پیمان خاکسار از اینکه کتابهای سرقتشده از روی ترجمههای پرفروشش را در لیست تخفیفهای یک سایت فروش کالا دیده است، میگوید.
او در پاسخ به این سوال که آیا در خصوص سرقتی بودن این آثار اطمینان دارد گفت: من چه بگویم؟ یک ناشر ناشناس با مترجمی که اصلا هیچ کتاب دیگری را ترجمه نکرده، «جزء از کل» را بعد از گذشت پنج سال از ترجمه آن ترجمه و منتشر میکنند.
خاکسار در ادامه بیان کرد: پیش از این یکی از ترجمههای این چنینی را دیده بودم که نام مترجم روی جلد با داخل شناسنامه کتاب متفاوت بود و غالبا ترجمه من بود. البته ترجمه واو به واو هم از ترجمههای من و به نام دیگران منتشر شده است، که جلو آن را گرفتند، چون آن نشر نه فقط کتاب من بلکه چند کتاب را به همین شیوه چاپ کرده بود. وضعیت افتضاح است و اصلا نمیدانم دیگر باید چه کار کرد. تعداد ترجمههایی که از «عقاید یک دلقک»، «صد سال تنهایی» و ... در بازار هست، باورنکردنی است.
این مترجم همچنین در مقایسه ترجمه مجدد با ترجمههای سرقتشده گفت: معمولا ترجمه مجدد ناشران و مترجمهای معتبر سرقت نیست، هرچند من شنیدهام مترجمی شناختهشده هم از روی ترجمه قبلی نوشته است. اما اینهایی که شناختهشده نیستند واضح است چه کار میکنند؛ بازار را رصد میکنند که کدام کتابها پرفروش است، اینها را میخرند، حروف چینی میکنند و مجوز میگیرند و منتشر میکنند و با عناوین خندهدار ۵۰ درصد تخفیف وارد بازار میکنند؛ مثلا کتاب ۸۰ هزار تومانی را ۴۰ هزار تومان میفروشند.
او افزود: یک نمونه جالب دیگر هم در میان این ترجمهها دیدهام؛ این ترجمه اسم مترجم نداشت و به جای آن گروه مترجمان نوشته شده بود. این یکی از ترجمه من کپی نشده بود ولی دیدم کتاب پر از علامت سوال است، متوجه شدم مترجم متوجه آن قسمتها نشده و برای اینکه بعدا کسی یا خودش آنها را چک کند علامت سوال گذاشته است، اما همان طور چاپ شده بود. باز هم آن دزدیها بهتر است. اقلا از ترجمه من دزیدهاند و مفهوم است و خواننده از خواندنش پشیمان نمیشود.
پیمان خاکسار سپس اظهار کرد: ما باید عضو کنوانسیون برن باشیم که نیستیم، وقتی کشوری عضو آن هست، برای هر اثری که مشمول قانون کپیرایت میشود یک قرارداد دوجانبه با صاحب اثر بسته و حق اثر واگذار میشود و ناشر کتاب را میخرد و برای ترجمه به مترجم میدهد و اگر کس دیگری آن را ترجمه کند، به زندان میرود، اما وقتی ما عضو آن نیستیم از لحاظ قانونی اشکال ندارد که ۱۰ نفر یک کتاب را ترجمه کنند. اما این که یک نفر ترجمه بدزدد، جرم است ولی مسئله این است که باید ثابت کنیم. مثلا من در ترجمه کتاب یک کلمه را اشتباه ترجمه کرده ام و کسی که سرقت کرده هم همین را نوشته، یعنی خطای انسانی که یک بار ممکن است اتفاق بیفتد و یک بار من اشتباه ببینم بارها تکرار شده است. اما وقتی ۱۲، ۱۳ ترجمه وجود دارد، من میتوانم برای یکی از آنها شکایت و ثابت کنم، بقیه چه میشود؟ بنابراین بیخیال میشوم و آن را رها میکنم.
او در پایان درباره ترجمههای منتشرشده از کتاب «جزء از کل» گفت: این کتاب خیلی وقت است که پرفروش شده، دو سه سال اول فقط ترجمه من در بازار بود، اما یک دفعه اینها مثل قارچ از کنارش درآمدند. فکر میکنم حالا ماهی یکی دو «جزء از کل» به بازار میآید و تعداد «جزء از کل»های موجود در بازار اصلا قابل شمارش نیست.
نظر شما