تهیهکننده و مدرس تئاتر فنلاندی:
پررنگ بودن ادبیات در تئاتر ایران نقطه قوت آن است/ زنان در فنلاند شاید وضعیت اجتماعی خوبی داشته باشند اما هنوز مورد خشونت خانگی قرار میگیرند/ دغدغه تئاتر فنلاند محیطزیست و تغییرات آب و هوایی است
«جوکا هاید هیتی» از تهیهکنندگان تئاتر و پروژههای حرفهای در فنلاند میگوید: من فکر میکنم اگر هنرمند هیچ تکیهای به مسائل اجتماعی و سیاسی منطقهاش نداشته باشد یعنی به جایی که تئاترش از آن میآید و خاستگاه تئاترش است، تئاتر آن کشور پایهها و بنیانهای ضعیفی خواهد داشت. معتقدم نمایش شما، هرجا که هستید، باید نقبی بزند به مسائل سیاسی و اجتماعی آن منطقه. تئاتر میتواند در ژانرها و سبکهای متفاوتی مانند کمدی و مستند باشد اما باید ریشهاش درون بخشی از واقعیت آن اجتماع باشد.
تئاتر ایران جدای از بخش تجاریاش، چه در گونههای مبتنی بر متن و چه تجربی، خیلی روی موقعیت و شرایط سیاسی و اجتماعی کشورمان استوار است. در کشوری مثل فنلاند این قضیه چطور است؟
من فکر میکنم اگر هنرمند هیچ تکیهای به مسائل اجتماعی و سیاسی منطقهاش نداشته باشد یعنی به جایی که تئاترش از آن میآید و خاستگاه تئاترش است، تئاتر آن کشور پایهها و بنیانهای ضعیفی خواهد داشت. معتقدم نمایش شما، هرجا که هستید، باید نقبی بزند به مسائل سیاسی و اجتماعی آن منطقه. تئاتر میتواند در ژانرها و سبکهای متفاوتی مانند کمدی و مستند باشد اما باید ریشهاش درون بخشی از واقعیت آن اجتماع باشد.
متنهای نمایشی جدید کشور فنلاند چقدر جهان شمولاند و مثل ادبیات کلاسیک جهان، برای همه کارکرد دارند؟
در فنلاند متنهای جدید زیادی کار میکنیم؛ هر سال ۵۰ درصد نمایشهایی که روی صحنه میآیند و مطرح میشوند بر اساس همین متنهای جدید هستند و بعضی از آنها در اروپا، اوراسیا و کشورهای همسایهمان خیلی معروف هستند. از طرفی این متنها با روسیه ارتباطی بسیار قوی دارند، چون آنها درام و ادبیات و متون فنلاندی را خیلی دوست دارند. یکی از مسائلی که ما این روزها بسیار زیاد با آن مواجه میشویم تغییرات آب و هوایی و مسائل محیط زیستی است که نمایشنامهنویسان فنلاندی آنها را با لحنهایی شاعرانه مطرح میکنند. متن و نوشتار در فنلاند مسائل بسیار مهمی هستند چراکه ما قصهگو بودیم و هستیم دوست داریم قصهها را ببینیم و بشنویم.
در مورد تئاتر ایران و متنهای ایرانی چه نظری دارید؟ فکر میکنید چقدر قابلیت جهانی شدن و ارائه در کشورهای دیگر دارند؟
من فکر میکنم ظرفیت تئاتر ایران بسیار گسترده است چون تنوع ژانرها و گونههای نمایشی که من در ایران دیدهام بسیار زیاد بود. بنابراین فکر میکنم تئاتر ایران ظرفیت زیاد و توانایی فراوانی دارد و یک نفر باید پیدا شود که بتواند این ظرفیت را شناسایی کرده و به دنیا معرفی کند. ولی به نظر من ریشه در خاک داشتن بسیار مهم است. اگر کسی فکر کند «من نمایشی بسازم که خیلی جهانشمول باشد و بیشتر شبیه خارجیها باشد تا اثری ایرانی»، دچار تصوری غلط شده است؛ من فکر میکنم باید ریشههایش در همین جا باشد. مثلا شرایط اجتماعی زنان در فنلاند با ایران بسیار متفاوت است اما همچنان نمایشهایی که درباره زنان است از ایران میتواند در فنلاند بسیار مورد قبول و استقبال قرار بگیرد چون شاید وضعیت اجتماعی زنان در فنلاند بسیار خوب شده باشد اما ممکن است هنوز در خانه مورد خشونت خانگی قرار بگیرند.
برخی معتقدند اینکه ارتباط تئاتر ما با جهان آنچنان که باید قوی نیست به دلیل این است که تئاترهای ایرانی اغلب بسیار متکی به متن و ادبیات هستند تا فرم؛ و همین مساله شاید فهم آن تئاتر را برای مخاطبان برخی کشورها دشوار کند.
اتفاقاً فکر میکنم پررنگ بودن نقش ادبیات در تئاتر ایران، نقطه قوت آن است. بنابراین به نظر من لزومی ندارد نمایشهایی که از ایران به کشورهای دیگر میروند بدون کلام باشند بلکه میتوانند کاملاً دیالوگمحور هم باشند. این را هم بگویم که من به ایران آمدم چون کشور شعر و ادب است. خیلی خوشحالم که اینجا هستم. با شناخت آثاری از مولانا، حافظ و فردوسی که به زبان فنلاندی ترجمه شده بود، به ایران سفر کردم.
وضعیت تئاتر فنلاند از نظر خصوصی بودن و حمایتهای دولت و واحدهای تجاری از آن چطور است؟
من در مرکز اطلاعات تئاتر فنلاند برای تولید پروژههای بینالمللی کار میکنم و لازم است قبل از پاسخ به این سوال بگویم که فنلاند بخشی از اسکاندیناوی نیست و ما پیشینه تاریخی تئاتر سوئدی را نداریم. تئاتر ما در قرن ۱۹ توسط فنلاندیهای سوئدی زبان شکل گرفت و اکنون تئاتر فنلاند را به عنوان «تئاتر مردمی» میشناسیم. در فنلاند حدود ۸۰۰ تئاتر برای جوانان داریم. در طول تابستان کنار همه دریاچههایمان رویدادی تئاتری برگزار میکنیم. میتوان گفت که همه تئاترهای ما خصوصی هستند و برای کمک به وضعیت مالی نمایشها در سال ۱۹۹۳ قانونی وضع شد که طبق آن این تئاترها میتوانند از مزایای دولتی برخوردار شوند اما با گسترش هنر تئاتر در این کشور بعضی از تئاترها مشمول این قانون نمیشوند. تئاترهای کشور ما در تمامی شهرها پراکنده شدهاند و هرکدام گروههای خود را تحت استخدام خود دارند.
مهمترین مراکز آموزشی و هنری «درام» فنلاند و همچنین مهمترین جشنوارههای تئاتر این کشور کداماند؟
تنها جایی که رشتههایی همانند طراحی نور و صحنه را در مقطع دکترا ارائه میدهد، دانشگاه فنلاند است. این کشور تولید درام نو زیادی دارد و اغلب تئاترهایی که بر صحنه میروند، نمایشنامههایی جدید دارند. «مرکز پژوهش واقعیت» هم همانطور که از نامش برمیآید برای پژوهش واقعیت است. این مرکز بر تولید تئاتر تعاملی تمرکز میکند. یکی از نمایشهای جالبی که آنها به صحنه بردند، «نمایش گرگها» نام داشت که در مرکز شهر سنت پترزبورگ روسیه اتفاق افتاد و در آن تماشاگران گرگ میشدند و زوزه میکشیدند. ما مرکز «واهاس» را هم داریم که دارای یک کارگردان، یک طراح حرکت و دو طراح صحنه است. کارمندان این سازمان، با همکاری هم دراماتولوژی اثر را شکل میدهند و بر مبنای نمایش وظایف خود را تعریف میکنند. در واقع این سازمان مدیریت افقی دارد و هیچکس مقامی برتر از دیگری ندارد. تنها نمایش است که جایگاه هرکسی را مشخص میکند. ما در فنلاند جشنوارههای تئاتر «سفید و سیاه»، جشنواره عروسکی «سامپو» که مخاطبان آن کودکان هستند، «هنر معاصر» با رویکرد و محوریت موضوعی سالانه، «ماسک» که مخصوص تئاترهای دلقکی است و جشنواره «تیمفست» را که در شهر تورکوی فنلاند برگزار میشود و مخصوص نمایشهای عروسکی برای بزرگسالان است، داریم.
گفتگو: سبا حیدرخانی
نظر شما