داستان فیلم از این قرار است که یک کارمند جوان تکنولوژی (اما واتسون) شغلی در یک شرکت قدرتمند اینترنتی پیدا میکند و به سرعت در این شرکت به مدارج بالا میرسد و بهزودی خودش را در یک وضعیت خطرناک در مسئله حریم خصوصی، آزادی و نظارت میبیند. او متوجه میشود که تصمیمات و اعمال او در این منصب چه تأثیری بر آینده بشریت خواهد داشت.
آیا دایره، افشاگر پشتپرده فعالیتهای گوگل است؟
شباهتهایی بین شرکت Circle در این فیلم و شرکت معروف Google وجود دارد؛ اسم هر دو شرکت شش حرفی است، اسم هر دو با حروف le پایان میپذیرد، شکل C و G که بهعنوان لوگو هر دو شرکت (یکی در فیلم و دیگری در واقعیت) استفاده میشود، شباهت زیادی دارند، هر دو شرکت تعداد فراوانی دوربین در نقاط مختلف جهان دارند که پیوسته در حال جمعآوری اطلاعات از مردم بدون اطلاع آنها هستند و ... . این شباهتها باعث شده تا بعضی براین عقیده باشند که فیلم «دایره» در نقد عملکرد مهیب شرکت گوگل برای جمعآوری و کنترل همه دادههای جهان ساخته شده است.
مروری کوتاه بر رمان «The Circle» اثر دیو اگرز
دایره همهچیز را اداره میکند؛ همه فعالیتهای اینترنتی شما در مکانی ساده، امن و دیدهشدنی اداره میشود. جای تعجب نیست که اکنون، قدرتمندترین و تأثیرگذارترین شرکت در جهان است.
زمانی که Mae Holland در قویترين شرکت اينترنتی دنيا يعنی Circle استخدام میشود، حس میکند که فرصتی فوقالعاده به او داده شده و بخت با او یار بوده است. شرکت بزرگ Circle تمام ايميلهای شخصی کابران، رسانهها و حسابهای بانکی را در خود جای داده که همين امر عصر جديدی از پيشرفت را بهوجود آورده است. Mae با فضای زيبای اداره، نهارخوریهای مجلل، خوابگاهای شيک برای شيفت شب به هيجان آمده است. مهمانیهای بزرگ، خوانندههای معروفی که هرشب به آنجا میآيند، افراد معروف و حتی آکواريومی که ماهیهای نادر در آن زندگی میکنند، همه و همه طعم جديدی به زندگی او بخشيدهاند.
قهرمان جوان اين کتاب، نمیتواند باور کند که در چنین شرکت بزرگ و فوقالعادهای کار میکند، ولی آيا همهچيز همينگونه است يا روی ديگری برای اين سکه براق و به ظاهر قشنگ نيز وجود دارد؟ هرچه بیشتر آرمانها و آرزوهایش با آرمان و اهداف دایره هماهنگ میشود، بیشتر به حقیقت تلخی در قلب سازمانی پی میبرد که تلاش دارد دنیایی نو بسازد.
رمانی که در ابتدا براساس ايدهها و آرزوهای يک دختر جوان پیش میرفت، در ادامه تبديل به داستانی عجيب میشود که پرسشهایی اساسی درباره خاطرت، حريم شخصی، دموکراسی و محدوديتهای دانش بشر مطرح میکند.
دیو اگرز، متولد 12 مارس 1970 در بوستون، نویسنده، رماننویس، ویراستار و فیلمنامهنویس آمریکایی که جوایزی همچون مدیسی، ایمپک دوبلین و جایزه کتاب لسآنجلس تایمز را نیز در کارنامه ادبی خود دارد. اگرز علاوه بر نویسندگی، مؤسس مجله مکسوئینیز است.
بخشی از ترجمه فارسی کتابِ دیو اگرز
رمان «دایره» در ایران با ترجمه فروغ تالو صمدی از سوی انتشارات درّ دانش بهمن، چاپ و راهی بازار نشر شده است. در بخشی از متن ترجمه فارسی این کتاب میخوانیم: «در یک دوشنبه آفتابی ماه ژوئن، «مِی» جلوی در اصلی ایستاد، درست جایی که نشان تجاری شرکت بر شیشهای بالای سرش قرار داشت. شرکت کمتر از شش سال میشد که تأسیس شده بود، با وجود این، نام و نشان تجاری آن، جزو شناختهشدهترین نامها در جهان بود. بیشتر از ده هزار نفر در اینجا، یعنی ساختمان مرکزی مشغول به کار بودند. اما دایره دفاتری نیز در اقصنقاط جهان داشت و هر هفته صدها ذهن جوان برتر را استخدام میکرد. چهار سال بود که در رأیگیری بهعنوان تحسینشدهترین شرکت جهان انتخاب میشد. اگر بهخاطر آنی نبود، «مِی» حتی تصورش را نیز نمیکرد که در چنین مکانی امکان کار کردن داشته باشد...
«مِی» درِ بزرگ و سنگین را باز کرد. تالار پیشرو به درازای میدان رژه و ارتفاع کلیسای جامع بود. بالای سرش در چهار طبقه، دفترهایی قرار داشت که دیوارهای شیشهای داشتند. با کمی سرگیجه به پایین نگاه کرد و در سطح شیشهای بیخش، بازتاب تصویر خودش را دید که نگران بهنظر میرسید.
پشت سرش حضور کسی را احساس کرد و به لبهایش حالتی مانند لبخند داد.
«شما باید مِی باشید.»
نظر شما