزیه و تحلیل شدهاند.
کتاب همچنین بعدی آرمانشهری نیز دارد و در آن نه فقط از چیستی فعلی اخبار سوال شده، بلکه تلاش بر این بوده تا خواننده را وارد به تجسم وضعیت آن در آینده سازد. رویای یک سازمان خبری آرمانی بهمعنای بیاعتنایی به واقعیات اقتصادی و اجتماعی نیست، چنین رویایی از تمایل به گریز از فرضیات بدبینانهای سرچشمه میگیرد که شاید بهسادگی در مقابلشان تسلیم شدهایم.
به گفته نویسنده بسیاری از سازمانهای خبری به این تعصب دچارند که میپندارند مهمترین عامل اعتبارشان ارائه بیطرفانه و خنثای واقعیات است، که این امر البته متاسفانه موجب کاهش توجه خواننده به خبر میشود. مثلا شعار شبکه سیانان «ارائه واقعیات به مردم است»، روزنامه انآرسی هندلزبلات در هلند توانایی خود را برای «ارائه واقعیات، نه عقاید» جار میزند، و شبکه خبری بیبیسی خود را «موثقترین منبع واقعیات» در دنیا معرفی میکند. مشکل واقعیت اینجاست که نمونههای آن در دنیای امروز بهوفور یافت میشود. مسئله این نیست که ما به واقعیات بیشتری نیاز داریم، بلکه مسئله این است که نمیدانیم با واقعیاتی که در اختیار داریم چه باید بکنیم.
او معتقد است مهم این است که کشف کنیم همه این اخبار چه معنایی دارند و چهطور میتوان آنها را به مسائل اصلی زندگی سیاسی ربطشان داد. محور سیاست مدرن اعتقاد زیبا و باشکوه به سهیم بودن هر شهروند ـ در حدی ناچیز ولی مهم ـ در ادامه کشور خویش است و اخبار نقشی محوری در تحقق این وعده دارد. چون کانالی است که از طریق آن با رهبران ملاقات میکنیم، کفایتشان را برای رهبری کشور ارزیابی و موضعمان را درباره معضلات اقتصادی و اجتماعی روز تعیین میکنیم. به عبارت دیگر سازمانهای خبری تشکیلات فرعی جوامع دموکراسی به شما نمیروند، بلکه ضامن دموکراسیاند و تاکید میکند که با وجود این، اخبار در شکل فعلیاش به طرز غمانگیزی در مورد منسجمسازی، تلخیص و تصدیگری کمکاری میکند. دستورکار اخبار چنان متغیر است که از لحاظ سیاسی قادر به موضوعگیری نیستیم. چنان سررشته کار را از دست میدهیم که نمیدانیم کدامیک از ظلمها و تعدیهای بیشمار و متداول در دنیای امروز بیش از همه برایمان اهمیت دارد و همین چند ساعت قبل کدام یک را چنان با شور و حرارت مورد توجه قرار داده بودیم.
دوباتن همچنین درباره ارتباط میان اخبار و سیاست نیز مینویسد: «بهسادگی میتوان سانسور فعالانه اخبار را دشمن واقعی سیاست دموکراتیک فرض کرد و آزادی بیان یا چاپ هر مطلبی را پشتیبان تمدن دانست. ولی دنیای امروز به ما آموخته است که راههایی بسیار موذیانهتر و بدبینانهتر از سانسور هم برای تهی کردن مردم از اراده سیاسی وجود دارد؛ راههایی مانند سردرگم کردن، کسل کردن و پرت کردن حواس اکثر مردم از طریق ارائه خبرها به نحوی بینظم، متفرق و متناوب، بهطوری که اکثر مخاطبان قادر نباشند حتی برای مدتی کوتاه مهمترین مسائل را دنبال کنند.»
کتاب «اخبار؛ راهنمای کاربر» نوشته آلن دوباتن با ترجمه مریم تقدیسی در ۲۵۴ صفحه، شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و به قیمت ۳۲۰۰۰ تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.
نظرات