گفتوگو با عبدالرحیم گواهی درباره «انسان معاصر و پرسمان دین»
استدلالهای دروغین به جای دین حاکم شدهاند
نویسنده کتاب «انسان معاصر و پرسمان دین» فهم غلط از دین را ریشه بسیاری از دینگریزیها میداند و میگوید: وقتی فهم غلط از دین اتفاق میافتد که یک خشونت، استدلال، ظلم و دروغ جای دین، خود را حاکم میکند.
در سالهای اخیر، پیشرفت بشر در حوزه علم و فناوری و رشد و توسعه فزاینده فضای مجازی قابلیت انتقال سریع اطلاعات، اعم از درست و نادرست چشمگیر بوده و باعث القای بسیاری از شبهات، تردیدهای، اتهامات، و ابهامات ناروا شده است. از این رو در «انسان معاصر و پرسمان دین»، جمعی از شاگردان محمد تقی جعفری به ۵۰۰ پرسش و شبهات ارائه شده، از جمله ایرداهای روشنفکران و دانشگاهیان اعم از استاد و دانشجو به مسائل مرتبط با دین پاسخ دادهاند. با عبدالکریم گواهی، نویسنده این کتاب که ریاست مرکز پژوهشهای ادیان جهان و شورای علمی این نهاد را بر عهده دارد گفتوگویی کردیم که مشروح آن را میخوانید:
این کتاب موضوع مهمی را مد نظر قرار داده که هنوز بعد از سالها دغدغه اصلی بشریت است، اینکه آیا انسان معاصر در آستانه ورود به هزاره سوم نیازی به دینداری و دینورزی دارد، پاسخ شما به این سؤال چیست؟
این کتاب حاصل پاسخ به پرسشها، شبهات و تشکیکات است که توسط دانشجویان مقطع ارشد و استادان و روشنفکران چه آنها که مسلمان هستند و شبهه داشتهاند و چه آنها که در تماس با مسیحیت و یهودیان و فضاهای مجازی بودند مطرح شده است. این کتاب ابتدا با عنوان «دین و چالشهای جهان معاصر» در چهار جلد تدوین شد و سپس بصورت تغییر شکل داده شده و به صورت پرسمان دین درآمد.
به عنوان یک دیندار معتقد هستم که دین همواره و به طور جاودانه در زندگی بشر نقش دارد و در این سطح از دینداری دو دیدگاه وجود دارد، جبهه دینداران عالم و جبهه کفار و مشرکین، قرآن هم همینگونه تقسیم میکند، مؤمنین و مسلمین و آنها که به خدا ایمان دارند وجودش را لازم و مفید میدانند و در برابر خدا تسلیم هستند و یهودیان و نصارا که دین را قبول ندارند و مادیگرا هستند پاسخ دیگری دارند.
در بخشی از کتاب، به سؤالات بیش از 10 نفر از مسلمانان که مسیحی شدهاند پاسخ داده شده و با منطق و استدلال، دلایل آنها مورد ارزیابی قرار گرفته و رد شده است زیرا دلایل مکفی برای استدلالی که مطرح میکردند وجود نداشت و در پاسخ به آنها این گونه مطرح میشود که این قرائت داعشی و طالبانی از اسلام است که بهانه بدست شما داده در صورتی که اسلام، نه قرائت داعشی و نه طالبانی دارد، اسلام، اسلام است و قرائتش هم قرائت محمدی و علوی است.
بسیاری امروزه سخن از این میگویند که عصر ایمان دینی سپری شده، نظر شما در این باره چیست؟
آنها که این سخن را دارند، دقیقاً نمیدانند ایمان دینی چیست، اگر عقاید آنها را مورد بررسی قرار دهید متوجه میشوید که آنها هم به یک چیزی ایمان دارند، همانطور که در آمریکا کلیسای علم یا کلیسای شیطان داریم، در واقع مادیگرایان ماده را بجای خدا قرار دادهاند. بنابراین بشر هیچوقت بیاعتقاد نیست، اما گاهی افرادی مثل اومانیستها خدای خود را کوچک کردهاند، بشر همیشه یک پارادایم دینی دارد، خیلی از دین گریزیها ریشه در فهم غلط دین حاکم است، وقتی یک خشونت و استدلال و ظلم و دروغ جای دین، خود را حاکم میکند، فهم غلط از دین همانند دین داعشی و طالبانی است که میخواهند به زور و شمشیر، فهم غلط و جهل دینی را جا بیندازند. مردم وقتی با این فهم دینی که مجهز به قدرت و اسلحه است رو به رو میشوند، تصور میکنند، دین موسی و عیسی و محمد هم این است، در حالیکه این گونه نیست و دین حضرت محمد(ص) سراپا عقلانیت، رحمت، مدارا و گذشت است و آنها که مخالفت میکنند یا دین را نشناختهاند و یا چیز غلطی را به عنوان دین شناختهاند.
در اصل دین و اصل انجیل و کتب مقدس، خشونت، ظلم و دزدی وجود ندارد، آنها که امروزه میگویند دین بدرد نمیخورد بیشتر فهمشان از دین، آن چیزی است که بنام دین رایج است و بیشتر طالبانی و القاعدهگرایی است و البته آنها جلوی پیشرفت و آسایش بشر را میگیرد. این افراد اول باید این خرافات و جهالتها را کنار بگذارند ولو به اسم اسلام باشد. افکار داعش را باید دور ریخت و بجای آن به قول دکتر شریعتی برای اینکه دیندار حقیقی شویم باید به دین پر از خرافه و تعصب کافر شویم و بعد به یک دین نو ایمان بیاوریم و اسلام حقیقی و دین پیامبر، دین عقلانی ملایم و اهل تسامح و مداراست. ماتریالیسم یک دین است، اما انسان را به خدا نمیرساند به ماده میرساند و دین حقیقی، دینی است که انسان را به عالم نور برساند.
آنچه در ادیان مطرح میشود این است که دین برای انسان آمده است در واقع از انسان دینی سخن گفته میشود اما نگرشهای اومانیستی از دین انسانی سخن میگویند، نظر شما در این باره چیست؟
فهم دین، مراتب دارد، وقتی به عنوان فیلسوف و جامعهشناس به سراغ دین بروی، فهم شما همان صبغه را دارد، طبق آنچه خداوند در قرآن فرموده، دین، برای انسان آمده است، البته که سنگ و جامدات همه تسبیح خدا را میگویند، در قرآن آمده است: «اول کائنات صبغه الهی گرفت و بعد انسان خلق شد،» همانطور که یک بچه برای اینکه به دنیا بیاید باید برای ادامه حیاتش اکسیژن خلق شده باشد، بنابراین برای اینکه انسان خلق شود، مقدمه لازم دارد، همانطور که به یک نوعی از روزی نیاز دارد.
در سوره الرحمن به نزول قرآن و تعلیم قبل از خلقت انسان اشاره شده است، یعنی در جهانی که انسان خلق می شود، ارتباط انسان و خدا معنا دارد و مشخص شده که باید دنبال کدام تکامل باشد و به چه سویی رو کند و دنبال کدام تعالی و معنویت برود، البته تکاملگرایان، دین انسانی را قبول ندارند. بهتر است بگوییم فهم انسانی از دین شامل فهمهای مختلف مثل فهم فقهی و فیزیکی و غیره میشود که تمام اینها باید انسانی باشد، زیرا انسان خلیفه خدا روی زمین است.
شما در این کتاب نمونه سؤالاتی را برای پاسخگویی انتخاب کردهاید، مبنای این طبقهبندی چه بوده است و چقدر سعی شده تا به سؤالات بنیادین و کاربردی پاسخ داده شود؟
این کتاب بر اساس پاسخ به سؤالات روشنفکران، اساتید و دانشجویان، طبقهبندی و تنظیم شده است و همچنان نیز سؤالات متعدد مطرح میشود و در حال گردآوری و پاسخگویی به آنها هستیم، هماکنون تعداد پرسشها به 650 سؤال رسیده که امید است جلد 5 و 6 کتاب نیز تألیف شود.
معمولاً به سؤالاتی که جنبه عمومی دارد پاسخ داده میشود، همانند شبهات عقلی که اساتید و دانشجویان با آنها برخورد میکنند و این کار در دینی که ما به آن اعتقاد داریم، یک وظیفه ایمانی است، در قرآن نیز آمده است که در دین تفقه کنید، البته دین فقط فقه و اصول نیست، تا جایی که لازم است توسط طلاب در حوزههای علمیه به این موضوع پرداخته میشود اما این سؤالات مربوط به دانشجویان و روشنفکران و اساتیدی است که در خارج از کشور تحصیل کردهاند و دچار شبهه شدهاند و شامل مواردی است که کمتر در حوزههای علمیه به آنها پرداخته میشود.
نظر شما