«نیما فرحی» در گفتوگو با ایبنا از ترجمه جدید خود خبر داد؛
چرا نوبلین نام اثرش را «خواهران همینگوی» گذاشته است؟
«خواهران همینگوی» اثر آنی انگلند نوبلین به تازگی از سوی نشر ثالث منتشر شده است، رمانی که به دلیل نامش مخاطبان زیادی را کنجکاو کرده که داستان آن چیست.
با توجه به تازهکار بودن نویسنده، چه شد اثری از او را برای ترجمه برگزیدید؟
علت اصلی انتخاب این اثر برای ترجمه، پیشنهاد نشر ثالث بود که آثار را بر مبنای میزان استقبال مخاطبین خارجی و نمرهای که روی وبسایت آمازون به اثر میدهند، انتخاب میکند. زبان نویسنده به نظرم شیرین و داستان کتاب برایم جذاب بود و این شد که از پیشنهاد ناشر برای ترجمه استقبال کردم.
در مورد شرایط سه خواهر در داستان و آنچه بهعنوان «راز مگو» از آن یاد میشود، چه دیدگاهی دارید؟
نه اینکه الزاما یک راز سر به مهر و فوق محرمانه در میان باشد، بلکه مساله بیشتر به چشم و همچشمی خواهران و ظاهری که تا پیش از این سعی داشتند در مقابل یکدیگر حفظ کنند برمیگردد. حالا اگر کسی سرشکستگی و ناکامی با خود به همراه داشته باشد، ترجیح میدهد پنهان نگه دارد و کماکان وجههای که به آن تظاهر میکرده را پیش ببرد.
عنوان کتاب در نگاه اول، شرح حالی درباره زندگی «ارنست همینگوی»، خانواده و خواهران او را به مخاطب القا میکند. نظر شما چیست؟
انتخاب نام، به نویسنده برمیگردد و ما هم در راستای پایبندی به عنوان اصلی، آن را تغییر ندادیم. اما میتوان تصور کرد نویسنده عامدانه چنین کاری را با هدف جذب مخاطب انجام داده باشد. شخصیت مادر این داستان، به داستانهای همینگوی علاقه دارد و نام شخصیتها هم برخاسته از اطرافیان او است.
اگر «خواهران همینگوی» را اثری که مخاطب ایرانی را با کار ترجمه شما آشنا میکند بدانیم، بعد از آن چه مسیری را در پیش خواهید گرفت؟
البته کتاب شاخص دیگری هم به نام «دختر تایلندی» از جولیا مانزانارس ترجمه کرده بودم که در صورت امکان اخذ مجوز نشر میتوانست اثر موفقی باشد. کتاب مذکور، روایت دختری بود که به واسطه تنگدستی و جبر محیطی به تنفروشی روی میآورد و در طول آن مسائلی عبرتآمیز رقم میخورد که عمیقا تاثیرگذار است و میتوانست برای مخاطب آموزنده باشد. اما در مورد پرسشی که مطرح شد، برای در ادامه کار ترجمه شخصا به آثار داستانی واقعگرا، آثار مبتنی بر واقعیت نظیر زندگینامهها و حوزه روانشناسی علاقه دارم.
برخی صاحبنظران معتقدند در موضع ترجمه برای توفیق در انتقال لحن، مترجم حتما باید در جامعهای که از زبان آن ترجمه میکند زیسته باشد. دیدگاه شما چیست؟
با این ایده موافقم که زندگی در آن جامعه، قطعا به فرآیند ترجمه کمک میکند، اما از منظر التزام به آن معتقدم توانایی در گرفتن احساس نویسنده و انتقال آن به خواننده، مساله مهمتری است. اگر مترجم بتواند در به کار بردن اصطلاحات رایج و امروزی زبان خود به درستی عمل کند، میتواند ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کند. چون وابستگی مترجم به متن موجب میشود که گاهی در بازگردانی عبارات، زبان ثقیلی را به کار ببرد که برای مخاطب ملموس نیست.
کتاب «خواهران همینگوی»، با 408 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و قیمت 55 هزار تومان از طریق نشر ثالث منتشر و روانه بازار شده است.
نظر شما