نوشتن از پیامبر اکرم(ص) و امامان، کار چندان سادهای نیست. از یک سو نویسندگان باید به تاریخ و مستندات آن وفادار باشند از سوی دیگر باید داستانی پرکشش بنویسند.
نوشتن درباره پیامبر (ص) و امامان، کار چندان سادهای نیست؛ چون نویسنده از یک سو باید به مستندات تاریخی وفادار باشد و از سوی دیگر باید داستانی خواندنی و جذاب بنویسد. حالا اگر نویسندهای بخواهد برای بچهها بنویسد، کارش به مراتب دشوارتر است چون بچههای این دوره و زمانه با گوشیهای هوشمند و رایانه سر و کار دارند و از صبح تا شب، بازیها و پویانماییهای جذاب میبینند و هر کتاب و نوشتهای نمیتواند آنها را درگیر کند.
نویسندگانی چون محمدرضا سرشار، بابک نیکطلب، محسن هجری، محمود پوروهاب، مجید ملامحمدی، مهناز فتاحی، مریم بصیری، فریبا کلهر، افسانه شعباننژاد، بابک نیکطلب و حسین فتاحی به نوشتن یا سرودن درباره پیامبر (ص) و امامان برای گروه سنی کودک و نوجوان پرداختهاند. در این میان برخی، ترجیح دادهاند تا به حواشی بپردازند و به تخیل خود پر و بال بدهند و به یک زاویه دید و نگاه تازه دست پیدا کنند و بعضی دیگر هم دوست داشتهاند به مستندات تاریخی وفادار باشند.
حسین فتاحی از جمله نویسندگانی است که به تاریخ وفادار مانده و از حواشی زندگی پیامبر و امامان معصوم نگفته و براین باور است که وقتی نویسنده از شخصیتهای بزرگی چون پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) یا امام حسین (ع) مینویسد نمیتواند مستندات تاریخی را کنار بگذارد و اختیار امور را به دست خیال بسپارد وقصهها و روایتهایی را مطرح کند که هیچ سندیت تاریخی ندارند.
به باور این نویسنده کودک و نوجوان، گرچه تعلیق و گرهگشایی و رعایت دیگر اصول داستاننویسی بر جذابیت متن میافزاید اما بچهها طرح و تعلیق را درک نمیکنند و شناختی هم از شخصیتهای دینی ندارند؛ به همینخاطر بهتر است که تنها به معرفی این بزرگواران به بچهها بسنده کنیم و دنبال قصه در قصه آوردن نباشیم. از سوی دیگر تعداد صفحاتی که در اختیار نویسنده قرار میگیرد محدود است و مجالی برای گرهافکنی و گره گشایی باقی نمیگذارد.
فتاحی از جمله نویسندگانی است که حتی با ورود شخصیتهای فرعی به داستان هم موافقت چندانی ندارد و معتقد است: ورود این آدمها، شخصیتهای اصلی داستان را به حاشیه میراند؛ چرا که نویسندگان در برخورد با این شخصیتها از آزادی عمل بیشتری برخوردارند و تا آنجا که دلشان بخواهد میتوانند خیالپردازی کنند؛ البته اگر هدف نویسنده، آشنا کردن مخاطب با شخصیت اصلی داستان یعنی پیامبر(ص) یا امامان باشد، ورود افراد فرعی به اصل داستان آسیب میرساند. البته نمیتوان این مساله را فراموش کرد که هر قصهای الزامات خاص خودش را دارد.
به گفته نویسنده مجموعه «پیامبران» آنچه اهمیت دارد نویسندگان به آن توجه کنند دوری از افراط و تفریط است. به این معنی که از شخصیتهای بزرگ مذهبی، الگوهای دست نیافتنی و آدمهای غیرقابل دسترس نسازیم. چون دیگر نمیتوانیم از بچهها انتظار داشته باشیم حضرت محمد(ص) یا امیرالمومنین (ع) را بشناسند و از ایشان پیروی کنند.
باید نسبتی میان شخصیتهای دینی و زندگی امروز باشد
سیدعلی کاشفی خوانساری بیش از آن که به مستندات تاریخی وفادار باشد متعهد بودن به مخاطب را لازمه نوشتن از پیامبر(ص) و امامان میداند و میگوید: موقع نوشتن از حضرت محمد(ص) برای کودکان و نوجوانان باید بدانیم که داستان ما، مجال و فرصتی برای نشان دادن و به رخ کشیدن اطلاعات تاریخی ما نیست؛ مخاطب ما هم بچهها هستند نه همسالان و همدرسان ما در حوزه و دانشگاه؛ پس بیشتر از آن که به تاریخ متعهد باشیم باید ذهن و زبان مخاطبان واقعی خود را بشناسیم.
به گفته نویسنده «مهمان کوچک»، رسول اکرم(ص) نیازی به نوشته ما ندارند. این کودکان و نوجوانان هستند که باید با داستان ما ارتباط برقرار کنند و آن را دوست داشته باشند پس متن ما باید مخاطب محور باشد و به نیاز کودک و نوجوان امروز توجه کند.
کاشفی خوانساری به شمار اندک کتابهای خواندنی و جذاب درباره پیامبر(ص) اشاره و بیان می کند: با وجود انبوهی و کثرت کتابهایی که درباره رسول اکرم(ص) نوشته شده به تعداد اندکی اثر درخور برمی خوریم که به خانواده، فرزندان، یاران و مهمتر از همه سیره و سبک زندگی پیامبر اسلام پرداخته و پرکشش و جذاب باشند و این آسیب جدی ادبیات دینی ماست که باید به آن پرداخته شود.
به گفته نویسنده «عروسکهای خدا»، هدف دین، سعادت انسان است که از راه ایمان، تقوا و عمل صالح به دست میآید و شرط موفقیت در آن، معرفت حضرت رسول(ص) و خاندان پاک اوست؛ معرفت و شناختی که از اصلی ترین مباحث در ادبیات دینی است.
کاشفی خوانساری با اشاره به این که کودکان و نوجوانان باید ربط و نسبت شخصیت های دینی با زندگی امروز را پیدا و درک کنند میگوید: نویسندگان ما باید به گونه ای بنویسند که بچه ها احساس غرور و سربلندی کنند که جزو امت رسول اکرم(ص) و فرزند معنوی ایشان هستند و گرنه کتابهای بسیاری در این زمینه منتشر شده و نویسندگان زیادی درباره پیامبر نوشته اند اما داستان های دو نفر قابل تقدیر و مبتنی بر پژوهش است: نقی سلیمانی و محمدرضا سرشار.
این پژوهشگر و منتقد ادبیات دینی با گلایه از جشنواره خاتم می گوید: یکی از کاستی های ما در زمینه ادبیات دینی این است که توجه چندانی به نوشتن داستان های جذاب نداشته ایم؛ به همین خاطر بخش مستقلی را در جشنواره خاتم به داستان نویسی درباره پیامبر اختصاص دادیم که اولین دوره آن هم با حمایت معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگو ارشاد برگزار شد اما در دورههای بعدی بخش مربوط به کودک و نوجوان را حذف کردند و ایده اصلی هم از یاد رفت. در صورتی که نوشتن از پیامبر و خاندان پاک و یاران وفادارش، نیازمند استمرار است.
نظر شما