شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۵
شهادتنامه‌های مسیحیان ایران مسیری تازه در قلمرو دولت ساسانی است

سجاد امیری باوندپور می‌گوید: در سال‌های اخیر مطالعات تطبیقی میان منابع تلمودی و سریانی (به خصوص شهادتنامه‌های مسیحیان ایران در عهد ساسانی) مسیر تازه‌ای در بررسی دقیق‌تر جوامع دینی ساکن در قلمرو دولت ساسانی گشوده است. 

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- آناهید خزیر: کتاب «شهادت‌نامه‌های سریانی مسیحیان ایران در عصر ساسانی» در سی‌وهشتمین جایزه کتاب سال ایران به عنوان شایسته تقدیر شناخته شد. این کتاب تالیف سجاد امیری باوندپور است. سجاد امیری باوندپور پیش از این کتاب به همراه خداداد رضاخانی که از پژوهشگران شناخته‌شده حوزه ساسانی‌پژوهی است، متنی سریانی به نام «رویدادنامه خوزستان» را از زبان سریانی به فارسی ترجمه و منتشر کرده بود. کتاب «شهادت‌نامه‌های سریانی مسیحیان ایران در عصر ساسانی» که جلد اول از یک مجموعه چهارجلدی است نیز به‌طور مستقیم از سریانی به فارسی ترجمه شده و برخی از متون ارائه شده در این کتاب، هنوز به زبانی غیر از فارسی ترجمه نشده‌اند.  این کتاب از سوی انتشارات پل فیروزه منتشر شده است.

ابتدا درباره شهادتنامه‌های مسیحی توضیح بدهید که دربردارنده چه مواردی است و در چه دوره تاریخی صورت معیاری برای این سبک شکل گرفت؟
شهادتنامه‌های مسیحی به عنوان یکی از سبک‌های اصلی گونه قدیس‌نگاری، ابتدا در قالب‌های گوناگونی همچون نامه‌های کلیسایی، اسناد بایگانی شده در کلیساها، فهرست اسامی و... نگاشته می‌شدند اما با گذشت زمان، صورت معیاری برای این سبک شکل گرفت. خاستگاه نخستین صورت معیارِ شهادتنامه‌نویسی مسیحی را باید آسیای صغیر و یا سوریه دانست. در این صورتِ معیار، یک شهادتنامه شامل متنی نسبتاً کوتاه از توصیف مختصر زندگانی و مرگ یک یا عده‌ای از قدیسین مسیحی است که عموماً همراه با شرحی از جابجایی بقایای ایشان پس از مرگ همراه می‌شود.  به دلیل کوتاهی متون شهادتنامه‌ها، این سبک فرصت چندانی برای پروراندن متن به نویسنده نمی‌دهد لیکن این متون دارای ویژگی‌های سبکی مشخصی هستند که این ویژگی‌ها در اغلب شهادتنامه‌ها تکرار می‌شوند. شهادتنامه‌های مسیحی عموماً دارای دو بخش اصلی تکرارشونده است؛ نخست گفت‌وگوها و مناظرات پیش از اعدام و دوم شرح شکنجه و مرگ قدیس.  از ویژگی‌های مشترک شهادتنامه‌های نخستین مسیحی آن است که اکثر این متون به‌ قلم نویسندگانی ناشناخته و در تاریخی نامعلوم، اما نزدیک به شهادت قدیسان نگارش یافته‌اند.

از قرن پنجم میلادی و هم‌زمان با فراگیر شدن زبان سریانی(گویشی از زبان آرامی)، به عنوان زبان مشترک دینی میان مسیحیان فلات ایران و سرزمین بین‌النهرین و سوریه، سنت ادبی این زبان توانست حجم خیره‌کننده‌ای از کتاب‌های تألیفی و ترجمه را در موضوعات گوناگون تولید کند. برخی از این متون، بخش قابل توجهی از منابع مکتوب تاریخ دوره ساسانی را تشکیل می‌دهند که هرکدام از آنها اطلاعات و داده‌های بسیار ارزشمندی را برای بازسازی تاریخ این دوره در اختیار پژوهشگران قرار می‌دهد. با وجود این، منابع سریانیِ تاریخ ساسانی تا به حال در تحقیقات صورت گرفته به زبان فارسی جایگاه چندانی پیدا نکرده و هیچ‌کدام از این منابع مستقیماً از زبان سریانی به فارسی ترجمه نشده است.  در میان این منابع، آن دسته از متون که با نام اَعمال شهیدان مسیحی ایران (در زمان ساسانیان) شناخته می‌شوند جایگاهی ویژه دارد، چراکه این متون غالباً در بر دارنده اطلاعاتی منحصر به فرد از اوضاع داخلی شاهنشاهی ساسانی است.

نخستین و کهن‌ترین شهادتنامه مستقل مسیحی که امروزه در دسترس ماست کدام است و در چه سبکی نگارش یافته است؟
به گواهی پاره‌ای از منابع کهن تاریخی، همچون تاریخ‌کلیسایی اوزبیوس قیصرانی، تا پیش از قرن چهارم میلادی مجموعه‌هایی از متون اعمال شهیدان به‌ دست نویسندگان مسیحی به زبان یونانی گردآوری شده بود اما عمده این متون از میان رفته‌اند و به روزگار ما نرسیده‌اند. با این حال معدودی از نخستین شهادتنامه‌های یونانیِ مسیحیانِ امپراطوری روم امروزه بدست ما رسیده است. از میان نخستین روایات موجود از کشتار مسیحیان در دهه 150 میلادی تا پایان کشتار بزرگ مسیحیان به سال 313 میلادی، نوزده شهادتنامه مستقل از مسیحیانِ امپراطوری روم امروزه باقی مانده است.
نخستین و کهن‌ترین شهادتنامه مستقل مسیحی که امروزه می‌شناسیم، شهادتنامه پولیکارپوس، اسقف شهر ازمیر است که در حدود سال 155 میلادی در پی تعقیب و آزار مسیحیان کشته شد.  پولیکارپوس از آخرین نسل مرتبط با حواریون بود و یوحنای حواری او را مستقیماً به سمت اسقفی کلیسای ازمیر برگزیده بود. شهادتنامه پولیکارپوس به عنوان کهن‌ترین شهادتنامه مستقل مسیحی، در قالب نامه‌ای از سوی کلیسای ازمیر به کلیسای فیلومِلیوم به زبان یونانی نگاشته شده است و در آن به شرح شهادت این اسقف از زبان شاهدی عینی پرداخته شده و بنا بر همین دلیل اکثر محققان تاریخ نگارش این متن را اندکی پس از مرگ پولیکارپوس می‌دانند.  متن  این شهادتنامه که از لحاظ ادبی بسیار یادآور اناجیل اربعه است به عنوان نخستین متن قدیس‌نگاری مسیحی (و در سبک شهادت‌نامه‌نویسی) دارای اهمیتی ویژه است. پس از شهادتنامه پولیکارپوس، سنت شهادتنامه‌نویسی مسیحی به زبان یونانی با سرعت بیشتری گسترش یافت و تا نیمه نخست قرن چهارم میلادی شمار فراوانی از متون قدیس‌نگاری در سبک شهادتنامه به رشته تحریر درآمد. با این حال سنت شهادتنامه‌نویسی مسیحی در قرون نخستین میلادی منحصر به زبان یونانی نبود و در نیمه دوم قرن دوم میلادی، این سبک ادبی به ادبیات لاتین نیز وارد شد و شماری از شهادتنامه‌های نخستینِ مسیحی به این زبان نوشته شدند.

ادبیات قدیس‌نگاری مانند بسیاری از دیگر گونه‌های ادبی مسیحی ریشه در مدل‌های ادبی دوران کلاسیک یونانی دارد. آیا قدیس‌نگاری تقلیدی ابتدایی از متون کلاسیک یونانی است؟
قدیس‌نگاری بیش از همه، با گونه بیوگرافیِ ادبیات یونانی در ارتباط است، به نحوی که می‌توان قدیس‌نگاری را «بیوگرافی مسیحی» نیز نامید. با این حال، قدیس‌نگاری را نباید تقلیدی ابتدایی از متون کلاسیک یونانی دانست، بلکه نویسندگان مسیحی با دمیدن روح مذهبی در این‌گونه متون توانستند گونه‌ای منحصر به فرد را خلق کنند. هرچند که مسیحیت در ذات خود، زاده جهان یهودی بود، اما ادبیات مسیحی بسیار زود مسیر خود را از ادبیات عبرانی جدا کرد. با این حال مسئله تأثیر ادبیات یهودی بر قدیس‌نگاری مسیحی در میان محققان محل پرسش است. عده‌ای از محققان موافق تأثیر ادبیات یهودی بر قدیس‌نگاری مسیحی هستند و به عقیده آن‌ها این گونه ادبی اساساً بسط و گسترش یافته نمونه‌های یهودی خود است. در دیدگاه مخالف، که هواداران بیشتری دارد، محققانی همچون باورساک برآنند که ادبیات قدیس‌نگاری به هیچ روی وامدار پیش‌زمینه‌های یهودی خود نیست و حتی یهودیان سنت شرح‌حال‌نویسی بزرگان دینی را خود بعدها از مسیحیان وام گرفتند.

به عقیده این محققان سنتِ توجه به اعمال و زندگانی بزرگان دینی در ادبیات کهن یهودی جایی نداشته است چراکه نویسندگان عبرانی بر این باور بودند که توجه به احوالات اشخاص و بزرگنمایی آن، از شکوه و جلال خداوند خواهد کاست اما به نظر می‌رسد سنجش میزان تأثیرپذیری قدیس‌نگاری مسیحی از ادبیات عبرانی، بحثی پیچیده است و در این باب نمی‌توان با قطعیت سخن گفت. ادبیات قدیس‌نگاری مسیحی بسیار ملهم از عهد جدید و به خصوص اناجیل اربعه بود، به گونه‌ای که می‌توان ادعا کرد اساس این گونه ادبی در کتاب‌های عهد جدید قرار دارد. چهار انجیل اصلی از منظر سبک شناختی در محدوده متون بیوگرافی قرار می‌گیرند و الگوی اصلی متون قدیس‌نگاری مسیحی به خصوص شهادتنامه‌های نخستین، ذکر مصائب عیسی مسیح در این اناجیل است. به جز اناجیل اربعه و شرح زندگانی عیسی مسیح، الگوهای دیگری در سایر بخش‌های عهد جدید برای قدیس‌نگاری مسیحی موجود است، از جمله کتاب اعمال رسولان، در شرح شهادت استفانوس در شهر اورشلیم، نخستین الگوهای سبک شهادت‌نامه‌نویسی را در اختیار نویسندگان سپسینِ مسیحی قرار داد.

آیا امروزه می‌توان از این متون برای بازسازی دوره‌ای خاص از تاریخ استفاده نمود؟ و اینکه اصولاً چه تفاوت‌هایی میان گونه‌های ادبیِ قدیس‌نگاری و تاریخ‌نگاری وجود دارد؟
برای پاسخ به این پرسش‌ها ابتدا جایگاه قدیس‌نگاری و تاریخ‌نگاری را در دیدگاه نویسندگانِ اواخر عهد باستان و قرون میانی مشخص کرد. با آن که گونه ادبی قدیس‌نگاری از تاریخ‌نگاری کاملاً جدا است، اما در دوران اواخر عهد باستان متون قدیس‌نگاری گاه به شکل مستقیم بر ادبیات تاریخ‌نگاری تأثیر می‌گذاشت و این متون تبدیل به منابعی برای تاریخ‌نگاران آن عصر می‌شدند. از سویی ‌دیگر با توجه به اینکه قدیس‌نگاری بسیار زودتر از گونه تاریخ‌نگاریِ مسیحی شکل گرفته بود، در ابتدا جز تعالیم اخلاقی و مذهبی، کارکردی تاریخی نیز داشته است. با این حال در همان دوره نیز میان قدیس‌‌نگاری و تاریخ‌نگاری تفاوتی آشکار وجود داشته است و چون نویسندگان نخستینِ مسیحی در هر یک از این دو گونه ادبی دست به نگارش ‌می‌بردند به شکلی آگاهانه این تمایز را در نوشتار خود با به کارگیری فنون ادبی خاصِ هر کدام از این گونه‌ها رعایت می‌کردند.

با برآمدن علم نوین تاریخ‌نگاری در عصر معاصر، استفاده یا عدم استفاده از متون قدیس‌نگاری در پژوهش‌های تاریخی از سوی محققان محل پرسش قرار گرفت و دیدگاه آن‌ها در طی دو سده اخیر در قبال متون قدیس‌نگاری و ارزش تاریخی آنها آشکارا متفاوت بوده است. گروهی از این محققان با مد نظر قرار دادن این نکته که اصولا ضبط واقعی حوادث، آنگونه که از یک متن تاریخ‌نگاری انتظار می‌رود، هدف اصلی متون قدیس‌نگاری نبوده است، نسبت به ارزش تاریخی مطالب این دست از متون با دیده تردید می‌نگرند. از سویی، دِلِئه نخستین‌بار به دنبال پاسخ به این تردیدها به بررسی شهادتنامه‌های مسیحی پرداخت و در نهایت این متون را به دو دسته کلی شهادتنامه‌های تاریخی و شهادتنامه‌های افسانه‌وار تقسیم‌بندی کرد.

تشخیص میزان ارزش تاریخی متون قدیس‌نگاری موضوعی پیچیده است که سبب می‌شود تا پژوهشگران قادر به دست‌یابی به یک جواب قطعی و یکسان در این باب نباشند. مهم‌ترین عامل این پیچیدگی، یک‌دست نبودن ارزش تاریخی هر کدام از بی‌شمار متن‌‌های قدیس‌نگاری مسیحی است که این موضوع خود مرتبط با نحوه استفاده نویسندگان این متون از منابع است. مادامی که پاره‌ای از این متون بر اساس مشاهدات عینی و همزمان با وقوع رویدادها نگاشته شدند، پاره‌ای دیگر از اسناد و مدارک آرشیوی دولتی و یا کلیسایی برای نگارش متن خود بهره بردند و منابع پاره‌ای دیگر دارای اصالت شفاهی دهان به دهان بوده‌اند که پس از چندین نسل بازگویی به تحریر درآمدند. چنین تشویشی در استفاده از منابع، خود بهترین دلیل منع محققان در صدور حکمی کلی در ارزش تاریخی متون قدیس‌نگاری مسیحی است.



پیتر براون از مهمترین محققانی است که در عصر حاضر سعی کرده است با زدودن تصویر منفی از ارزش تاریخی متون قدیس‌‌نگاری از آنها به شکلی روشمند در پژوهش‌های تاریخی استفاده کند. از دیدگاه وی در این زمینه بگویید.
دو عامل مهم در ارزیابی ارزش این متون در پژوهش‌های تاریخی مؤثر است. نخست دوره تاریخی مورد مطالعه؛ متون قدیس‌نگاری گاه در کنار منابع تاریخ‌نگاری و عموماً در زمان‌هایی که تاریخ‌نگار با فقدان منابع تاریخی دچار است می‌تواند به بازسازی تاریخ بسیار کمک کند. دوم نحوه استفاده از این متون از سوی پژوهشگر. پیتر براون بر آن بود که متون قدیس‌‌نگاری را در پس زمینه‌های اجتماعی خود قرار دهد و سپس از آنها استفاده کند و در نهایت به دنبال راهی بود تا از طریق آن بتوان فهمید چگونه باید از روایات حقیقی نهفته در این متون پرده برداشت.  متون قدیس‌‌نگاری علاوه بر اطلاعات جانبی فراوانی که دارند، بر جنبه‌های مختلفی از زندگانی عمومی مردم پرتو می‌افکند، که این بُعد از سوی تواریخ و رویدادنامه‌ها نادیده گرفته می‌شود. متون تاریخی عموماً تمرکز خود را بر روی دیپلماسی دولت‌ها، جنگ‌ها و شهرهای بزرگ و دربار شاهان می‌گذارد، در حالی که متون قدیس‌‌نگاری در شهرهای کوچک و روستاها جریان دارد و خواننده را به سطح زندگانی مردم و دلمشغولی‌های ایشان وارد می‌کند.

به عنوان مثال در حالی که ارزش تاریخی متون قدیس‌‌نگاری پیش از برآمدن کنستانتین غیر قابل انکار است، ارزش تاریخی متون قدیس‌‌نگاری پس از کنستانتین، یعنی پایان عصر شهیدان، هرچند نه به شکلی کامل اما به گونه‌ای چشمگیر کاهش می‌یابد. با این حال در این‌گونه موارد نیز پاره‌ای از داده‌های اصلی این متون همچون اسامی و زمان عموماً برای تاریخ‌نگاران می‌تواند دارای اهمیت تاریخی باشد و نباید تماماً نادیده گرفته شود. در سوی مقابل اعتماد بی‌قیدوبند بر متون قدیس‌‌نگاری در بازسازی تاریخ می‌تواند پژوهشگر را از حقایق تاریخی دور کند، چراکه همواره در استفاده از این متون باید دقت داشت که هدف نویسندگان آن پیش از آنکه بیان حقایق تاریخ باشد، بیان عقاید دینی و الهیات مسیحی و نکات پندآموز اخلاقی در یک بستر تاریخی و رساندن مفاهیم دینی در ضمن یک داستان نبرد میان خیر و شر است تا بتواند
تأثیر بیشتری بر خواننده خود داشته باشد.

از آنجایی‌که منابع تاریخی دوره ساسانی در ایران بسیار محدود است، متون قدیس‌نگاری مسیحی می‌تواند تا حدود زیادی به پژوهشگران در بازسازی تصویر این دوره از تاریخ ایران کمک کند. نظر شما در این باره چیست؟
از زمان انتشار نخستین شهادتنامه‌های سریانی مسیحیان ایران در قرن هجدهم میلادی، تا سالیان دراز، این دسته از متون همواره از منظر رویکردی که «رویکرد بولاندی» خوانده می‌شود مورد مطالعه قرار می‌گرفت. این رویکرد که از قرن هفدهم میلادی و با تلاش‌های ژان بولاند  برای تنظیم مجموعه موسوم به «اَعمال قدیسان» آغاز شد و در نیمه قرن نوزدهم میلادی به اوج خود رسید، متون قدیس‌نگاریِ مسیحی و به تبع آن، شهادتنامه‌هایِ سریانیِ مسیحیان ایران را منبعی برای تنظیم فهرست شهیدان مسیحی و زندگی‌نامه ایشان می‌نگریست. اگرچه محققان این مکتب سهم بزرگی در نشر و شناساندن شهادتنامه‌های سریانی عصر ساسانی در تتبعات شرق‌شناسی داشتند،  حاکم نبودن نگاه انتقادی برمطالعات آنها موجب شد تا با وجود پژوهش‌های متعددی که بر روی این منابع انجام دادند، نتوانند میان پژوهش‌های خود و روند رو به تکامل مطالعات ساسانی در همان سال‌ها پیوندی محکم و منطقی برقرار سازند.
با آغاز قرن بیست‌ و یکم میلادی، نخستین پژوهش‌های هدفمند به منظور استخراج داده‌های تاریخی از این متون برای استفاده از آنها در بازنویسی تاریخ دوره ساسانی، که اینک جز محققان رشته‌های ایران‌شناسی و همچنین تاریخ‌دانان دوره اسلامی، مورد توجه خاص پژوهشگران تازه نفسِ مطالعات عهدباستان متأخر نیز شده بود، آغاز شد. همچنین آثار محققانی همچون کریستل ژولین،  که خود برآمده از مکتب بولاندی است، نشان از به وجود آمدن تحولی در نگاه این مکتب به سوی پژوهش‌هایی انتقادی‌ بر روی این منابع دارد. در سال‌های اخیر مطالعات تطبیقی میان منابع تلمودی و سریانی (به خصوص شهادتنامه‌های مسیحیان ایران در عهد ساسانی) مسیر تازه‌ای در بررسی دقیق‌تر جوامع دینی ساکن در قلمرو دولت ساسانی گشوده است.  بدین‌سان، با گذشت بیش از دو قرن از انتشار شهادتنامه‌های سریانی مسیحیان ایران در زمان ساسانیان، هنوز پیوند میان پژوهش بر روی این متون و مطالعات ساسانی در آغاز راه خود است. در تتبعات فارسی شرایط از این هم وخیم‌تر است، به گونه‌ای که تاکنون هیچ‌ یک از این منابع به شکل مستقیم و غیرمستقیم مورد توجه قرار نگرفته‌اند. با در نظر داشتن چنین پیشینه‌ای، در این نوشتار از میان متون قدیس‌نگاری مسیحی دوره ساسانی، به بررسی شهادتنامه‌های سریانی و دیدگاه انتقادی نسبت به داده‌های تاریخی این متون پرداخته شده است.

دیدگاهتان درباره جایزه کتاب سال چیست و چه پیشنهاد و انتقادی در این زمینه دارید؟
هر سال تعداد زیادی کتاب در حوزه‌های محتلف در بازار کتاب ایران منتشر می‌شود. حقیقت آن است که کمیت بالا هیچ گاه عامل تعیین‌کننده و مهمی در خصوص تعیین کردن میزان پیشرفت یا پسرفت محتوای تولید شده در این کتاب‌ها نیست. یکی از وجوه شاخص جایزه کتاب سال فیلتر کردن کتاب‌های منتشر شده در ایران در هر سال در چند مرحله است که باعث می‌شود طی این فرآیند آثار از حیث کیفی مورد ارزیابی قرار گیرند و با هر مرحله داوری آثار شاخص به مرحله بعدی راه پیدا کنند. سوای اینکه برندگان جایزه کتاب سال و کتاب‌های شایسته تقدیر پس از این مراسم می‌توانند با روحیه و انگیزه بهتری به کار خود در حوزه تالیف و ترجمه کتاب ادامه دهند، از دیدگاه من مهمترین وجه این مراسم این است که میزانی برای بررسی سطح کیفی تولید کتاب در طی سال‌ها است. به گونه‌ای که با بررسی آثار راه یافته به مرحله پایانی این مراسم، می‌توان نموداری معنادار از رشد تولید محتوا در تمام رشته‌های مرتبط بدست آورد و متوجه شد که بازار کتاب ایران در طول زمان به چه سمت و سویی در حال حرکت است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها