چنین روزی صرفا ثبت در تقویم نیست بلکه در ورای خود پتانسیلی ذخیره کرده که به درستی از آن استفاده نشده، "مطالبه گری" شاید صرفا واژهای باشد برای بیان خواستهها و رفع کمبودها و ایجاد بسترهای شغلی ولی این واژه در صنعت چاپ هیچگاه به طور تخصصی و کارآمد در عرصههای کلان صنفی و صنعتی چاپ استفاده نشده است.
سال ۱۳۸۲ از پدر مرحومم(زندهیاد محمد کلاری) که در آن زمان ریاست اتحادیه چاپخانهداران تهران را به عهده داشتند و از بانیان این حرکت بود شنیدم؛ ما درخواست دادیم که روزی به نام چاپ نامگذاری کنند و چند روز را هم برای این منظور معرفی کردیم، ازجمله روز ورود اولین دستگاه چاپ توسط میرزا زینالعابدین به ایران. اما به بهانه پر بودن تقویم مورد قبول واقع نشد و ۱۱شهریور که به زعم آنان خالی بود و باید پر میشد پیشنهاد شد.
پیشنهادی که اگر پذیرفته نمیشد کلا روزی به نام صنعت چاپ ثبت نمیشد و این تاریخ بالاجبار پذیرفته شد و از آن روز تاکنون ۱۱شهریور بخشی از هویت صنعت چاپ شدهاست، چراکه در پس این رویداد حداقل سالی یکبار هم که شده توجه عمومی بهخصوص توسط رسانهها به سمت این صنعت جلب میشود و صنعت چاپ کانون میزگردها، همایشها، صحبتها، نقدها و بررسی آخرین تحولات روز و بیان دغدغهها و مشکلات میشود. دست کم سالی یکبار فعالان این حوزه با کمک متولیان دولتی یا با همت جمعی خود در کنار هم حضور پیدا کرده و دیداری تازه میکنند.
چنین روزی صرفا ثبت در تقویم نیست بلکه در ورای خود پتانسیلی ذخیره کرده که به درستی از آن استفاده نشده، «مطالبهگری» شاید صرفا واژهای باشد برای بیان خواستهها و رفع کمبودها و ایجاد بسترهای شغلی ولی این واژه در صنعت چاپ هیچگاه بهطور تخصصی و کارآمد در عرصههای کلان صنفی و صنعتی چاپ استفاده نشدهاست.
هیچگاه از این زاویه به این رویداد نگریسته نشده که علاوه بر مواردی که ذکر شد میتوان به جد از متولیان امر «مطالبهگر» بود. قصه تکراری که هر ساله و در روز ملی صنعت چاپ شاهد آن هستیم صرفا ذکر بیان مشکلات در حضور مقامات است و کف و سوت پایانی و... فراموشی!
طرح چالشها قسمت اول آن است که به تنهایی از بار مشکلات این صنعت کم نخواهد کرد و مطالبهگری و پیگیری قسمت دوم و اساسی آن است که متاسفانه توسط مسئولان اتحادیهها به آن پرداخته نشده است.
طی این سالها، صنعت چاپ فراز و فرود زیادی به خود دیده و تغیرات زیادی را تجربه کرده چه در بعد ماشینآلات و روشهای چاپی و چه در ابعاد مدیریتی. در همین مدت دو دهه پیشرفتها به قدری سریع و وسیع بوده که نیاز به سرمایهگذاری هر روز بیشتر و سنگینتر میشود.
اگر در گذشته شخصی با شاگردی و سرمایهای کم بعد از چند سال میتوانست با خرید دستگاه ملخی یا لترپرس یا افست تک رنگ چاپخانهای راهاندازی کند، امروزه از نظر صرفه اقتصادی و حضور در بازار رقابتی چنین چیزی امکانپذیر نیست. همین نکته باعث شده تا نیاز تجهیز به دانش فنی روز و ماشینآلات و سرمایه بیشتر از قبل شود مطمئنا با این تحولات جنس خواستههای صنفی با سالهای قبل متفاوتتر و بزرگتر است.
نباید فراموش کنیم که پیشرفت صنعت چاپ در عرصههای گوناگون در گرو همکاری جمعی است، بر همین اساس لازم است مسئولان صنفی اهتمام ویژه کرده از این فرصت و فرصتهای دیگر نهایت استفاده را برای نیل به مطالبات صنفی کنند و به راحتی این فرصتها را از دست ندهند.
نظر شما