او درباره این نمایشنامه که اثری اپیزودیک است، به ایسنا گفت: این نمایشنامه را با توجه به حال و هوای تهران در روزهای کرونایی مینویسم؛ وضعیت بیمارستانها، خیابانها، کافهها و ... حال و روز مردم. در حال حاضر چند قصه دارم که از میان آنها برخی را برای این نمایشنامه انتخاب خواهم کرد.
رحمانیان که تم مشترک تمام این اپیزودها را عشق میداند، در این زمینه توضیح داد: تلاش میکنم در این نمایشنامه، تعاریف تازهای از عشق ارایه دهم و شکلهای جدیدی از این حس انسانی را بنویسم که با تعریف عام آن به معنای علاقه شدید قلبی یک مرد به یک زن، متفاوت است.
او در ادامه از حال و هوای غریب این روزها سخن گفت و افزود: زندگی تازهای آغاز شده که هیچ شباهتی به قبل ندارد به طوریکه این ضعیت مرا به یاد اسفند سال ۶۶ میاندازد؛ دورهای که تهران موشک باران شد. خوب به یاد دارم در آن دوره آقای زنجانپور نمایش «باغ آلبالو» چخوف را در تالار وحدت اجرا میکردند اما این نمایش فقط یک شب به صحنه رفت چون سالنهای سینما و تئاتر به دلیل موشک باران تعطیل شد و تا اردیبهشت سال ۶۷ هم تعطیل ماند و این نخستین بار بود که تئاتر و سینما چند ماه تعطیل شد. شرایط امروز برای ما که آن دوره را تجربه کردهایم، بسیار آشناست. با این تفاوت که در آن دوره دولت، از گروههای هنری حمایت کرد ولی این روزها حمایتی از گروهها انجام نمیشود.
او یادآور شد: در آن دوره جنگ، نمایشنامه دو اپیزودی «ساعت بمباران» را نوشتم با نامهای «شب یهودا» و «ژاندارک درآتش» و این روزها هم در حال رصد کردن هستم و همه کوششم این است که واقعیتهای امروز را ببینیم و حقیقت آن را کشف کنیم و سندی ارایه دهیم که در آن دروغگویی نباشد و برای آیندگان قابل استناد باشد. البته با توجه به اینکه در خانواده ما یکی دو تن به این ویروس دچار شدند، از این فضا خیلی هم دور نیستم و حس نزدیکی نسبت به آن دارم.
نویسنده و کارگردان نمایشهای «مصاحبه» و «خروس» که معتقد است این روزها هنرمندان بسیاری اعم از نویسنده، نقاش، موزیسین، شاعر، عکاس و ... در حال ثبت ایام کرونایی هستند، بیان کرد: وضعیت این روزهای ما زبان، موقعیتها، دیالوگها و مناسبات خاص خود را دارد و امیدوارم با ثبت اینها بتوانیم به آیندگان نشان دهیم که ما چگونه با این بحران رو به رو شدیم. درواقع این گونه آثار نوعی سند اجتماعی است.
او در ادامه از علاقهاش به اصغر فرهادی ـ فیلمساز جهانی ایران ـ و محمد یعقوبی ـ نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر ـ سخن گفت و در توضیح این علاقه افزود: اهمیت این دو هنرمند برای من این است که مردمان صد سال آینده اگر به آثار این دو هنرمند رجوع کنند، از دل این آثار، میتوانند حقایق تهران روزگار ما را کشف کنند.
رحمانیان اضافه کرد: تهران این روزهای ما حال و هوای بسیار خاصی دارد؛ جنگی از تضادها و اتفاقات عجیب و غریب و تصور نمیکنم در هیچ کشوری این همه تضاد و تناقض و ناهماهنگی داشته باشیم. اهمیت این ماجرا در فاجعهای است که در قلب جامعه انسانی در حال وقوع است. در این روزگار رفتار برخی از همشهریانمان در تهران برایم غریب است. البته که از شهرهای دیگر خبر ندارم.
او در پایان با ابراز نگرانی از گسترش ویروس کرونا اضافه کرد: کاری به رسانههای برون مرزی ندارم ولی آمار رسمی خودمان نشانگر وخامت اوضاع است و در این فضا کاری از دستمان بر نمیآید جز اینکه مراقب سلامتی خود باشیم و باری بر دوش پزشکان و پرستاران و کادر درمانی بیمارستانها نگذاریم.
نظر شما