گفتوگوی ایبنا با نویسنده کتاب «ساعت 5 بود»؛
«ساعت 5 بود» با ارائه الگوی سختکوشی راهکار حل مشکلات امروز را بیان میکند
نویسنده کتاب «ساعت 5 بود» گفت: مخاطب در این کتاب با شخصیتی مواجه میشود که با همه مجروحیتهایی که از جنگ تحمیلی برایش به یادگار مانده، موفقیتهایی را بدست میآورد و این امر میتواند الگویی برای جوانان بهمنظور برونرفت از مشکلات امروزی باشد.
کودکی و نوجوانی، آشنایی با انقلاب اسلامی، پیروزی انقلاب اسلامی، خدمت سربازی و جنگ تحمیلی، اسارت، نسیم آزادی و برگشت به زندگی، ۶ فصل این کتاب است و نامهها و عکسها که سخن میگویند، بخش دیگر کتاب «ساعت ۵ بود» را شامل میشوند. در ادامه گفتوگو با سرهنگ حسینعلی احسانی، نویسنده کتاب «ساعت 5 بود» را از نظر میگذرانیم.
لطفاً توضیح مختصری درباره محتوای کتاب «ساعت 5 بود» بفرمایید.
این کتاب، روایت مردی است که در اولین روزهای جنگ تحمیلی علیرغم دارابودن وضعیت مالی خانواده و فراهم شدن شرایط تحصیل در آلمان برای گذراندن خدمت سربازی، خودش را به جبهههای نبرد میرساند و در آخرین ماههای سال ۱۳۵۹ با رزمندگان سپاه و بسیج اصفهانی پیوند میخورد. او به واسطه مهارت در رانندگی بی ام پی برای ادامه خدمت از لشکر ۷۷ خراسان ارتش به تیپ ۱۴ امام حسین(ع) سپاه مأمور و بعد از پایان خدمت سربازی نیز به عنوان بسیجی در این یگان ماندگار میشود.
قبل از اسارت، سه بار مجروح و با ۵۵ درصد جانبازی، چون کوه در جبههها میایستد و تا مسئولیت فرماندهی گروهان پیش میرود. آثار ترکش و آثار سوختگی شدید تمام بدن، به ویژه سر و صورت، بر اثر انفجار بی ام پی در تک دشمن به منطقه چزابه تا حد زیادی چهرهاش را تغییر داد و او را ماهها درگیر بیمارستان کرد. بعد از ترخیص از بیمارستان دوباره در جبههها حضور یافت. در عملیاتهای مختلف بیش از ۱۵ نفر از دوستان صمیمیاش به شهادت رسیدند. بالاخره او هم در عملیات بدر، یازدهمین عملیاتی که در آن شرکت کرد، به اسارت دشمن بعثی درآمد.
علت انتخاب عنوان «ساعت 5 بود» برای این اثر چیست؟
وجه تسمیه این کتاب این است که در روز ۲۲ اسفندماه سال 1363 در عملیات بدر، گردان حسین سهمی مأموریت نفوذ به عمق مناطق دشمن را دارند که در آنجا احتمال اسارت کل گردان میرفت. کل گردان از فرمانده تا همه گروهانها داوطلب میشوند، جلوی پیشروی عراقیها را بگیرند تا نیروهای آنها عقبنشینی کنند. آنها به اهدافشان رسیدند و نیروهای دو گردان با قایق منطقه را ترک کردند. عراقیها که فکر میکردند ۷۰۰ نفر را شهید یا به اسارت میگیرند با تعجب مشاهده میکنند که فقط ۱۵ نفر در مقابل یک تیپ عراقی ایستادهاند. آنها آگاهانه ایستادند تا این که به اسارت عراقیها درمیآیند و آن لحظه ساعت 5 بعدازظهر بوده که وقتی از همه طرف در محاصره قرار میگیرند، ایشان به همراه دوستانشان داخل آب میروند که بتوانند در میان نیها مخفی شوند که عراقیها آنها را محاصره میکنند و با تهدید تفنگ آنها را از آب خارج میکنند و سرباز عراقی در این زمان چشمش به ساعت حسین سهمی میافتد و با تهدید میخواهد که ساعتش را به وی بدهد و ایشان آخرین نگاه را که به ساعت میاندازد، ساعت 5 بعدازظهر بوده و ساعت را بالاجبار به عراقی میدهد و به همراه دوستانش که حدود 13 نفر بودند به اسارت عراقیها درمیآیند و حدود 6 سال بعد آزاد میشوند و به کشور بازمیگردند. او در حین اسارت مشکوک میشود که درهمان روزی که او اسیر شده است برادرش حسن در همان منطقه شهید شده است و این شک و تردید و دلتنگی را تا آخر اسارت با خود به همراه دارد.
کار نوشتن این کتاب چقدر طول کشید؟
کار مصاحبه و بازبینی و بررسی نهایی کتاب حدود سه سال طول کشید و در حوزه هنری هم حدود یک سال و نیم در نوبت بررسی و چاپ بود تا اینکه خردادماه سال 1399 به چاپ رسید.
در مسیر نگارش کتاب با چه موانع و چالش هایی مواجه شدید؟
چون این کتاب دهمین کتابی بود که مینوشتم، مهارت لازم را داشتم و با مشکلاتش نیز آشنا بودم، ولی برای چاپ مدت زیادی در نوبت بود و حداقل یک سال قبل امکان چاپ کتاب وجود داشت، چون مراحل تأیید طی شده بود، اما بخاطر مسائل بودجهای در نوبت چاپ ماند.
مطالعه این کتاب برای نسلهای جدید کشور را چقدر ضروری میدانید. مهمترین پیام یا پیامهای کتاب برای این نسلها چیست؟
صفحه به صفحه کتاب باید خوانده شود فکر میکنم بیش از صد پیام در این کتاب وجود دارد، از ایثار و فداکاری برای کشور، از مقاومتهای بسیار زیاد چه قبل از جنگ در دوران نوجوانی، چه در دوران جنگ تحمیلی و چه در مجروحیت و تحمل درد و رنجها، همه درسهایی آموزنده است و هنوز هم فعالانه در وزارت نیرو مشغول فعالیت بوده و بیکار ننشسته است.
آزاده حسین سهمی در دست و پنجه نرم کردن با مشکلات ناشی از مجروحیت نیز میتواند برای جوانان الگو و اسوه باشد. زمانی که حتی بعد از اسارت که به واسطه سوختگی 90 درصدی سر و صورت، پزشکان مجبور میشوند برای رویش پوست، زیر پوست سرش تیشو جاسازی کنند که با تزریق پوست رشد کند و روی صورت بکشند و در مدت 6 ماه هرهفته به بیمارستان رفت و آمد میکرده تا بتواند از این حالت رهایی پیدا کند و موفق شود.
بخشی از کتاب به خاطرات این آزاده در دوران اسارت مربوط میشود که به دیگران کمک میکرده و به افرادی که قطع نخاع شده بودند و افرادی که پوست و خونشون درآمیخته بود و شش ماه بود که لباسهایشان همان لباسهای رزم بود که بعد از ماهها به تنشان چسبیده بود به طوری که شرایط بهداشتی نامناسب آنها را زمینگیر کرده بود. او و سه نفر دیگر داوطلب میشوند که به آسایشگاه آنها بروند و آنها را استحمام کنند. عراقیها که در ابتدا مخالف بودند، بعد از تأکید بسیار موافقت میکنند. در کل آنچه مهم است، حفظ این روحیه ایثار و فداکاری حتی بعد از اسارت با تحمل همه رنجهاست که قابل تحسین است.
جذاب ترین فصل کتاب به نظر شما کدام فصل است؟
موضوعات کتاب به صورت زنجیرهوار به هم مربوط است و آنها که کتاب را خواندهاند، میگویند در هیچ کجای کتاب، قسمتی نیست که مغز انسان درگیر موضوع جدیدی نباشد. البته اگر من هم میخواستم مثل برخی از نویسندهها کار را طولانی جلوه دهم، این کتاب به هزار صفحه هم میرسید؛ اما شایسته نیست که در کاغذ اسراف شود و وقت عزیزان را هم بگیریم. متأسفانه به دلیل شرایط کرونا آنطور که باید جلسات نقد و بررسی برگزار نشده و من آمادهام هر نقدی را بشنوم.
در رابطه با جذابترین فصل کتاب، دوران رزمندگی و اسارت ایشان جذابیتهای خاصی دارد و حتی بعد از جنگ تحمیلی ایشان برای تفحص دوستان شهیدش در منطقه حاج عمران عراق حاضر میشود و در یافتن پیکر آنها با کمیته تفحص شهدا همکاری میکند و بسیاری از خاطرات تداعی میشود و ایشان را به ۱۸ سال قبل برمیگرداند و لحظهلحظه شهادت هریک از دوستانش را به خاطر میآورد و همه اینها جذابیت خود را دارد و خوب است که نسل جوان کتاب را بخوانند و نظر دهند.
این کتاب غیر از اینکه به لحاظ استنادی مورد تأیید راوی قرار گرفته در اختیار چند نفر از آزادگان همسنخ ایشان قرار داده شد تا از نظر باورپذیری و نداشتن ابهام اگر پیشنهادی دارند ارائه دهند و بعد از رفع اشکالها کار نگارش این کتاب به اتمام رسید.
جایی در کتاب هرز نرفته و برخلاف برخی کتابها که شما باید در سه صفحه به دو خط برسید که مطلب بیان شود، سعی شده در تمام خطوط کتاب مطالب جدیدی بیان شود. ضمن اینکه تقدم و تأخر نیز در این کتاب رعایت شده است.
تفکری که در پی این خاطرات میتواند شکل بگیرد چه هست و چطور میشود نسبت به عمقبخشی بیشتر آنها در جامعه کمک کرد؟
به نظرم مطالب این کتاب، سختکوشی در زندگی و تلاش کردن را میرساند. مخاطب در کتاب با شخصیتی مواجه میشود که با همه مجروحیتهایی که از جنگ تحمیلی برایش به یادگار مانده با همین وضعیت لیسانس خود را میگیرد و هنوز هم فعال است و هم برای نسل امروز و هم رزمندگان دوران دفاع مقدس نشانهای از افرادی است که در آن دوران تلاش کردند و نشان میدهد که با سختکوشی میتوانیم مشکلات امروزی را نیز برطرف کنیم. درپایان جا دارد از آزاده عزیز حسین سهمی که با حوصله و صبر خاطراتشان را بیان کردند تشکر کنم.
اثر جدیدی در دست نگارش دارید؟
بله، با عنایت خداوند من دو اثر جدید دارم که یکی از آنها تلخ و شیرین مددکاری رزمی است که با حدود ۴۵ نفر و ۸۰ ساعت از افرادی که در دوران دفاع مقدس در واحد تعاون رزم فعال بودند مصاحبه شده است. همچنین معرفی ۲۵ شهید این مجموعه یکی از فصول کتاب است. هم اکنون این اثر در مرحله بررسی است و به حوزه هنری تحویل داده شده و اثر دیگر که میتواند برای راویان دفاع مقدس و عموم مردم مفید باشد با عنوان «دایرةالعارف دفاع مقدس در استان سمنان» است که عملکرد اجمالی رزمندگان استان سمنان با معرفی مناطق عملیاتی را شامل میشود که تا مرحله 90 درصد پیش رفته و در قالب 1000 صفحه تنظیم شده که میتواند بهعنوان کار تاریخی ماندگار شود و امید است در سال 1400 به چاپ برسد.
نظر شما