ویلیام گیبسون، نویسنده کانادایی و خالق سبک سایبرپانک در کانادا است. در این مطلب با آثاری آشنا میشویم که در زندگی این نویسنده تأثیرگذار بودهاند.
گیبسون در ژانر علمی-تخیلی مینویسد و در واقع خالق سبک سایبرپانک است. سایبرپانک داستان علمی-تخیلی پادآرمانشهری است که بر روی تکنولوژی و فناوری و همچنین ازهمگسیختگی نظم جامعه تمرکز میکند.
در این مطلب با آثار و نویسندگانی آشنا میشویم که در زندگی نویسنده تأثیرگذار بودهاند:
کتابی که در حال حاضر میخوانم:
«قرص قرمز» نوشته هری کونزرو.
کتابی که زندگیام را تغییر داد:
کتابهای زیادی. بیشک «مادر شب» نوشته کورت ونهگات یکی از اولین آثاری است که بر روی من تأثیر گذاشت.
کتابی که بیشترین تأثیر را روی من گذاشت:
بیشک یکی از آنها «نهار برهنه» نوشته ویلیام بورو است که وقتی خواندنش قانونی نبود از کتابفروشی دستدومی تهیه کردم و خواندمش.
کتابی که نظرم را تغییر داد:
«ساتری» نوشته کورمک مککارتی من را با بزرگسالی، زندگی بزرگسالان در جنوب آمریکا آشنا کرد. تا زمانی که «ساتری» را نخوانده بودم این بخش از وجود خودم را هم درک نکرده بودم.
آخرین کتاب خندهداری که خواندهام:
«سرزمین غرقشده دوباره برمیخیزد» نوشته ام. جان هریسون. اگرچه فکر نمیکنم همه با خواندنش بخندند اما من کتاب را کمدی میدانم.
کتابی که از نخواندنش شرمنده هستم:
«موبی دیک» نوشته هرمان ملویل. در واقع شرمنده هستم که احساس میکنم خواندمش زیرا صفحهای را در توییتر دنبال میکنم که خلاصه آثار را مینویسد. این نوع خواندن به نظر شما در آینده تجربه نوعی از ادبیات به حساب نمیآید؟
کتابی که همیشه هدیه میدهم:
«دنیای زیرزمین ویکتوریایی» نوشته کِلو چشنی که توصیف خوبی از تاریخ بریتانیا به خواننده ارائه میکند.
نظر شما