«دروازه مردگان» رمان سه گانهایست که در ژانر وحشت ویژه نوجوانان نوشته شده و تا بهحال دو جلد از آن به نامهای «قبرستان عمودی» و «شب خندق» از سوی بخش کودک و نوجوان انتشارات افق منتشر شده است. در «دروازه مردگان» وقایع اصلی داستانها در دوره قاجار میگذرد و طی آنها جزئیاتی از تاریخ تهران قدیم و آدمهای آن دوران برای نوجوانان روایت میشود.
شاهآبادی درباره چگونگی نوشتن این داستان میگوید: تقریباً سه سال پیش بود که در حال تهیه مقالهای درباره وضعیت کودکان ایران در دوره قاجار بودم که حین پژوهش برای نوشتنِ این مقاله به گزارشهای نظمیه دوره ناصرالدین شاه برخوردم و چیزی که در این گزارشها بیشتر از همه نظرم را جلب کرد خبرهایی بود که به غرق شدن کودکان خردسال در حوض خانهها اشاره داشتند، تقریباً هفتهای نبود که یک کودک در حوض خانهای خفه نشود. خواندن گزارشها حس خاصی در من ایجاد کرد. انگار این حوضها دروازهای بودند به جهان دیگر و این مقدمه نوشتن رمان سهگانه دروازه مردگان شد.
در «قبرستان عمودی» چه میگذرد؟
نویسنده «کافه خیابان گوته» میافزاید: در داستان قبرستان عمودی پسر بچهای به اسم رضا به شکل غیر منتظرهای از یک خانه مرموز سر در میآورد. خانهای که در دیوارهای آن جنازههایی دفن شدهاند. در این خانه بچههای زیادی به کار قالیبافی مشغولند. به دنبال حادثهای یکی از بچهها در حوض خانه غرق میشود و بعد از آن حوادث عجیبی شکل میگیرد که بدنه رمان را خلق می کند.
به گفته شاهآبادی، در «قبرستان عمودی» پسر بچهای به اسم رضا به شکل غیرمنتظرهای از یک خانه مرموز سر در میآورد. خانهای که در دیوارهای آن جنازههایی دفن شدهاند. در این خانه بچههای زیادی به کار قالیبافی مشغولند. به دنبال حادثهای یکی از بچهها در حوض خانه غرق میشود و بعد از آن حوادث عجیبی شکل میگیرد که بدنه رمان را خلق میکند. همچنین از ویژگیهای این رمان حضور میرزا حسنخان رشدیه به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی داستان است.
این نویسنده و پژوهشگر درباره میزان استقبال از نخستین جلد این مجموعه توضیح میدهد: من برای این کار زحمت زیادی کشیدم و تلاش کردم همه آموختهها و تجربههایم را در این اثر بکار بگیرم. ضمن اینکه در زمان نوشتن برای نوجوانان احساس میکنم با مخاطبان باهوشی مواجهام که خیلی سریع کار خوب را از بد تشخیص میدهند و براین اساس با دقت بیشتری مینویسم و رنج بیشتری را متحمل میشوم. ضمن اینکه بازخورد خوبی هم از مخاطبان چه از سوی مخاطبان کودک و نوجوان گرفتم. این کتاب با استقبال خوبی مواجه شد و در کمتر از 6ماه به چاپ دوم رسید.
ادامه «قبرستان عمودی» در «شب خندق»
وی درباره جلد دوم این مجموعه با عنوان «شب خندق» نیز میگوید: در این کتاب زندگی مردم فرودست تهران در خندقهای اطراف شهر و ماجرای قحطی تهران دستمایه داستان قرار گرفته است و علاوه بر شخصیت ثابت 3 شخصیت اصلی جدید نیز وارد داستان میشود. قصه از جایی شروع میشود که رضا به تهران برمیگردد ولی قبل از اینکه وارد تهران شود، متوجه میشود در تهران وبا آمده و اجازه نمیدهند کسی وارد تهران شود اما رضا دل به دریا میزند که وارد شهر شود. در شهر با شخصیتی به نام نادر آشنا میشود که با هم ماجراهایی خلق میکنند.
«دروازه مردگان» در بوته نقد
همچنین برای کتاب «قبرستان عمودی» تعدادی جلسه رونمایی و نقد و بررسی مانند نشست ادبی «دوشنبههای داستانی» در فرهنگسرای ارسباران، «چهارشنبههای داستان» در فرهنگسرای فردوس و ... برگزار شده است. همچنین به بهانه انتشار این کتاب میزگردی در شهریور 1397 در خبرگزاری کتاب ایران، با حضور جعفر توزندهجانی، محمدرضا مرزوقی، مصطفی خرامان و نویسنده کتاب، برگزار شد. در این میزگرد، مجموعه «دروازه مردگان» در دو بخش بررسی شد؛ نخست توضیحاتی درباره اثر و نظرات نویسنده کتاب درباره آن و سپس نقد و بررسی رمان از سوی منتقدان و کارشناسان ارائه شد.
«قبرستان عمودی» دارای معماری لازم و هویت ایرانی است
جعفر توزندهجانی درباره این کتاب میگوید: به نظر من رمان یعنی معماری و طراحی و چه خوب است که آدم رمان بخواند و چه خوب است که رمان ایرانی بخواند. رمان «قبرستان عمودی» این شاخصهها را دارد. وقتی صحبت از رمان میکنیم، چگونه «بیان کردن» خیلی مهم است. درباره مردگان و تاریخ، کتابهای مختلفی داریم که در زمینههای گوناگون صحبت کردهاند اما اینکه این موضوعات را در قالب رمان بیان کنیم، به خلاقیت خاصی نیاز دارد که از عهده هرکسی برنمیآید. هر رمان سه شاخصه کلی دارد؛ نخست خلق جهان تازه که میتواند برداشتی از جهان واقعی باشد که ما را با نگاهی جدید به کشف واقعیتها سوق میدهد. دومین شاخصه معماری است. معماری در رمان بسیار مهم است. وقتی صحبت از لفظ ادبی میکنیم مهم نیست چه میخواهیم بگوییم مهم این است که چگونه میخواهیم بگوییم و این یعنی معماری و طراحی. شاخصه سوم ایرانی بودن رمان است. امروزه رمانهای زیادی نوشته میشوند که هویت و رنگو بوی ایرانی ندارند. به نظر من رمان «قبرستان عمودی» این سه شاخصه را دارد و ما با یک رمان روبهروایم که معماری لازم را دارد و دارای هویت ایرانی است.
رمانی که هم شروع خوبی دارد هم پایانی قانع کننده
محمدرضا مرزوقی نیز درباره این رمان میگوید: خیلی خوب است که به بهانه ژانر چیزهایی را بیان کرد که بچهها در حالت معمولش اصلا حوصله خواندن آنها را ندارند مانند بخش گمشدهای در تاریخ که برمیگردد به بچههایی که در دوران مظفرالدینشاه گم شدهاند. اینکه نویسنده به این موضوع پرداخته و بیان توضیحاتی درباره شخصیتهایی مانند «میرزاحسنخان رشدیه» بسیار جذاب است و میتواند اطلاعات خوبی را به مخاطب ارائه دهد. خواندن این کتاب به دلیل شرایط ناگواری که بچهها دارند، مرا به یاد «الیور توئیست» انداخت. اگر نویسندگان ما سالهای قبل مثلا صدسال پیش، داستانهایی درباره زندگی بچههایی مینوشتند که گم شدهاند یا در این شرایط زندگی کردهاند، شاید حقوق کودکان در ایران جدیتر گرفته میشد. من حدود پنج کتاب از آقای شاهآبادی خواندهام و به نظرم تشابه روایتی بین این داستانها وجود دارد. مثلا در «کافه خیابان گوته» هم دو راوی داریم و یکسری ویژگیهای مشخص مانند پرداختن به مسائل تاریخی که در اغلب آثار آقای شاهآبادی دیده میشود و سعی میکند تاریخ را زنده و جاندار کند. آقای شاهآبادی توانسته در این کتاب به درستی از اسطورهها و الگوهای تاریخی استفاده کند.
وی در ادامه می افزاید: یکی از ویژگیهای مهم برای هر رمان شروع و پایان درست است و این رمان، هم شروع خوبی دارد و هم پایان قانع کنندهای. مثلا در پاراگراف اول این رمان، ورود نویسنده به گونهای است که وقتی خودم را یک نوجوان تصور میکنم، جذاب است. از سویی وقتی داستان رضاقلی میرزا بیان میشود، احساس میکنم ریتم داستان خیلی درست است و نویسنده به خوبی وارد داستان میشود و به جزئیات تاریخی به خوبی پرداخته است. البته غیراز اینکه در آغاز ورود خوبی به داستان دارد، معمولا ورود خوبی هم به فصلها دارد و خیلی جاندار وارد فصلها میشود و مخاطب را نمیکشد.
شاهآبادی برای مخاطبش کم نمیگذارد
این نویسنده و منتقد ادبی معتقد است: شاهآبادی برای مخاطبش کم نمیگذارد. خیلی اوقات ما فکر میکنیم چون مخاطب ما نوجوان است توانایی درک بسیاری از مسائل را ندارد شاید تجربه ما بیشتر باشد اما بچهها در خیلی جاها از ما جلوترند و خیلی خوب است که شاه آبادی برای مخاطبش کم نمیگذارد و مثلا در دیلماج همان اندازه به مخاطب بزرگسال اطلاعات تاریخی میدهد که در این کتاب به مخاطب نوجوان اطلاعات تاریخی میدهد. از سویی زاویه دید به ما قدرت تجزیه و تحلیل بیشتری میدهد و وجود دو زاویه دید در داستان در تحلیل بیشتر داستان به ما کمک میکند که دو نگاه متفاوت به یک موضوع داشته باشیم.
بررسی «قبرستان عمودی» در سرای اهل قلم
از دیگر نشستهایی که برای این کتاب برگزار شده، نشست نقد و بررسی کتاب «قبرستان عمودی» در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب در آبانماه 397 است که با حضور شهرام اقبالزاده، مهدی رجبی، مصطفی خرامان و نویسنده اثر، برگزار شد.
شاهآبادی پژوهش انتقادی میکند
شهرام اقبالزاده معتقد است حمیدرضا شاهآبادی، پژوهشگر است و میگوید: تاریخ و پرداختن به پیشینه انسانها همیشه از دغدغههای او بوده است. گاهی اطلاعات تاریخی که ارائه میشود در حد گزارش است و در هر گزارش نگاه، زبان و روان گزارشگر دیده میشود ولی معمولا تفسیر انتقادی در آن دیده نمیشود، اما حمیدرضا شاهآبادی پژوهش انتقادی میکند و میگوید پشت این وقایع تاریخی چه میگذرد و داستان را نیز همینگونه آغاز میکند.
گوشهگوشه «قبرستان عمودی» سرشار از عاطفه است
این نویسنده و مترجم میافزاید: شاهآبادی در عین حالیکه از دادههای عینی استفاده میکند اما تخیل و عاطفه خود را نیز وارد میکند و گوشهگوشه این داستان سرشار از عاطفه است. نویسنده این داستان محقق است، محققی که به کودکی و دنیای کودکان اهمیت میدهد و میداند که شخصیت رشدیه چه اهمیتی دارد. بااینکه در این کتاب راوی شخصیتی نوجوان است اما در بخشهایی از کتاب خود نویسنده به جای راوی صحبت میکند، جایی که از ستم بر کودکان سخن به میان میآید.
سبک شاهآبادی آمیختن تاریخ با روایت داستانی است
به گفته این پژوهشگر، حمیدرضا شاهآبادی صاحبسبک است، سبک او در ادبیات داستانی، آمیختن تاریخ با روایت داستانی است. او ادامه دهنده راه نویسندگانی است که دغدغه اجتماعی و عدالت دارند. عدالت برای کودکان جزئی از عدالت عمومی و اجتماعی است. او در این کتاب به بیعدالتی و ستمی میپردازد که بر دنیای کودکان اعمال میشود و در «لالایی برای دختر مرده» به حذفشدگان تاریخ و دختران قوچانی میپردازد.
قدرت رمان در پرورش تخیل در «قبرستان عمودی» دیده میشود
مهدی رجبی، نویسنده و منتقد ادبی هم با بیان اینکه مولفهها و کارکردهای ژانر فانتزی در این کتاب دیده میشود، این کتاب را از جهاتی با مولفههای ژانر فانتزی در «ارباب حلقهها» مقایسه میکند و میگوید: رشد واژگانی و گسترش دایرهلغات مخاطب از مولفههای ژانر فانتزی در ارباب حلقهها است که در این اثر نیز دیده میشود. همچنین تحصیل و کسب علم و دانش و سفر کردن و قدرت رمان در پرورش تخیل نیز از مولفههایی است که در این کتاب دیده میشود. ارزشهای انسانی مثل وفاداری، دوستی و انسانیت با پرداختن به شخصیت رشدیه نیز از مولفههایی است که در این کتاب دیده میشود.
حمیدرضا شاهآبادی، نویسنده و پژوهشگر در خردادماه سال ۱۳۴۶ در تهران به دنیا آمد. «قبل از باران»، نخستین داستان اوست که در سال ۱۳۶۸ در یک مجله هفتگی چاپ شد. شاهآبادی فارغالتحصیل کارشناسی ارشد تاریخ است. «دایره زنگی»، «دیلماج»، «لالایی برای دختر مرده»، «اعترافات غلامان»، «وقتی مژی گم شد»، «هیچکس جرئتش را ندارد »، «تاریخ آغازین فراماسونری در ایران»، «مقدمه بر ادبیات کودک»، «نهضت مشروطه»، «از آرمان تا واقعیت» و «در فقدان کودکی» از جمله آثار اوست.
نظر شما