دوشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۸:۳۰
جای خالی شخصیت شناسی مهدوی و زمانه ظهور در شعر مهدوی مشهود است

شاعر اشعار آیینی سید محمدجواد شرافت در رادیو فرهنگ به مختصات و ویژگی‌های شعر مهدوی اشاره کرد و گفت: شعر ما سرشار از دلتنگی و گلایه برای ظهور است اما کمتر به شخصیت حضرت و زمان غیبت و ترسیم زمان ظهور در شعر پرداخته ایم که باید بیشتر نورد توجه قرار گیرد. 

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) لیلا علیزاده ده‌آبادی: سید محمدجواد شرافت از شاعران برتر مهدوی در برنامه «آمد بهار جان‌ها»ی رادیو فرهنگ درباره شعر مهدوی گفت: شعر مهدوی مثل بسیاری از موضوعات کلیدی در اشعار  افاق مختلفی دارد‌، یکی از افق‌های این شعر شخصیت شناسی حضرت ولیعصر (عج) است.

وی به ویژگی‌های شعر مهدوی اشاره کرد و افزود: حضرت مهدی عج حاضر و ناظر بر اعمال ما است؛ اما چون نمی توانیم حضرت را ببینیم موجب شده اشعار مهدوی دلنوشته‌هایی گلایه آميز از ندیدن‌ها باشد.

این شاعر در ادامه شخصیت شناسی حضرت را یکی از مضامین کمتر پرداخته شده در شعر عنوان کرد و گفت: در شعر مهدوی از مناقب و شخصیت ولی امر (عج) کمتر گفتیم و حتی به بندهای زیارت ایشان ‌صفات آن حضرت کمتر توجه کرده ایم و شاید باید بیشتر مطالعه کنیم و سراغ روایات و آيات و سخن علما برویم.

شرافت اظهار داشت: در شعر هم باید وجود حضرت در میان افرینش مورد توجه قرار گیرد و خود حضرت  و شخصیت ایشتن در اشعار معرفی شود و این جای خالی در شعر مهدوی است که باید مورد توجه قرار گیرد و در عین حال افق‌های شعری گسترده شود.

وی توضیح داد: در شعر مهدوی علاوه بر شخصیت شناسی باید دو زمانه غیبت و پس از ظهور را در نظر بگیریم‌، ما در شعر درباره زمانه پس از ظهور کم کاری داشتیم و آن مدینه فاضله و موعود همه ادیان را باید به خوبی ترسیم کنیم.

این شاعر به دو‌شعر از زنده یاد قیصر امین پور اشاره کرد و گفت: قیصر در دو ‌شعر به طور ویژه به این مساله توجه داشته که مثل یک جورچین مکمل هستند در شعر روز مبادا «وقتی تو نیستی، نه هست‌های ما، چونان‌که بایدند، نه بایدها...» به زمانه غیبت پرداخته ‌و در شعر «روز ناگزیر» زمانه پس از ظهور را ترسیم کرده است.
 
شرافت در پایان شعری از خود را به پیشگاه حضرت ولی عصر (عج) تقدیم و برای شنوندگان رادیو فرهنگ خواند: 

ای جذبه ذی الحجه و شور رمضانم
در شادی شعبان تو غرق ست جهانم

تقدير مرا نور نگاه تو رقم زد
بايد که شب چشم تو را قدر بدانم

روی تو و خورشيد، نه، روشن تر از آنی
چشم من و آيينه، نه، حيران تر از آنم

در سايه قرآن نگاه تو نشستم
باران زد و برخاست غبار از دل و جانم

برخاست جهان با من برخاسته از شوق
تا حادثه نام تو آمد به زبانم

عيد ست و سعيدست اگر ماه تو باشی
ای جذبه ذی الحجه و شور رمضانم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها