مشاور مدیرعامل سابق مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی معتقد است حضور در بازار اقتصادی نشر بینالملل، بیش از نمایش آثار، نیازمند رفتار حرفهای بخشهای مختلف منتهی به این حضور است.
احمد شاکری مشاور مدیرعامل مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران در امور بینالمللی در مقالهای که در ادامه میخوانید تحلیلی جامع از وضعیت حضور در بازارهای جهانی نشر و لزوم آیندهنگری درباره آن ارائه کرده است.
مشروح متن مقاله مذکور به شرح زیر است:
این روزها نگاهی مختصر به آمار و اخبار نمایشگاههای مختلف بینالمللی گویاست که شرایط برخلاف پیشبینیهای سال گذشته صاحب نظران به سمت و سویی دیگر میرود؛ از تعطیلی تا بلاتکلیفی در برگزاری این نمایشگاهها اعم از هنری، گردشگری، اقتصادی و البته کتاب. هرچند ارقام گردش مالی و ضررهای وارده به کسب و کار دیگر حوزهها بیشتر از نمایشگاههای کتاب به نظر میرسد ولی همین رکود خود باعث چارهاندیشی کارشناسان و ناکارشناسان این حوزه برای یافتن امکانهای جایگزین پیشرو شده است. محاسباتی که پیشتر در هیچگونه آیندهنگری نمیگنجید و نقشه راهی که لاجرم نیاز به بازبینی و چارهاندیشی دارد. نگاهی که با بهرهگیری از شرایط غیرقابلپیشبینی، بتواند برنامهریزی و تقویت بضاعت موجود را به همراه داشته باشد و تلاش نماید طرحی نو دراندازد. بر همین اساس نمایشگاههایی نظیر بولونیا به دنبال یافتن جایگزینی همچون نمایشگاه مجازی برای دوره اخیر خود افتادند و برخی نیز از خیر برگزاری این دوره گذشتند و نمایشگاه کتاب فرانکفورت، به عنوان معتبرترین نمایشگاه کتاب بینالمللی، کماکان منتظر بررسی شرایط جدید مهار بیماری کروناست. شرایطی که زنگهای بستن مرزهای اتحادیه اروپا تا دستکم ماه سپتامبر را به صدا درآورده و همین امر ضرورت توجه به صورتبندی جدید حضور در نمایشگاههای مختلف بینالمللی و حمایت و جبران آسیبهای اقتصادی حاصل از بحران جهانی کرونا را افزایش میدهد. یادداشت حاضر میکوشد با نیمنگاهی به گذشته و حال برخی مسائل نشر بینالملل، پیشنهاداتی در خصوص آینده و افق پیش روی آن ارائهنماید. افقی که علاوه بر حقیقت میتواند ریشه در مجاز نیز داشته باشد.
میگویند آیندهپژوهی ترسیم آیندههای ممکن و تلاش برای دخالت و دستکاری در آینده بر مبنای سناریوهای ممکن و تغییر این سناریوها به نفع خود است. در حقیقت مسئله اصلی در روند آیندهپژوهی یک رویداد، شکلدادن و تعریف «مجموعه آینده» های احتمالی است. حال سؤالی که مطرح میشود این است که چگونه میخواهیم در میانه آینده مبهم صنعت نشر بینالمللی، برای نشر ایران راههای متفاوتی از مسیرهای آزموده شده طراحی کنیم؟ چگونه میتوان شرایط را از شرایط واقع به شرایطی که خودمان میخواهیم، تغییر دهیم؟ و چه روشهایی باید به کار ببریم؟ چگونه در میان تهدید پیش آمده حاصل از کرونا میتوان آن را به فرصت تبدیل کرد؟ چگونه در شرایط پیشآمده حاصل از کرونا و احتمال حذف نمایشگاه فیزیکی، به سمت راهکارهای مطابق با وضعیت جدید پیش رفت؟
بازخوانی مقطع دهساله حضور در نمایشگاههای بینالمللی کتاب گویای منحنی رشد و صعود مسیر طی شده در این مقطع زمانی است. مسیری که برآیند تلاش چندین مجموعه جهت حضور متفاوت و با نگاهی به چشم انداز اینحضور در سالیان آتی بوده است؛ حضوری که با قوتها و ضعفهای خودش، بر اساس نگاه مدیریتی اوج و حضیض خودش را داشته است. به نظر میرسد حضور در هر فعالیتی، نیازمند تعریف و بازبینی استانداردهای منحصر به خود و لزوم نقد صریح و مصلحانه کارنامه ارائه شده در هر مقطع است؛ نقدی که از اولین حلقه تولید اثر تا انتهای حلقه را در برگرفته و تنها ناظر به روند اجرای کار نیست. هرچند برخی منتقدان میگویند یکی از معضلات مهم در منش حرفهای نشر بینالملل کشورمان رفتار جزیرهای زنجیرههای مختلف این حلقه از یک طرف و گاهی بهکارگیری یک نسخه واحد و یک نقشه راه در قبال نمایشگاههای کاملاً متفاوت از طرف دیگر بوده است؛ اما در حقیقت نه تنها یک سناریو پاسخگوی حضور نشر کشورمان نیست بلکه حضور در هر نمایشگاهی نیاز به طراحی سناریوهای مخصوص به خود دارد.
بهنظر میرسد از جمله مشکلات اجرایی این مسیر، نحوه برخورد با پیشپذیرفتههای ذهنی فعالان اینحوزه است. پیشپذیرفتهها مجموعه دادهها و مسیرهایی هستند که نهتنها به وجودشان عادت کردهایم، بلکه درباره آنها بحث و گفتگو هم نمیکنیم و آنها را بهعنوان امر بدیهی، شناختهشده، حقیقی یا واقعی میپذیریم. پرسشها یکی از راهکارهای چالش با این پیشپذیرفتههاست. پرسشهایی که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۱. آیا رفتار فعالان نشر ایران را میتوان همانند یک رفتار نشر بینالمللی تلقی کرد؟ و ساختار مدیریتی نشر بینالملل ایران در حال حاضر چگونه است؟
۲. دلایل عدم رغبت برخی ناشران بینالمللی برای حضور در نشر ایران چیست؟ و چه راهکارهایی برای جذب ناشران خارجی و حضور آنها در گذشته اجرا شده و در آینده پیشرو پیشنهاد میشود؟
۳. در مقایسه با سایر نمایشگاههای بینالمللی کتاب، نمایشگاه کتاب تهران چه مزیتها و چه ضعفهایی دارد؟
۴. نکات مثبت و منفی حضور دولتی و همچنین خصوصی در نشر بینالملل چیست؟
۵. چه مشکلاتی در رابطه با نشر بینالملل، مسائل مربوط به گمرک، پست، حمل ونقل و مبادلات مالی وجود دارد؟
۶. ایجاد آژانسهای ادبی و حمایت از آنها در کشورمان در قبال کارکرد آ نها در بخش بینالملل تا چه حد تأثیرگذار بوده است؟
همچنین بهنظر میرسد نیاز است در خصوص جایگاه نشر ایران در بازار نشر کشورهای دیگر نیز تأملی جدی نمود. جایگاهی که در صورت عملکرد ضعیف، باعث جابجایی فرصتها و تهدیدها میشود. از چگونگی تدبیر در وحدت رویه در اجرای دیپلماسی فرهنگی و اقتصادی با مدنظر قراردادن رئوس دغدغههای ترسیمشده؛ نحوه حضور ایران در دیگر کشورها (نمایشگاههای کتاب برون مرزی و مراوده با ناشران بینالمللی)؛ نحوه حضور ناشران دیگر کشورها در ایران (نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و موزعان نشر)؛ شکلهای مختلف حضور در نشر بینالملل و چگونگی حضور در بازار اقتصادی نشر کشورها با ضریب اطمینان بیشتر؛ تا بحث امکانهای پیش رو و جایگزین کپیرایت در مراودات نشر و کتاب.
بنابراین در ترسیم آینده پیش رو و به منظور ارتقای کیفیت حضور در نشر بینالملل، علاوه بر ضرورت توجه به دغدغههای کلان فرهنگی، به نظر میرسد توجه به چندین مساله نیز ضروریست: یافتن روشهایی که بتواند وجهه و تصویر نشر ایران را در عرصه بینالمللی ارتقا بخشد؛ شناسایی ضعفها و نقاط قوت این حوزه؛ تعیین جایگاه و حضور نهادها و تشکلهای نشر در اجرایی نمودن اهداف حضور قوی در نشر بینالملل و بالخصوص نشر کشورهای منطقه؛ یافتن راهکارهای جایگزین برای فروش حق نشر آثار و ارتباط با ناشران بینالمللی.
یکی از رفتارهای مهم در این حوزه، توجه به مساله تولید محتوا بوده است. هر چند در خلال این سالها کتابهای متعددی در حوزههای مختلف از زبان فارسی به زبانهای دیگر راسا با تعامل خود ناشران و یا با حمایت ترجمه شدهاند و شمار و گستردگی حوزه جغرافیایی این ترجمهها جای امیدواری است اما عموم مراکز فعال در زمینه ترجمه معکوس، بهصورت موازی و گاه تکراری پروژههایی را دنبال میکنند. بهنظر میرسد خروجی کار این مراکز نیز کمتر در نمایشگاههای کتاب داخلی دیده میشود و در فروشگاههای کتاب داخل نیز آنطور که باید، نه مخاطبی دارند و نه مجال نمایش و فروش مییابند.
از طرف دیگر، زمینه توزیع این آثار، حتی در داخل، روشن نیست و به فرض وجود مخاطب نیز مشخص نیست که این کتابها را باید از کدام کتابفروشیها (غیر از انتشارات خاص هر مرکز) تهیه کرد؟ همچنین زمینه توزیع این کتابها در شبکههای توزیع دولتی نظیر رایزنیهای کشورمان و بخش خصوصی نیز چندان شفاف نیست و روابط ساختاری و تعریف شده بین مراکز ترجمه و نهادهای متولی وجود ندارد؛ یا اگر در قالب مشخصی پیش بینی شده است، همکاریها در سطح عملی و اجرایی تعریف نشده است و از روی کاغذ فراتر نرفته است. از سوی دیگر، زمینه معرفی کتابها برای مخاطب خارجی زبان، در قالبهای مرسوم نظیر مشارکت در نمایشگاههای فرهنگی و بینالمللی و معرفی و رونمایی کتاب و همچنین عقد قرارداد فروش حق چاپ کتاب ترجمه شده به ناشران خارجی تا نشر دیجیتال بر اساس روال منسجمی تعریف نشده است و این روال گاه تابع روابط ویژهای است که فرصت برابر برای حضور و رقابت ناشران فعال در این زمینه را فراهم نمیکند. شاید برگزاری «نمایشگاه تخصصی و اختصاصی در زمینههای ترجمه و نشر»، هرچند مجازی، بتواند ضمن ساماندهی این عرصه، فعالان این حوزه را به یکدیگر نزدیکتر کند؛ زمینه دیدار و گفتوگوی اهل قلم و مترجمان و ویراستاران و طراحان را با سیاست گذاران و تصمیمسازان و تصمیمگیران خرد و کلان در مراکز عمومی و خصوصی پژوهشی و انتشاراتی فراهم کند. در اصل با عرضه محصولات نهایی، سطح علمی ترجمهها و جلوههای بصری و فیزیکی و قالب عرضه آنها در معرض دید مخاطبان قرار میگیرد و باعث میشود در زمان رکود نمایشگاههای حقیقی، فرصتی فراهم شود تا فعالان نشر بینالملل با تهیه و تولید کاتالوگهای تخصصی چند زبانه برای معرفی کتاب و نویسنده و مترجم و ناشر در حوزههای مختلف جغرافیایی و زبانی با همکاری نهادهای مسؤول، مقدمات حضور فعال در دورههای آتی نمایشگاههای بینالمللی کتاب را رقم بزنند.
با تأملی بر حضور در نمایشگاههای بینالمللی به عنوان فرصت عرضه و تعامل با فعالان این حوزه، با تمامی نقدها و آسیبشناسیها و پیشنهادها میتوان دریافت که حضور در بازار اقتصادی نشر بینالملل، بیش از نمایش آثار، نیازمند رفتار حرفهای بخشهای مختلف منتهی به این حضور است. نکتهای که با توجه به فرصت پیشآمده تا از سرگیری مجدد یا تغییر شکل آن، همدلی و همکاری نهادهای مختلف داخلی و در کنار آن رفتار حرفهای حلقههای مختلف نشر از آژانس و ناشر تا رایزنیهای فرهنگی کشورمان در دیگر کشورها را میطلبد. رفتاری که بیش از آن که درصدد خطایابی و عملکرد جزیرهای باشد، با برنامهریزی و هماهنگی اجزای این حلقه، یاریرسان و مکمل یکدیگر باشد. نتیجهای که علاوه بر اهداف فرهنگی، به حیات اقتصادی پدیدآورندگان یک اثر به بهترین وجه ممکن، کمک نماید.
نظر شما