جواد کریمی گفت: کودکی که اهمیت خودش را درک نکند و عزتنفس کافی نداشته باشد، قطعاً نمیتواند در مقابل انتخابهای بد یا فشار همسالانش مقاومت کند و همیشه باید یک بزرگتر مراقبش باشد؛ اما این کتابها سعی دارند به کودک بیاموزند که در کنار راهنمایی گرفتن از بزرگترها، به درک و احساس خودش اعتماد کند و کار درست را انجام بدهد.
نویسنده اثر جواد کریمی است؛ متولد سال 62، کارشناس زبان و ادبیات انگلیسی و کارشناس ارشد واژهگزینی و اصطلاحشناسی. بیشتر از 15 سال به کار ترجمه مشغول بوده؛ و حالا چند سالی است که بهطور جدی به ترجمه کتاب و بهویژه کتاب کودک و نوجوان روی آورده است. او بیشتر با انتشارات فنّی ایران (نردبان) و نشر عملی و فرهنگی (پرنده آبی) و انتشارات اطلس پیدایش همکاری داشته است؛ امّا دغدغه اصلی او ترجمه کودک و نوجوان و به ویژه کتابهای مهارت زندگی است او. تاکنون نزدیک به صد عنوان کتاب انتشاریافته و منتشرنشده دارد.
بهانه گفتوگوی ما با او، انتشار مجموعه پنج جلدی «مهارتهای اجتماعی» است در نردبان (شاخه کودک و نوجوان انتشارات فنی ایران).
مهارتهای اجتماعی همیشه برای خانوادهها جذاب است. با توجه به این امر، نیاز به تنوع و تکرار در این زمینه احساس میشود. به عنوان مترجم کتابهایی از این دست، نگاه خود شما نسبت به آموزشهایی در زمینه مهارت اجتماعی چگونه است؟
قطعاً مهارتهای اجتماعی نیاز اولیه و ضروری هر کودک و نوجوانی هستند و نقش بسیار مهمی هم در سلامت روان و رشد شخصیتی و موفقیت تحصیلی کودک دارند؛ زیرا بسیاری از مشکلات اجتماعی موجب سرخوردگی کودک و مانع رشد او میشوند؛ درحالیکه با آموزش مناسب میتوان جلوی این آسیبها را گرفت. وقت و زحمتی که پدر و مادر برای آموزش مهارت اجتماعی به کودک صرف میکنند، نوعی سرمایهگذاری برای موفقیتهای آتی کودک است و چه بسا نبود آموزش مناسب باعث آسیبهای روانی و اجتماعی شود که هزینههای سنگینی خواهد داشت.
این مجموعه پنج جلدی، به احتمال بسیار زیاد هرکدام چالشهای مخصوصی را در کودکان نسبت به مسائل مورد تاکید به وجود میآورند. از میان این پنج عنوان، کودکان نسبت به کدام مورد بیشتر جبههگیری میکنند؟
این پنج کتاب با زبانی ساده و مثالهای متعددی تالیف شدهاند که درک مسئله و راهحلها را برای کودک و نوجوان تسهیل میکنند و احتمال ایجاد چالش کمتر میشود؛ اما در این میان شاید کتاب «زیر بار حرف زور نرو» (آموزش مقابله با قلدری) برای کودک و نوجوان چالش بیشتری داشته باشد؛ چون قطعاً مقابله با قلدری کار سادهای نیست و حتی گاهی نیاز به حمایت دوستان یا بزرگترها دارد و نیازمند کنترل کافی بر هیجانات هم هست تا خود کودک گرفتار قلدری متقابل و زورگویی نشود. البته باید یادآور شد که حتی این چالشها هم مفیدند؛ زیرا زمینهساز گفتگوی بیشتر کودک با والدین میشود؛ و والدین میتوانند با راهنماییهای مفید به موفقیت کودک کمک کنند.
یک سوال کلی و مهم در ارتباط با آموزش مهارتهای زندگی پیش میآید؛ و آن اینکه چه نیازی است، خانوادهها و پس از آنها، بچهها آموزش مهارتهای زندگی را در سنین پایین جدی بگیرند؟
از طرفی مهارت اجتماعی نیاز به تمرین بسیاری دارد و باید از هر فرصتی برای تمرین و آموزش استفاده کرد تا این مهارتها کاملاً ملکه ذهن کودک شوند؛ و از طرف دیگر، بسیاری از مهارتها به هم وابسته هستند و مثلاً برای یادگیری دوستیابی نیاز به اعتمادبهنفس، مهارت گفتگو و حتی حل مسئله نیز هست؛ در نتیجه آموزش، هرچه زودتر شروع شود، نتیجه بهتری به جا میگذارد و البته که از آسیبهای آتی نیز جلوگیری میشود.
امروزه به دلایل مختلف، مثلاً شاغل بودن پدر و مادر، در بسیاری از مواقع کودک مجبور است زودتر وارد جامعه شود و مشخص است که نداشتن مهارت اجتماعی کافی باعث ترس کودک یا آسیب دیدن او میشود.
آموزش یک اصل به کودک یک سمت جریان است؛ اما حفظ و تداوم آن آموزش بحث مهمتری است. به نظر میرسد این مجموعه پنج جلدی سعی داشته تا در این مسیر گام بردارد. خود شما در مقام مترجم، این تاکید واستمرار در یادگیری را مناسب گروه سنی کودک میدانید؟
بله؛ یادگیری بدون تکرار و تمرین، عملاً بیهوده است. حفظ کردن چند جمله شعاری، کمکی به بهبود رفتار کودک در موقعیتهای چالشبرانگیز نمیکنند و نیاز به استمرار در آموزش هست. مسئله فقط تشخیص درست و غلط نیست؛ بلکه کودک باید عزتنفس و قدرت کافی برای نه گفتن به اشتباهات را هم داشته باشد؛ و این توانایی بدون تمرین کافی و تشویق فراوان از سوی والدین به دست نمیآید. این پنج کتاب هم از طرفی با وجود پرداختن به موضوعات مختلف قطعاً مکمل هم هستند؛ و مثلاً آموزش مقابله با قلدری بدون یادگیری روشهای نه گفتن منطقی نیست؛ و از طرف دیگر، با لحنی ساده و تمرینات و مثالهای متعدد سعی شده که کودک به طور کامل مفهوم آن مهارت را فرا بگیرد و بتواند آن مهارت را در خودش تقویت کند. در ترجمه این مجموعه هم سعی شده که سادگی و صمیمیت لحن حفظ شود و کودک حس نکند که یک کتاب آموزشی صرف را مطالعه میکند و هر پنج کتاب هم واژهنامههایی برای درک بهتر کودک از برخی کلمات کلیدی کتاب در خود دارند.
پنج عنوان این مجموعه، «انتخاب خوب»، «گوش کن چی میگم!»، «با من دوست میشوی؟»، «زیر بار حرف زور نرو» و «بگو نه!» هرکدام دربرگیرنده مفاهیم متعدد و متفاوتی برای بچههاست. کدام از این موارد مفهوم آشناتری برای کودکان دارد و در نتیجه با آن کتاب احساس همذاتپنداری بیشتری میکنند؟
سوال سختی است. قطعاً هر پنج کتاب از موضوعاتی هستند که کودک در زندگی روزمره با آنها سروکار دارد و مثالهای کتاب هم براساس زندگی روزمره کودک طرح شدهاند؛ ولی شاید کتاب «بگو نه!» برای کودک آشناتر باشد؛ زیرا موقعیتهای زیادی هست که کودک نیاز دارد به درخواستهای نامناسب جواب رد بدهد و همه، حتی بزرگسالان، این تجربه را دارند که گاهی نه گفتن خیلی سخت است.
نکته بعد، در این کتابها انتخاب و آزادی عملی است که به کودکان داده شده؛ و در واقع شیوه آزمون و خطا را بیاموزند و صرفا منفعل نباشند. این بینش چه امکانی به کودکان میدهد؟
بله؛ نکتهی بسیار خوبی است. همانطور که گفتم، کتابها با لحنی دوستانه با کودک حرف میزنند و همواره سعی دارند بهطور غیرمستقیم مسئولیتپذیری را به کودک بیاموزند و به او بگویند که چقدر مهم است. کودکی که اهمیت خودش را درک نکند و عزتنفس کافی نداشته باشد، قطعاً نمیتواند در مقابل انتخابهای بد یا فشار همسالانش مقاومت کند و همیشه باید یک بزرگتر مراقبش باشد؛ اما این کتابها سعی دارند به کودک بیاموزند که در کنار راهنمایی گرفتن از بزرگترها، به درک و احساس خودش اعتماد کند و کار درست را انجام بدهد. این درک باعث موفقیت بیشتر کودک در آینده نیز میشود.
نظر شما