کتاب حاضر برای دانشجویان رشته فلسفه دین در مقطع کارشناسی ارشد به عنوان منبع اصلی درس «زبان دین» ترجمه شده است. همچنین در رشتههای الهیات و ادیان نیز در درسهای مرتبط میتوان از این کتاب استفاده کرد. امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقهمندان نیز از آن بهرهمند شوند.
مترجم در مقدمهای که بر این کتاب نوشته آورده است: «زبان دینی از یک سو دغدغه طرح مسائل اصلی حوزه زبان دینی را دارد و از سوی دیگر، در پیِ معرفی نظریههایی است که داعیه حل آن مسائل را دارند. با این حساب، میتوان زبان دینی را درآمدی بر این حوزه دانست که خواننده را از آستانه سرزمینِ زبان دینی عبور میدهد. اما ویژگیهای دیگری هم در کارند تا این کتاب را سزاوار ترجمه و انتشار کنند. کتاب حاضر یکی از متأخرترین منابع جامع در این عرصه است که به یُمن همین تأخر، شامل برخی از نظریههایی است که در منابعِ جامع دیگر از آنها ذکری نرفته است. علاوه بر این، نویسنده کتاب خودْ از متعاطیانِ فعال در حوزه زبان دینی بوده و مقالات نوآورانه بسیاری در این حوزه تحریر کرده است که در زمان ترجمه و انتشارِ این کتابْ تازه و داغاند. از این رو، در بسیاری از فصولِ کتاب، از صرفِ طرح مسئله و نظریهها فراتر رفته و دیدگاههای موشکافانه و انتقادی خود را هم مطرح کرده است. پس اگر زبان دینی را مدخلی بر زبان دینی بدانیم، باید توجه داشته باشیم که تا حدی به عمقِ سرزمینِ زبان دینی نیز سرک میکشد و خواننده را اصطلاحاً تا لبههای پژوهشِ این عرصه میبَرد. همین ویژگی اخیر باعث شده است که در برخی مواضعْ گامهای استدلالیِ نویسنده اندکی غامضتر از بقیه کتاب شود؛ از این رو، در مواردی میطلبد که خواننده با تأنی و تأملِ بیشتری دوشادوشِ نویسنده حرکت کند تا مُرادِ او را روشنتر یابد.»
نویسنده در پیشگفتار این اثر هدف آن را به این شرح تبیین میکند: «هدف اصلی این کتاب آن است که تبیینی از معنای جملات و اظهارات دینی به دست بدهد و بخشی از پیشینه تاریخی و فلسفیِ نظریههای گوناگون حول این موضوع را واکاوی کند. مرادم از جملات دینی جملاتی است که هویتی دینی، مثل خدا، یا ویژگیای دینی، مثل قداست، را بیان میکنند (من مشخصاً درباره جملات خبری دینی بحث میکنم مگر آنکه جایی به خلاف آن تصریح کنم). من اظهارات دینی را تولید یک جمله دینی به شکل شفاهی، مکتوب یا غیر از اینها در نظر میگیرم. بدینترتیب، اظهار دینی لزوماً مقید به ارتباطات شفاهی و کلامی نیست. البته دامنه زبان و گفتمان دینی را میتوان وسیعتر یا مضیقتر از این در نظر گرفت. مثلاً غزل غزلها را میتوان به شکل مقبولی بخشی از گفتمان دینی تلقی کرد هرچند که چندان به سبک و سیاق محتوای متعارف و بارز دینی نیست. ولی به هر حال، گستره مواردی که ذیل تعریف ما میگنجد عمدتاً زبانی ـ در کنار سایر گفتمانها و زبانها مثل اخلاق، علم، زیباشناسی و ریاضیات ـ در نظر گرفته میشود که خدا را محوریترین امر تلقی میکند و از این رو، حائز اهمیت خاص فلسفی است. علاوه بر این، تعریف مد نظر ما دربرگیرنده همان دامنه زبان و گفتمان دینیای است که از قدیم، در فلسفه دین و الهیات به آن میپرداختهاند.»
نویسنده در جایی دیگر مینویسد: «تمرکز اصلی این کتاب عمدتاً بر نظریههای غیربازنگرانه در بابِ زبان و گفتمان دینی است؛ یعنی دنبال این هستیم که ببینیم جملات دینی چه معنایی دارند و گویندگانِ چنین جملاتی هنگام گفتنِ آنها چه معنایی را اراده میکنند. بنابراین، کمتر به سراغ نظریههایی میرویم که هدفشان بازنگری در زبان دینی و اعمال تغییرات در نگرشِ گویندگان نسبت به گفتههایشان است. یکی از مشکلات غامض در تفسیر آراءِ نویسندگانی که در طول تاریخ درباره این موضوع قلم زدهاند این است که بفهمیم مقصودشان نظریه بازنگرانه بوده یا غیربازنگرانه. پیچیدگی این مسئله زمانی بیشتر میشود که بدانیم خیلی از نظریههای اصلی حوزه زبان دینی هم خوانشی بازنگرانه دارند و هم خوانشی غیربازنگرانه. مثلاً برخی از فروکاستگرایان مدعیاند که شرایط صدق جملات دینی بر اساسِ، مثلاً، جملاتی طبیعتگرایانه در قبال واقعیات دنیوی ارائه میشود، اما دسته دیگری از فروکاستگرایان معتقدند که معنای گفتمان دینی و ارجاع «خدا» را باید بهگونهای تغییر داد که بتوان بنیانی طبیعتگرایانه برایشان پیدا کرد. یا مثلاً برخی از داستانانگاران مدعیاند که اظهارات دینی، برخلاف ظاهرشان، واقعاً تصدیق حقیقی به حساب نمیآیند، اما دسته دیگری از داستانانگاران معتقدند که گویندگان تصدیق حقیقی انجام میدهند اما این رویّه رایج نادرست است و باید در آن بازنگری کرد. با این تفاسیر، ما در این کتاب به نظریههای دسته نخست میپردازیم: یعنی به جای آنکه بگوییم گویندگان باید چه معنایی را اراده کنند، از این میپرسیم که گویندگان چه معنایی را اراده کردهاند. در فصلهای آتی، بارها به بحث از تمایز میان نظریههای بازنگرانه/غیربازنگرانه بازخواهم گشت.»
کتاب از سه بخش؛ «زبان دینی»، «صدق دینی» و «گفتمان دینی» تشکیل شده است. بخش نخست شامل «درآمد»، «تنزیه»، «بارکلی»، «بریث ویت و اصالت تحقیقپذیری»، «درونگرایی دینی»، «علیه بیانانگاری»، «ارجاع» است. بخش دوم کتاب شامل مباحث؛ «درآمد»، «فروکاستگرایی»، «کمینهگرایی»، «صدق در دین» و در نهایت بخش سوم کتاب نیز شامل؛ «درآمد»، «استعاره و تمثیل»، «داستانگرایی» است.
در پشت جلد کتاب نیز آمده است: «یکی از مسائل فلسفه دین و الهیات مسئله زبان دینی است. پرسش اصلی این حوزه آن است که جملات ناظر به ساحت الهی و هویات متعالی، مشخصاً خدا، چه معنایی دارند و چگونه باید آنها را تحلیل کرد. مایکل اسکات که خود از متعاطیان فعال این حوزه است، در این کتاب میکوشد ابعاد مسئله زبان دینی را مطرح کند و برخی از پاسخهای ارائه شده برای آن را بکاود. از این رو، کتاب حاضر درآمدی بر زبان دینی است که خواننده را از دروازههای سرزمین زبان دینی عبور میدهد و آرام آرام او را تا مرزهای پژوهشی این حوزه میبرد.»
نظر شما