رمان «انسان و کتابش» نوشته مهدی فیاضیکیا از سوی انتشارات کتاب کوچه منتشر شد.
این رمان ماجرای مردی نویسنده است که در مرز میان واقعیت و خیال زندگی میکند. فیاضیکیا در رمانش دو روایت موازی را همزمان پیش میبرد؛ یکی مردی که در محل کار خود پیکری باقیمانده از چهارهزاروششصد سال پیش را کشف میکند و تلاش میکند تا داستان آن را بنویسد و دیگری، دانشجویی که به یکی از استادان خود علاقهمند است و در عین حال، روش نامتعارفی برای درمان مشکلات روانی پیدا کرده.
اما این که ارتباط این دو روایت با یکدیگر چیست و آن داستانی که مرد مینویسد، درباره چیست، پیچیدهترین و در عین حال، شگفتانگیزترین نقطه این رمان است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«تصاویر از میان تاریکی پیدایشان میشود. این تصویر هم یکی مثل بقیه. مرد باستانی، مردی سیوهفت یا سیوهشتساله، با موی بلند، ریش کوتاه، هیکل و قامتی بزرگ، پوستی سفید، توی کلبهای محزون، کنار تختی کوچک نشسته است. چهارهزار و ششصد سال پیش، از پزشک به شکلی که امروزه میشناسیم خبری نیست. به جایش پیرمردی کنار تخت نشسته و انگشتهای چروکیده و درازش را روی پیشانی دخترکی گذاشته. مرد باستانی دل توی دلش نیست، میرود کنار پنجره و آن برون را، آن بوران برف و یخبندان را نگه میکند.» (صفحه 121)
مهدی فیاضیکیا هم کارگردان است و هم مترجم و هم نویسنده. او که کارگردانی مستند «من مرگ میشوم» را بر عهده داشته، رمانهای «چیزهای تیز» را نیز ترجمه کرده است. پیش از این نیز، کتاب «یک گزارش شتابزده» از او در نشر نیماژ به چاپ رسیده بود.
کتاب «انسان و کتابش» نوشته مهدی فیاضیکیا با قیمت 28 هزارتومان در انتشارات کتاب کوچه منتشر شده و در اختیار علاقمندان به رمانهای ایرانی قرار گرفته است.
نظر شما