طبق اطلاعات پراکندهای که درباره کتابفروشیهای کشور داریم، تعداد کتابفروشیهای واقعی -نه لوازمالتحریر فروشها و...- از هزار مورد فراتر نمیرود. این در حالی است که اقتصاد کتابفروشیها متاثر از عوامل مختلف، بسیار آسیبپذیر مینماید؛ تا آنجا که تعدادی قابل توجهی از آنها در سالهای اخیر تعطیل شدهاند. با این پیش فرضها و در آستانه سال جدید، نگاهی به وضعیت و آغاز و پایان کتابفروشیهای پایتخت در سالی که گذشت داریم.
مطابق با اخبار و اطلاعاتی که در یک سال اخیر رسانهای شده است، در سال 98 شاهد تاسیس 11 کتابفروشی در پایتخت کشور بودهایم؛ اما تاسف اینکه چهار مورد از کتابفروشهای قدیمی با فروش ملکشان اسم و رسم کتابفروشیشان را به دست تاریخ سپردهاند.
مدرنیته و تغییر سلیقه مخاطب رنگ و بوی سنتی را از کتابفروشیهای تازهتاسیس پایتخت زدوده و عموما شکل و شمایل مدرن و امروزی را برگزیدهاند. ذائقه مجموعهگرایی مخاطب امروز، کافه، لوازمالتحریر، بازیهای فکری، قفسههای مختص مخاطب کودک و حتی گل و گیاه مینیاتوری و آپارتمانی را هم به کتابفروشیهای تازه تاسیس کشانده و آن تک اتاقکهای تا سقف پوشیده از قفسه کتاب را به فروشگاههای بزرگ و پرزرق و برق، با تمام اِلمانهای جدید معماری مدرن تبدیل کرده است.
ناگفته نماند که عمدتا سنگینی بار مدرنشدن کتابفروشیها روی دوش بخش خصوصی است که در نوع خود اتفاقی درخور تحسین برای حفظ آخرین حلقه نشر بهشمار میآید؛ حلقهای که مشکلات اقتصادی بازار کتاب گریبانگیر آن نیز شده و دغدغه توجیه اقتصادی در آن بسیار پررنگ است؛ دغدغهای که سرمایهگذاران کتابفروشیهای مدرن تلاش دارند با شیوههای نوین مشتریمداری آنها را موجه کنند.
به «اسم» کتاب
1 و 2- اگر از منظر ضربالمثل «سالی که نکوست، از بهارش پیداست» به وضعیت تاسیس یا تعطیلی کتابفروشیهای تهران در سال 98 بنگریم، این سال، نکو آغاز شد و این نکویی هم با نشر اسم پیوند داشت. اوایل سال 1398 کتابفروشی 100 متری این نشر در خیابان ولیعصر افتتاح شد. البته سهم نشر اسم در اتفاقت خوب کتابی پایتخت در سال جاری بیشتر از دیگران است؛ چراکه سال به نیمه نرسیده، سومین کتابفروشی اسم (بعد از جدایی از مجموعه ترنجستان) در راسته کتابفروشیهای خیابان انقلاب، نرسیده به چهارراه وصال و بهعنوان یک کتابفروش مدرن با 400 مترمربع زیربنا افتتاح شد و نفسی مدرن به راسته کتابفروشیهای خیابان انقلاب دمید.
3- بهار 98 هرچند که بهدلیل وقوع بلایا و اتفاقات طبیعی چنان فصل دلچسبی نبود؛ اما برای اهالی و مخاطبان کتاب در تهران، چندان بد نبود؛ چراکه در اواخر دومین ماه از بهار 98 یعنی 28 اردیبهشتماه، کتابفروشی 1200 متری «کتاب الهیه» بهعنوان دومین کتابفروشی جدید در سال جاری و به دور از هیاهوهای رسانهای در منطقه الهیه تهران افتتاح شد؛ کتابفروشی مجلل با بیش از 20 هزار جلد کتاب که نزدیک به 12هزار عنوان را شامل میشود. این کتابفروشی مدرن و مجلل علاوه بر بخش فروش کتاب، بخشهای اسباببازی، نوشتافزار، صنایعدستی و بخش بخش کودک را نیز شامل میشود.
4- در سالهای اخیر شاهد تولد موج جدیدی از کتابفروشیها هستیم که صاحبان نشر راهاندازی میکنند؛ چنان که شاید در آینده نهچندان دور شعار «هر ناشر یک(یا چند) کتابفروشی» محقق شود؛ اتفاق خوبی که نشان میدهد میزان زیادی از سنگینی بازار کتاب همچنان بر دوش ناشران است. انتشارات «ساپرا» یکی از این ناشران است که اواخر بهار امسال کتابفروشی «ایثار» خود را با مساحت 50 متر در راسته کتابفروشیهای خیابان انقلاب افتتاح و فعالیت خود را آغاز کرد.
تابستان گرم کتابفروشیها
5- تاسیس یک کتابفروشی، مختص زمان خاصی نیست و فراغت فصل تابستان خیلی شامل حال کتاب و کتابفروشیها نمیشود؛ چنان که کتابفروشی «کتابشار»، با حدود 20 هزار جلد کتاب، 28 مردادماه افتتاح شد. این کتابفروشی که در خیابان کارگر شمالی، بالاتر از بلوار کشاورز، نبش کوچه همدان واقع شده و یک کتابفروشی محلی شناخته میشود که بیشتر برای متخصصان رشتههای بازرگانی و تجارت کارایی دارد؛ اما عموم مردم نیز میتوانند از منابع این کتابفروشی استفاده کنند.
پیوند «کربن» با کتابفروشیهای تهران
6- کتابفروشی «کربن» نیز متولد تابستان 98 در منطقه «قیطریه»، واقع در شمال شرق تهران است. کافهکتاب کربن یک کتابفروشی محلی با 400 متر مربع مساحت است که شهریورماه امسال و با استفاده از قانون «کاربری فرهنگی» تاسیس شده است. در این کتابفروشی حدود 15هزار جلد کتاب وجود دارد و مانند دیگر کتابفروشیهای مدرن تهران بازیهای فکری داخلی و خارجی، نوشتافزار، ابزار تخصصی نقاشی، کتابهای نفیس چرم و کادوئی و خودکار و خودنویس و صنایع دستی نیز در آن عرضه میشود.
اسباببازیفروشی 50 سالهای که کتابفروشی شد
7- کتابفروشی «خانه مفید» دیگر کتابفروشی افتتاح شده در تابستان سال جاری است. «خانه مفید» به وسعت ۸۰مترمربع، در حوزه کتابهای کودک و نوجوان و بزرگسال شهریورماه سال 1398 در خیابان ستارخان افتتاح شد. جالب است که فروشگاه مربوط به این کتابفروشی از سال 1348 در قامت اسباببازی فروشی فعالیت میکرد و با تصمیم مدیریت فروشگاه به کتابفروشی تغییر کاربری داد.
نیم دیگر از کتابفروشی ستارا که متولد فصل پاییز است، به کتابهای عمومی بزرگسال اختصاص دارد. تمرکز بر داستان ایرانی و برگزاری دورهمیهای مربوط به داستاننویسان شهرستانی ازجمله برنامههای «کتاب ستارا» است.
9- اواخر آبانماه گروه انتشارات ققنوس هم بعد از 42 سال فعالیت، در خیابان وصال تهران، درست دیواربهدیوار خانه سینما، صاحب یک کافهکتاب 800 متری شد. این کتابفروشی در ساختمان بازسازی شده انبار گروه انتشاراتی ققنوس، اما با معماری کلاسیک، با استقبال خوب و بسیار پرچهره افتتاح شد.
کافهکتاب ققنوس با مدیریت امیر حسینزادگان؛ مدیرمسئول نشر ققنوس در ساختمانی سهطبقه با قدمت 70 سال، با محیط کاملا کلاسیک در آبانماه با حدود 4000 عنوان کتاب در کتابفروشی شروع بهکار کرد. طبقه اول کافه کتاب ققنوس، که قبلا انبار کتاب بوده و با تصمیم خانواده حسینزادگان به کافهکتاب تغییر کاربری داده است، به کتابفروشی اختصاص دارد. طبقه دوم آن به گالری اختصاص دارد که علاوهبر برگزاری نمایشگاه، فضایی برای جلسات نقد و بررسی و رونمایی کتاب است. طبقه سوم آن هم که درواقع پشتبام مسقف شده ساختمان است، کافه بسیار مجللی را شامل میشود که بیش از 20 میز دارد و میتواند از حدود 100 نفر میزبانی کند.
10- از دیگر کتابفروشیهای متولد شده در مجتمعهای تجاری در سال 98، کتابفروشی «فرهنگان قریب» در مجتمع «صبا»، واقع در خیابان کارگر جنوبی است. فرهنگان قریب دهمین شعبه از فروشگاههای زنجیرهای کتاب فرهنگان است که در آخرین روز پاییز و متصل به بلتدترین شب سال، یعنی یلدا با حضور بزرگانی چون محمود دولتآبادی، منوچهر بدیعی، هوشنگ چالنگی، هرمز علیپور و جمعی دیگر از اهالی حوزه قلم بهصورت رسمی افتتاح شد. کتابفروشی «فرهنگان قریب» با مدیریت شهرداد میرزایی، مدیرمسئول انتشارات دیبایه،530 متر مربع زیربنا و دو طبقه دارد؛ طبقه اول به کتابهای کودک و نوجوان، نوشتافزار و بازی و بستههای آموزشی و طبقه دوم این کتابفروشی به کتابهای بزرگسال، موسیقی و هدایای هنری اختصاص یافته است و طبق اعلام مسئولان فروشگاه، در این کتابفروشی 6000 عنوان کتاب در دو حوزه بزرگسال و کودک و نوجوان؛ همچنین لوازمالتحریر و اسباببازی آموزشمحور به مخاطبان عرضه میشود.
11- کتابفروشی «بوکحال» با شعار «حال خوب با کتاب» از کابفروشیهای متولد زمستان در تهران است. این کتابفروشی ۶ دیماه با بیش از ۱۰هزار جلد کتاب در مرکز خرید سانا، واقع در خیابان اندرزگو، فعالیت خود را آغاز کرد. «بوکحال» نیز مانند دیگر کتابفروشیهای متولد 98 با یک ساختار کاملا مدرن، در فضایی به وسعت ۳۰۰ مترمربع با بیش از 10هزار جلد کتاب فارسی و انگلیسی است؛ که علاوه بر فروش کتابهای فارسی و انگلیسی، سایر اقلام فرهنگی مثل لوازمالتحریر و سرگرمی کودکان را نیز در خود جای داده است.
علاوه بر افتتاح رسمی این 11 کتابفروشی، علیرضا رئیسدانایی، مدیرمسئول انتشارات نگاه هم از افتتاح کتابفروشی جدید این نشر پس از 20 سال خبر داد. این فروشگاه که قرار بود اسفندماه رسما افتتاح شود و به دلیل شیوع ویروس کرونا، افتتاح آن به زمان دیگری موکول شد، قبلا اغذیهفروشی بوده و توسط انتشارات نگاه خریداری و به کتابفروشی تبدیل شده است.
سنگینی بار کتابفروشیهای پایتخت بر دوش بخش خصوصی
با احتساب کتابفروشی افتتاح نشده انتشارات نگاه در مجموع 12 کتابفروشی در سال 98 در تهران تاسیس شده است که با تقسیم آن بر 12 ماه سال، میتوان گفت بهصورت میانگین؛ هر ماه یک کتابفروشی در تهران تاسیس شده است، که همانطور که قبلا اشاره شد، همه بار آن بر دوش بخش خصوصی و عموما انتشاراتیها است که با این وضعیت نامناسب اقتصادی نشر، جای تحسین و امیدواری دارد.
در یک سال گذشته و در بازه زمانی فروردینماه تا اسفندماه سال 1398 علاوه بر خبرهای خوب و امیدبخش تاسیس کتابفروشیها، که همگی مدرن هستند، خبرهایی تاسفبرانگیز از تعطیلی کتابفروشیهای قدیمی هم منتشر شد.
کتابفروشیهایی که دیگر با ما نیستند
بهار 89 برای کتابفروشیهای تهران به چند دلیل واقعا بهار بود؛ اول اینکه چند کتابفروشی جدید و مدرن در نقاط مختلف شهر افتتاح شد و دیگر اینکه دراین فصل هیچ کتابفروشی تطیل نشده است و شروع تعطیلی کتابفروشیها از تابستان بود.
1- مصیبت تعطیلی کتابفروشیهای پایتخت زمانی دردناکتر میشود که شاهدی هستیم بسیاری از کتابفروشیهای تعطیل شده به فستفودی، رستوران و یا فروشگاه کتابهای کمک آموزشی تبدیل میشوند؛ مثل کتابفروشی تخصصی «بامداد کتاب» در حوزه کتابهای ورزشی و تربیتبدنی که تابستان امسال پس از گذشت دو سال از شروع فعالیتش، بهدلیل شرایط سخت اقتصادی، ضعیف بودن بازار نشر تخصصی و کاهش مخاطب تعطیل و تبدیل به فستفودی شد.
2- کتابفروشی «چشمه رایزن» هم در اولین ماه تابستان بعد از فقط یک سال فعالیت در منطقه نیاوران، رخت خود را از ورطه بازار کتاب بیرون کشید و اعلام تعطیلی کرد. در دلایل تعطیلی این کتابفروشی هم که یکی از مجموعه کتابفروشیهای نشر چشمه بود، عنوان شد که با توجه به پایان مهلت قرارداد و همچنین برآورده نشدن انتظار مجموعه چشمه از فعالیت این کتابفروشی، تصمیم به تعطیلی این شعبه گرفته شد.
3- در دومین ماه پاییز و در آستانه برگزاری بیستوهفتمین دوره هفته کتاب هم نصرالله کسرائیان، عکاس سرشناس کشورمان و مدیر کتابفروشی «ویستا» در منطقه سعادتآباد با انتشار پیام در فضای مجازی از تعطیلی این کتابفروشی خبر داد.
کسرائیان در بخشی از پیام اعلام تعطیلی «ویستا» نوشته است «فرهنگ کتابخوانی را به هر شکل ممکن توسعه دهیم تا فرزندان سرزمینمان در امنیت و آرامش و آزادگی زندگی کنند.»
کتابفروشی 66 سالهای که تا مرز تعطیلشدن رفت
اولین ماه زمستان بود که سیداحمدرضا طهوری، مدیر کتابفروشی «طهوری» در گفتوگو با خبرنگار ایبنا با اظهار خستگی، از فروش این کتابفروشی قدیمی و چند دهساله در راسته کتابفروشان خیابان انقلاب خبر داد و گفت: «بنابر دلایل شخصی، در شرف فروش کتابفروشی هستم و صحبتهایی در اینباره با شخص خریدار انجام شده اما هنوز به مرحله امضای نهایی نرسیده است و تکلیف فروش قطعی آن تا پایان بهمنماه مشخص خواهد شد».
هرچند که مدیر کتابفروشی «طهوری» در آن گفتوگو عنوان کرد که «اگر برای فروش این کتابفروشی با خریدار به نتیجه برسیم، دیگر به کار کتابفروشی ادامه نخواهم داد، بلکه صرفا انتشارات را حفظ خواهم کرد.» اما تکذیب تعطیلشدن این کتابفروشی توسط ایشان در رسانههای دیگر و یان اینکه «ما هیچ تصمیمی برای تعطیلی آن نداریم، بلکه براساس شرایط کاری محل جدیدی جدیدی را در خیابان فروردین در میدان انقلاب تدارک دیدهایم و قرار است کتابفروشی از محل فعلی خود به این ساختمان منتقل شود.» موجب شادی و امیدواری شد؛ چراکه بههرحال یک کتابفروشی 66 ساله تعطیل نمیشد.
4- توقف شهرکتاب فدک پس از بیست سال از آن خبرهای بد کتابی و پایان بخش تعطیلی کتابفروشیهای پایتخت در سال 98 بود. دیماه بود که اعظم کیانافراز، که از ابتدای تأسیس و راهاندازی شهرکتاب فدک، مدیر این کتابفروشی بود، با انتشار متنی در فضای مجازی از تعطیلی این کتابفروشی خبر داد:
«تو خود حدیث مفصل بخوان زین مجمل
اینجا کتابفروشی هست که به هر مشقت و مشقتی، بیست سالی است راهاندازیاش کردم و چراغش را روشن نگه داشتم. مسئولیت اداره و اجاره و مدیریت و خرید و هر چیز دیگرش را، در کنار نشر افراز و دیگر کارهای فرهنگی و صنفیام، بهعهده داشته و انجام دادم و تمام این سالها، دور از هر هیاهو و جنجالی، کارم را کردهام.
شما دوستان عزیز هم مثل من دستی بر آتش دارید و خوب میدانید این چند خطی که بالا خواندید یعنی چه و دشواری و مصائبش را میشناسید، به هر روی، چند وقتی میشود که حس کردم با همه بردباری و سختکوشی بیحد و حصرم کم آوردم و دیگر نمیتوانم. به جمع کردن و تحویل دادنش فکر میکردم و در نهایت این ماه به نتیجه رسیدم. صحبتها شد و تصمیمم را گرفتم، تا پایان همین دیماه بارش را زمین میگذارم، جمعش میکنم و تحویلش میدهم؛ که این روزها همهچیز سخت و سختتر از همیشه شده است، چه زندگی و چه کار و چه و چه و چه هر چیز دیگری، آنقدر سخت که من هم کم آوردم!
چه کنیم که دیگر کار و کتاب هم، مرهمی بر این زخمهای ناسورمان نیست!
باشد که عزیزی این چراغ را بیفروزد!»
«ماندن» یا «نماندن»! مسئله این است...
در ادامه زمستان خوشبختانه خبری از تعطیلی کتابفروشی در پایتخت بهگوش نرسید. با توجه به آنچه اشاره شد؛ در سال 98 در کلانشهر تهران چهار کتابفروشی رسما تعطیلشدهاند که تقریبا یک سوم تعداد کتابفروشیهایی است که در همین سال بهصورت رسمی افتتاح شده و آغاز به فعالیت کردهاند؛ که شاید خیلی بد بهنظر نرسد، اما این امکان هم وجود دارد که کتابفروشیهای دیگری مانند کتابفروشیهای کوچک و محلی نیز در همین سال 98 تعطیل یا تعلیق شدهباشند و خبر آن به گوش احدی نرسیده باشد.
از طرفی کتابفروشیهای اشاره شده، تعدادی ست که رسما به کار خود خاتمه دادهاند و باتوجه به زمزمههایی که شنیده میشود؛ تعداد زیادی از کتابفروشیها، مخصوصا کتابفروشیهای قدیمی در ذهن خود درگیر «ماندن یا نماندن» در این بازار هستند و اگر فکری برای بهتر «ماندن» آنها نشود؛ «نماندن» پیروز میشود و این آمار در سالهای بعد چندان خوشایند نخواهد بود.
نظر شما