مارگریت وست در رمان «عشق و یک دروغ» داستان عشقی را روایت میکند که بعد از برملاشدن دروغهای بهظاهر ساده، تبدیل به نفرت و جدایی میشود.
نویسنده انگلیسی در این کتاب به داستان سیسیلی واتسون و دوستش، کاتی میپردازد که از طبقه متوسط جامعه هستند. آنها بعد از پساندازکردن حقوقشان تصمیم به اقامت در هتل یک شهر ساحلی میگیرند که در آن هتل با راجر بوکانان مردی ثروتمند و متمول که به همراه برادر و همسربرادرش به آن شهر آمدهاند، آشنا میشوند. در همین آشناییها سیسیلی بهشدت به راجر توهین میکند و همین موضوع باعث علاقه راجر به سیسیلی میشود. در ادامه شاهد فرازونشیبهای رابطه آنها هستیم که مخاطب را بسیار تحتتاثیر داستان این دو قرار میدهد.
در این رمان مخاطب با عشقی روبهرو میشود که پس از برملاشدن دروغ، تبدیل به نفرت و جدایی میشود. این داستان به پیامدهای دروغهای سادهای میپردازد که شاید بهسادگی از کنار آنها عبور میکنیم. در نهایت در این داستان پی خواهیم برد که گاهی همین دروغهای بهظاهر ساده تا چه میزان میتواند زندگی ما را دگرگون کند.
در رابطه با عنوان این اثر باید گفت که این نام بسیار مرتبط با داستان کتاب و از آن نامهایی است که در لحظهی اول مخاطب را ترغیب میکند کتاب را دست بگیرد و ورق بزند. از دیگر نکات مثبت کتاب میشود به طراحی جلد اثر اشاره کرد؛ چراکه خواننده بعد از مطالعه آن متوجه میشود که گویی خلاصه داستان در این تصویر نمایان است. همچنین از صفحهآرایی بینقص این کتاب نباید چشمپوشی کرد. قیمت مناسب نیز از دیگر ویژگیهای این اثر است.
نویسنده در سطرسطر داستان سعی دارد پندی را به ما بیاموزد؛ شاید هدف او این است که به مخاطب بگوید گفتن حقیقت همیشه بهتر از پنهانکردن آن است؛ از این رو وقتی کتاب را میخوانیم، خود را در نقش شخصیتهای داستان میبینیم و با آنها ارتباط برقرار میکنیم. بدون شک این حس منتقل نمیشود، مگر اینکه مترجم توانسته باشد، حس نویسنده (زبان مبدأ اثر) را بهخوبی به ما منتقل کند؛ از همین رو میتوان گفت که میمنت دانا در ترجمه این اثر موفق عمل کرده است.
به نظر میرسد، این نکات دلایلی باشد تا مخاطب از خواندن این کتاب پشیمان نشود. با همه این تفاسیر و در کنار نکات مثبت یادشده، قطعا نکات منفی هم وجود دارد که از این میان میتوان به ویراستاری ضعیف کتاب اشاره کرد؛ چراکه شمار غلطهای املایی در این اثر قابل ملاحظه است. با این حال، نقاط قوت «عشق و یک دروغ» بهقدری هست که بتوان از این موارد چشم پوشید.
در بخشی از این داستان چنین میخوانیم:
«سیسیلی با چشمهای نگران و بیطاقت به راجر نگاه میکرد، افکارش را حدس میزد و درک میکرد و میدانست که حواس راجر متوجه آن کلمه وحشتناکی است که تصورش هر فرد زندهای را میلرزاند: «مرگ!». سیسیلی با قدمهای سریع، خود را به راجر رساند و با لحنی تضرعآمیز -در حالی که لبهایش میلرزید- گفت:
"راجر من تو را دوست دارم و اگر تو هم مرا دوست داشته باشی، هیچ قدرتی نمیتواند ما را از هم جدا کند. من بیش از این طاقت و تحمل رنجکشیدن ندارم. اگر تو مرا از خود برانی..."»
چاپ دوم «عشق و یک دروغ» اثر مارگریت وست، با ترجمه میمنت دانا در 280 صفحه و شمارگان 500 نسخه و با قیمت 33 هزار و 500 تومان از سوی انتشارات نگاه به کتابفروشیها راه یافته است.
نظر شما