فرهاد عماد، فعال حوزه لیتوگرافی و چاپ، بهمناسبت روز ملی صنعت چاپ نوشت:«در آستانه روز چاپ باید گفت که شیوه اندیشیدن در صنعت چاپ باید تغییر کند و برای این کار نیازمند یک چرخش فرهنگی با محوریت رفتارهای اجتماعی هستیم.
صنعت چاپ هم مانند باقی صنایع کشور دارای دردهای آشکار و پنهان است و در جاهایی زخم بستر هم گرفته و ملغمهای شده است گاو شتر پلنگ. باید تکلیف خود را روشن کنیم یا باید مانند گذشتگانِ دور به طبیعت رو آوریم و فنآوری را ببوسیم و کنار بگذاریم یا اگر میخواهیم از تکنولوژی صنعتی بهره ببریم باید مطابق قواعد آن حرکت کنیم.
در صنعت چاپ راهی طی شده است که بازگشتن از آن درد دارد، باید شیوه اندیشیدن را در این صنعت تغییر داد و برای این کار نیازمند یک چرخش فرهنگی با محوریت رفتارهای اجتماعی هستیم.
بشر از دوران مدرنیته گذر کرده است و امروز در عالم پسامدرنیته و پساساختارگرایی هم در بعد اجتماعی و هم در بعد اقتصادی، صنعتی و تجاری حضور دارد ولی ما هنوز اندر خم یک کوچهایم و از درک ابتداییترین و سادهترین پیشنیازهای حرکت، که شناخت از وضعیت موجود است، درماندهایم.
نمیدانم به این درد بخندم یا بگریم اما هیچ ارگان و سازمانی تعریف و آمار درست و درمانی از وضعیت صنعت چاپ ندارد، بدیهیترین آن تعداد و نوع ماشینآلات و تعداد چاپخانهها است، چطور امکان دارد تا وقتی ندانیم کجا ایستادهایم، بتوانیم در راه درست گام برداریم، حتی اقبال و قرعه هم با ما سر سازگاری ندارد و شوربختانه تصمیمهای نادرست هم درست از آب در نیامدند.
اما این سوال مطرح میشود که ما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چکار داریم؟ هرگاه این پرسش مطرح میشود میفرمایند بُعد فرهنگی چاپ نیازمند ارشاد است، بسیار خوب ما هم پرسشی داریم:
مگر سازندگان عروسک نمیتوانند عروسکهای آنچنانی تولید کنند؟ یا مگر تولیدکنندگان شیرینی و شکلات نمیتوانند اشکال مختلف درست کنند؟ آیا این صنایع هم در زیر مجموعه وزارت فرهنگ باید جای بگیرند؟ مسلما جواب منفی است. آنها میدانند مطابق فرهنگ کشورمان این قبیل کارها قبیح است و قانون نیز آن را تخلف انگاشته است، ما هم در صنعت چاپ این خطوط قرمز را میدانیم و بدان عمل میکنیم.
چندی پیش در جلسهای با حضور یکی از مدیران دفتر چاپ موضوع بالا را مطرح کردم و توضیح دادم وزارت فرهنگ بر اساس اصالت کاری به مشاغل تحت تولیگری خود نگاه فرهنگی دارد و این نوع نگاه، بُعد غالب چاپ را که همانا صنعت است بییاور گذاشته است، اما گفتند که به حمایت از صنعت چاپ به مجلس هم رفتهاند و دفاع کردهاند اما نتیجه نشان میدهد که هیچکدام از کارها فرجام مطلوب نداشته است و همان موضوع جلسه مجلس هم به دلیل دفاع بد با رای منفی قاطع اعضا کمیسیون رد شد.
اما اگر به دنبال تحول در این صنعت هستیم باید بگویم که برای تحول نیاز به چابکی است، این ویژگی را در ادارات دولتی که درگیر قوانین ریز و درشت هستند نمیتوان یافت؛ باید با ایجاد یک ساختار مبتنی بر تخصص و سود بردن از دانش مفاخر تصمیمات را اصولی و منطبق بر قواعد صنعتی، تجاری کرد.
شکی نیست که این تشکل دانا و با تجربه میداند که سرلوحه تحول، نظم است و پیش نیاز نظم، آموزش است، آموزش دادن، تبدیل به فریادی شده است که بارها اساتید فن اعلام کردهاند.
متخصصان میدانند که اگر سرخط را آموزش قرار دهیم با فراگیری علوم جامعهشناسی، اقتصاد، روانشناسی و فهم تکنولوژی که از ارکان جداییناپذیر دنیای پسامدرنیته هستند، فراهم آوردن فضای مناسب اجتماعی، کسب و کار محترم و حضور در بازارهای بینالمللی دور از دسترس نیست.
لازم به ذکر است تحول و توسعه در عرصههای گوناگون جامعه بدون توسعه آموزش و فرهنگ متناسب نه میتواند مداوم و پایدار باشد و نه میتوان انتظار شکوفایی داشت و چه دلنشین است شکوفایی در پناه یک برنامه منظم و منسجم برای تغییر، تغییری که حال همه را خوبِ خوب میکند.
در پایان ۱۱ شهریور روز ملی صنعت چاپ را که یادآور دو سده کوشش و جهد مستمر کارگران، هنرمندان و صنعتگران چاپ به همه فعالان این حوزه شادباش میگویم.»
نظر شما