کتاب «حسینبن علی(ع)» وجه مشترک امام حسین(ع) و پیامبر(ص) را خصیصه نورالله بودن عنوان میکند که محور هدایت بشریت است.
این خصوصیت خاص حسین فاطمه است که نه در عالم وجود بلکه در جمع ائمه که استثنای هستی هستند، استثنایی تکرارنشدنی است. چنانکه اشک بر مصائب حسین شهید، شهرستان غالب را شبستان انوار عالم غیب سازد، خاشاک طبیعت را از نهاد دل براندازد، سبیل ظلالت را از پیش چشم برگیرد و عین بصیرت بنده را به کحل انوار التجاء به حسین مظلوم مکحل گرداند.
در این کتاب به خصوصیات انسان کامل اشاره شده است و انسان کامل را انسانی معرفی میکند که از شرور و تعلقات تن به سوی خدا فرار کند و این انسان، مترقی و متکامل به تعبیر دیگر انسان برتر است و اگر گرفتار لذات خواستههای تن بماند ناقص و منفی است و اگر از سه مرحله حیوانی، انسانی و ملکوتی گذشت، انسانی کاملاً انسان است و اگر بخواهیم این اظهارات فشرده بدون استدلال به ادله نقلی را به تأیید قرآن برسانیم میگوییم آنجا که انسان را خلیفه خدا، معلم فرشتگان قدرتمند و مسلط بر خشکیها و دریاها متعلم از جانب خدا تعریف میکند به انسانی اشاره دارد که از شر خود نجات یافته است و آنجا که انسان را با ابعاد منفی معرفی میکند و میفرماید: «ظلوم»، «قنوط» و «جهول»، انسان گرفتار خواستههای غیرمجاز تن شده است.
با توجه به آنچه از نظر گذشت اگر حضرت حسین فاطمه و علی(ع) را قیوم اصل و فرع بدانیم، میپذیریم هر گفته و نوشته جز به خصوصیتهای حضرتش امکانپذیر نیست. ذاتی که اولش نخستین تجلی است. ذاتی که پیامبران و امامان را قبل و بعد از شهادتش به عزا نشانده است، با چنین اوصافی از خامه فکر جز اینکه نام مبارکش را بر صفحه ذهن نگارد کاری ساخته نیست.
حضرت سیدالشهدا(ع)، انسان منحصربهفرد و نمونهای بود که فضایل و مناقب، معجزات و کرامات، مکارم اخلاق و محامد اوصاف، محبوبیت و نفوذ اجتماعی و اعتراف دشمنان به شخصیت بینظیر آن حضرت نشانی از «والوتر الموتور» است. آن شخصیتی که در کنار آیه «مودت» در میان اهلبیت(ع)، همراه با آیه «تطهیر» و در جای دیگر آیه «مباهله» قرار دارد و همه اینها نشان مقام و مرتبت سیدالشهدا (ع) است. کتاب «حسینبن علی(ع)» رسالهای در شرح و بررسی «وتر الموتور» است.
نویسنده در این زمینه نظریه مرتجعان روشنفکر دوران قدیم را مورد بررسی قرار میدهد که معتقد بودند انسان برتری وجود ندارد تا به این غلط ثابت شده، خود را که از حیث معنویات آسمانی ناقص بودند، حتی کاملاً انسان هم خوانده نمیشدند، تسکین میدادند. مرتجعان دوران جدید که عقیده دارند عقل، انسان را از انسانهای برتر بینیاز میکند و هرمشکلی را میگشاید با وهابیت فتنه انگلیسی همصدا شده، قبل از انکار قرآن میگفتند: قرآن ما را کفایت میکند. بعد قدمی از وهابیان منکر خلافت امام معصوم(ع) جلوتر نهاده، مدعی شدند: خدا ما را کفایت میکند و نیازی به پیامبران و امامان(ع) نیست و چون این ادعا مشکلی را حل نکرد، عقل را به میدان مقابله با قرآن و عترت(ع) تنها گرهگشای مشکلات دوران نبود پیامبران و عدم حضور عینی امامان(ع) فرستادند و به تجلیل و تکریم عقل پرداختند، با ادعای اینکه عقل به بسیاری از مشکلات روشنایی میاندازد و همین اندازه که مشکلات را مشخص میکند دین مبین کفایتکننده است، ناآگاهان و عوام را فریب میدادند. عالمان مدافع دین که همیشه بوده و هستند و خواهند بود، زیرا مأموران الهی بر حفاظت از دین او هستند، با این عقیده مخالفت کردند.
نویسنده این کتاب معتقد است یکی از مسانید در دسترس که حضرت اباعبدالله الحسین(ع) وترالموتور خوانده شده است، زیارت عاشوراست و اشاره به واقعه کربلا میتواند مقدمهای برای پیشینه زیارت عاشورا باشد. حضرت ختمی مرتبت جهت امت مرحومه اصولی در اسلام برای جنگ مقرر فرمود که عرب در جنگ بدان پایبند بود، از جمله رسم جنگ تن به تن و تعرض نکردن به زنان و کودکان، مثله نکردن اجساد، اما ارتجاع و بازگشت به قهقرای جهالت شوم جنود لعین طاغوت باعث شد چنان کنند که با کافران متجاوز نیز مجاز نبود.
کتاب «حسینبن علی(ع)» (استثنای عالم وجود)، تألیف فرج الله عفیفی در 524 صفحه، شمارگان 2000 نسخه با قیمت 70 هزار تومان از سوی انتشارات راه نیکان منتشر شده است.
نظر شما