پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۵
قصه‌های پرغصه

«شهری چون بهشت» را می توان سکوی پرش دانشور برای خلق رمان سووشون قلمداد کرد. گزاف نیست اگر بگوییم این مجموعه در شناسایی استعداد و اثبات جایگاه او به عنوان نویسنده در میان نویسندگان نقش به‌سزایی داشته ست.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ شهلا خدیوی ـ مجموعه شهری چون بهشت با دربرگرفتن ده داستان کوتاه (شهری چون بهشت، عید ایرانی‌ها، سرگذشت کوچه، بی‌بی شهربانو، زایمان، مدل، یک زن با مردها، در بازار وکیل، مردی که برنگشت، صورتخانه) نخستین بار در دهه  40 به چاپ رسید. به تعبیری می‌توان این مجموعه را سکوی پرش برای خلق رمان سووشون قلمداد کرد. وی با چاپ این مجموعه توانایی و استعداد خود را در توجه به موضوعات ارتقا بخشیده است؛ به‌طوری‌که عبور رعدآسای او را از پرداختن صرف به احساسات زنانه -که در آثار پیشینش مبرهن است- می‌توان به روشنی درک کرد. او به مدد قلمش به زخم‌هایی که به بطن و بدنه جامعه لطمه زده، می‌پردازد. گزاف نیست اگر بگوییم این مجموعه در شناسایی استعداد و اثبات جایگاه او به عنوان نویسنده در میان نویسندگان نقش به‌سزایی داشته ست.

از همان ابتدا با خواندن داستان‌ها در می‌یابیم سوژه‌های متنوع دستاویز نویسنده شده و به جذابیت این مجموعه یاری رسانده است. همان‌طور که خود نویسنده در مقدمه کتاب اذعان می‌کند، این کتاب یاد‌بودی از دوران تیره اختناق و نماد جامعه و افرادی می‌باشد که با آن‌ها زیسته و تجربه اندوخته است. درخشش دانشور به عنوان نخستین زن داستان‌نویس ایرانی در آثار او سایه گسترانیده و شخصیت زن در اکثر داستان‌های این مجموعه محور خلق داستان است و نقش پررنگی دارد. در برخی بر زنان خرده گرفته شده و در برخی بر مردان می‌تازد؛ همان قصه همیشگی و پردردسر؛ تقابل آدمیان با هم. دانشور گاهی از نگون‌بختی زن می‌نگارد و گاهی بر آدمی فارغ از جنسیت نهیب می‌زند و گاهی با تمرکز بر رفتار نادرست، نکوهش می‌کند. توجه به باورها و رسوم سنتی میان مردم که در تار و پود زندگی آنان در هم آمیخته است نکته قابل توجه بسیاری از داستان‌ها می‌باشد که کاملاً در بطن داستان نشسته و تصنعی نیست. پرداختن به نیازهای آدمی که از دید دیگران مغفول واقع شده و یا آن‌طور که باید و شاید به آنها پرداخته نشده، برگ برنده این نویسنده در آثار اوست و اینجا نیز از این قاعده مستثنی نیست. در داستان‌های کتاب شهری چون بهشت، شخصیت‌های جالبی در بستر اتفاقات جذاب زایش می‌کند و تا پایان قصه بالغ می‌شود. نکته مهم در شخصیت‌پردازی داستان‌ها، کنش و واکنش شخصیت‌ها با یکدیگر است که طرح داستانی را پیش می‌برد و قصه خلق می‌کند. بهره‌گیری از فضاسازی گوناگون و پرداخت به آن‌ها در داستان‌ها بسیار قابل توجه است. دانشور با نگارش هر داستانش دست خواننده را می‌گیرد و تصویر ایران قدیم را هنرمندانه و زیبا به نمایش می‌گذارد. گذشته‌ای که خوب آن‌ را ساخته و شخصیت‌ها، کاراکترهای آن دوره و زمانه هستند.

داستان شهری چون بهشت که این مجموعه نیز نام خود را از آن وام گرفته است، تصویری ناتورالیستی است که با تزریق اکسیر جزئیات و توصیفات به بافت نداری و نگون‌بختی جامعه به بار نشسته است. آنچه که این داستان را پیش می‌برد، کنش و واکنش شخصیت مهرانگیز (شخصیت اصلی داستان) با مادر بچه‌ها است. راوی سوم شخص با همه توان سعی دارد با توسل به هر ابزاری، ابعاد مختلفی از زندگی شخصیت‌ اصلی را به ما ارائه دهد. شخصیت اصلی که با نام مهرانگیز خلق شده است، نوکر و برده سیاه چرده‌ای است که بدبختی را از مادر به ارث برده و تا پایان این بار سنگین را به دوش می‌کشد. او محکوم به عذاب و رنج است و تنها دلخوشی‌اش در این روزگار قصه‌گویی سرگذشت پر از غصه خودش برای اهالی خانه است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها