دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۰
میل روانکاوی؛ اندیشیدن به تفکر لکانی

برای آن‌که اوضاع از آنچه که هست هم پیچیده‌تر کنیم، اصطلاح «میل روانکاوی» درباره این‌که چه کسی خواهان وجود چنین میلی است حرف چندانی به میان نمی‌آورد. در واقع، به نظر می‌رسد که این امر هم برای تحلیل‌گر صادق است و هم بیمار. این امر نیز در تضاد با عمل و نظریه روانکاوی لکانی قرار دارد که به ما در قبال سراب ایجاد زمینه‌ای مشترک میان بیمار و پزشک هشدار می‌دهد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): آنچه در پی می‌آید ترجمه پاره‌ای از مقدمه کتاب «میل روانکاوی: تمرین‌هایی در تفکر لکانی» نوشته گابریل توپینامبا، روانکاو و نویسنده و استاد دانشگاه ریو دوژانیرو است. توپینامبا که پیشتر با انتشار کتاب «هگل، لکان، ژیژک» توانسته بود توجه‌های بسیاری را به خود جلب کند، در اثر جدید خود تبیین می‌کند که چگونه بخشی از مشکلات مربوط به روانکاوی لکانی (در حوزه نظری و نهادی) بیش از هر چیز به شرایط تاریخی دوران لکان بازگشته و درک این امر می‌تواند سبب شود که از این نقصان‌ها گذشته و پشت سرشان گذاشت. همان‌گونه که اسلاوی ژیژک در مقدمه‌ای که بر این کتاب سخت‌خوان و 280 صفحه‌ای عنوان کرده، «میل روانکاوی کتابی است عمیقا لکانی، بسیار لکانی‌تر از کتاب کسانی که صرفا از روی وفاداری آرای لکان را دنبال می‌کنند.»

آنچه در دست دارید کتابی مقدماتی در مورد روانکاوی نیست، بلکه کسانی را خطاب قرار می‌دهد که پیشتر با میراث ژاک لکان سر و کار داشته‌اند و در آن به وجود‌ بن‌بست‌ها و مشکلات حل‌ناشده پی برده‌اند. با این وجود‌، اثر پیش رو کتابی است که می‌کوشد دیدگاه جدیدی در مورد تفکر لکانی ارائه دهد‌، راهی برای نزدیک شدن به بن‌بست پراکنده که ممکن است به ما کمک کند برخی از ویژگی‌های مشترک را بشناسیم و آن‌ها را به شاخص‌های محدوده تاریخی فعلی رشته خود ارتقا دهیم.

از این نظر‌، گرچه این کتاب پیش از هر چیز هدف خود را به جامعه لکانی قرار می‌دهد‌، اما همچنین در تلاش است تا در این زمینه‌، ‌گفت‌وشنودی متفاوت‌، مخاطبی جدید را استحکام بخشد. این کتاب بنا دارد از میان مجموعه‌ای از کسانی که به‌نوعی با روانکاوی لکانی سروکار دارند –روانکاوان، بیمارانی مورد روانکاوی قرار گرفته‌اند یا مدافعان کلی اعتبار و پیامدهای این شکل از تفکر روانکاوانه- خطوط زیرمجموعه‌ای چه‌بسا کوچک‌تر و دیرفهم‌تر را ترسیم کند.

حتی اگر تعبیرهای مفهومی ارائه شده در این اثر نتوانند پاسخگوی مشکلات پیچیده‌ای باشند که در این صفحات مطرح شده است، اگر بتواند با ایجاد بحث به اثبات وجود دیگرانی کمک کند که به همین اندازه علاقمند به توسعه هرچه بیشتر روانکاوی لکانی هستند، می‌توان گفت که این کتاب به هدف اصلی خود نایل شده است؛ یعنی، اگر ایده‌های ارائه‌شده در این اثر بر وجود میل روانکاوی صحه بگذارد، به آنچه می‌خواستم رسیده‌ام.
 


عبارت «میل روانکاوی» که عنوان پروژه حاضر هم هست، بیشتر دشواری‌ها و چالش‌های مفهومی موجود در این کتاب را گرد هم می‌آورد. از این‌ها گذشته، دکترین لکان سازوکار بالینی را در نوسان دو میل قرار داد: میل دیگری که نشان‌دهنده ظهور شریکی غایب در گفتمان بیمار است و میل تحلیل‌گر که نشان‌دهنده موقعیتی شکننده است که روانکاو باید بر آن فائق آید تا در انسجام این مشارکت بیمارگون مداخله کند. جایی برای اضافه کردن محوری سوم در ساختار فضای بالینی وجود ندارد (و ظاهرا نیازی هم به آن نیست)، محوری که بتواند ثمربخشی روانکاوی را به میلی پیوند دهد که هستی تاریخی روانکاوی را علت آن می‌داند.
 
نخستین ایراد البته این است که چنین مرجعی از یک ایده‌آل یا یکی‌انگاری قابل‌تشخیص نیست: میل به تحلیل‌گر بودن و همچنین تلاش برای جلب رضایت تحلیل‌گر از طریق تایید اعتبار روانکاوی با توضیحات و بینش‌مان لحظاتی هستند آشنا در عمل بالینی و هر دو را می‌توان به مدیریت کردن (همچنین مدیریت بد) انتقال فروکاهید.


 
برای آن‌که اوضاع را از آنچه که هست هم پیچیده‌تر کنیم، اصطلاح «میل روانکاوی» درباره این‌که چه کسی خواهان وجود چنین میلی است حرف چندانی به میان نمی‌آورد. در واقع، به نظر می‌رسد که این امر هم برای تحلیل‌گر صادق است و هم بیمار. این امر نیز در تضاد با عمل و نظریه روانکاوی لکانی قرار دارد که به ما در قبال سراب ایجاد زمینه‌ای مشترک میان بیمار و پزشک هشدار می‌دهد.

هیچ‌کدام از این مسائل در اینجا زیر سؤال نخواهد رفت. در حقیقت، فرضیه میل روانکاوی بنا ندارد بر آنچه در فضای بالینی روی می‌دهد نور بتاباند و مرزهای بیرونی آن را مشخص کرده و بر هسته پیش‌برنده آن انگشت بگذارد: ورود به تجزیه و تحلیل‌، حفظ فضای بالینی ، پایان یک روند تحلیلی و پویایی نهادی که این لحظات را در فرآیندی معین حفظ می‌کند. این فرضیه تلاش دارد در چارچوب دیدگاه گسترده‌اش از درونیت روانکاوی، امکان تغییر و تحول‌هایی را شکل داده و مفهوم‌پردازی کند که نه‌تنها برای بیمار که برای روانکاو نیز خاص و ویژه‌اند. این‌ها تحولاتی هستند که می‌توانند مرزهای فضای بالینی را جابجا کرده و جداسازی میان آنچه به‌عنوان گفتار شناخته شده و آنچه از این مرزبندی خارج تلقی می‌شود را تغییر دهد. بنابراین میلِ روانکاوی به آنچه میان تحلیل‌گرا‌ن و بیماران مشترک است‌‌ یا به ایده‌آل دیگری که تحلیل‌گران باید در عمل از آن استفاده کنند‌ اشاره ندارد‌، بلکه به آن چیزی در روانکاوی برمی‌گردد که دیگر از وضعیت فعلی تفکر روانکاوانه باقی مانده است. این میلی است که درگیر تعامل دیالکتیکی میان آنچه پیشتر به‌عنوان ابژه روانکاوی شناخته می‌شود و آنچه از این ابژه فراتر می‌رود، حرکتی که نه‌تنها تاریخ‌مندی تفکر روانکاوانه را صورت‌بندی می‌کند بلکه در مداری پیچیده نتایج حاصل از کار بالینی، محدودیت‌های فعلی فراروانشناسی و مکانیسم‌های نهادی شناخت در میان تحلیل‌گران را به یکدیگر پیوند می‌زند.

چنین میلی را تنها می‌توان تایید کرد، همانند هر خواسته میلی از طریق وجود ابژه‌ای پروبلماتیک که حول آن می‌چرخد. با اراده روانکاوی لکانی به‌عنوان یک اسلوب که در آن مؤلفه‌های بالینی، فراروانشناختی و نهادی با یکدیگر در تعامل هستند و یکی از آن‌ها شامل ابزارهایی برای صورت‌بندی بن‌بست‌های خود و تجزیه و تحلیل‌های تاریخی خویش است، کتاب پیش رو امیدوار است بتواند نشان دهد که این کیفیت شیوه‌ای در تعامل ما با روانکاوی همیشه مطرح بوده است (در قالب تنشی اساسی میان ناخودآگاه به‌مثابه فرضیه‌ای غیرقابل‌اشتقاق و کلینیک به‌عنوان اقدامی تجربی) و اثربخشی و دسترسی به انتقال و مداخله تحلیلی را مشروط کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها