جمعه ۲۳ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۵
دغدغه اصلی‌ام حساس‌کردن جامعه به موضوع معماری است/ کتاب‌سازها به دنبال راستی‌‌آزمایی در حوزه تاریخ معماری معاصر  نیستند

بیژن شافعی، معمار ایرانی، از مؤسسین گروه پژوهشی و انتشاراتی «معماری دوران تحول ایران» و مؤلف کتاب «معماری رلان دوبرول» گفت: گروه معماری دوران تحول وقتی به این نتیجه رسید که هیچ منبع معتبری برای معماری دو قرن گذشته ایران ارائه نشده است، یافته‌های خود را به شکل مکتوباتی در اختیار علاقه‌مندان به تاریخ و معماری معاصر این سرزمین قرار داد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مالک خواجه‌‌‌وند: کتاب «معماری رلان دوبرول»، ششمین کتابی است که از گروه پژوهشی «معماری دوران تحوّل» منتشر می­‌شود. رلان دوبرول معمار جوان فرانسوی، در خلال سال­‌های پس از جنگ‌­ جهانی اول، برای کار به ایران آمد و طی هفت سال، پرشمار بناهای مهم دولتی و خصوصی را به­‌ویژه در تهران ساخت. وی همچنین از بنیان­گذاران آموزش معماری در ایران است. به‌ ­گفته نویسنده کتاب «اگر بخواهیم راوی تحوّلات معماری در دورۀ معاصر و شکل­‌گیری جریان مدرنیسم در ایران باشیم، به‌­نظر می‌­رسد که باید از همان آغازِ راه، بیشترین سهم را برای فعّالیت بی‌­وقفۀ رلان دوبرول طی یک دورۀ هفت‌­ساله قائل شویم.»

تاریخچه شکل­‌گیری گروه پژوهشی «معماری دوران تحول» به تفصیل در وبسایت مجموعه آمده است در اینجا به این مختصر بسنده می‌­شود که این گروه تحقیقاتی را پنج دانشجوی جوان معماریِ دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، در سال 1362 بنا نهادند. هدف گروه گردآوری و تدوین مستندات تحلیلی­‌ـ‌­تاریخی معتبر و آکادمیک درباب معماریِ چهل سال نخستِ قرن چهاردهم خورشیدی بود. بی‌­شک انجام چنین تحقیقاتی با کیفیت موردنظر اعضای گروه، چندان دشوار بوده که نخستین مجلد از این پژوهش­‌ها بیست‌ سالِ بعد یعنی در 1382 منتشر می‌شود؛ کتابی به­‌حق درخشان و متفاوت، با دقتی تقریباً بی‌­نظیر.

مؤسسین گروه معماری دوران تحول: بیژن شافعی، ویکتور دانیل و سهراب سروشیانی
گروه معماری دوران تحوّل تا بهار 1400، شش کتاب را منتشر کرده­‌ است که هریک متمرکز بر معرفی زندگی، بینش و آثار یک معمار است: نیکلای مارکف، کریم طاهرزاده بهزاد، وارطان هوانسیان، آندره گدار، پل آبکار و رلان دوبرول. شش کتاب در معرفیِ آکادمیک آثار معمارانی که هریک سهمی آشکار و ماندگار در ورود اندیشه­‌های مدرن معماری به ایران و رشد یا تثبیت آنها داشته‌­اند، امّا تا پیش از این کتاب­‌ها، مستندات مکتوب و منسجم و معتبری، چندان که پاسخگوی نیاز پژوهشگران و دانشجویانِ معماری باشد، درباره­‌شان وجود نداشت.

مهندس بیژن شافعی معمار شهیر ایرانی، یکی از همان پنج دانشجوی پرانرژی و مؤلف سه کتاب از این شش کتاب، به گفت‌­وگو با خبرنگار ایبنا نشست که در ادامه می‌خوانید:
 
بگذارید از زمان حال آغاز کنیم و آرام‌­آرام به گذشته برویم: شش کتاب منتشرشده از سوی گروه پژوهشی شما، گذشته از ارزش اِسنادی و آکادمیک‌­شان و گذشته از ظرافت و دقت و کمال­‌شان هم در صفحه‌­آرایی و فصل­‌بندی و هم در نثر و محتوا، کارکرد اجتماعیِ دیگری هم دارند که خلاصه‌­اش می‌­شود: «دست روی دلِ مردم گذاشتن». قبول دارید؟
بله درست می­‌گویید. واقعیت این است که ما با تاریخ دوران تحول خود بیگانه‌­ایم. ما نیازمند آگاهی و شناخت صحیح از آنچه که اتفاق افتاده هستیم. معمولاً اگر تحلیلی در ارتباط با رویدادها و تحولات جامعه ایران در عصر مدرن صورت پذیرفته، تحلیلی جهت­‌یافته براساس ذائقۀ راوی بوده و با تمایل به راست‌­ترین یا چپ­‌ترین مواضع ارائه شده است؛ بی آنکه رویدادها در این روایت راستی­‌آزمایی شده باشند. مناسب آن است که ابتدا بستر صحیح آگاهی و شناخت در تمامی زمینه­‌های پژوهشی انجام پذیرد. در مرحله بعد، روی چنان بستری است که تولید و خلق هر اثر، مانا خواهد شد.

در ایران بسیار کتاب با موضوع معماری و شاخه­‌های مرتبط با آن چاپ می­‌شود (براساس آمار کتابخانه ملی، نزدیک 500 عنوان فقط از ابتدای امسال تاکنون)، یک جامعه‌­شناس ایرانی می­‌گفت: این­‌همه کتاب و مجله معماری داریم چراکه معماران ایرانی مجال «ساختن» ندارند. نظر شما چیست؟
واقعیت این است که ما باید بین کتاب­سازی و تألیف یک اثر تفاوت قائل شویم. مثالی شاید خالی از لطف نباشد. همان‌طور که می‌­دانید ایران در صنعت مونتاژ اتومبیل در گذشته سرآمد بود و به‌نوعی پیش‌قراولِ ­کشورهایی چون ژاپن و کره و چین. حال به وضعیت روز ایران نگاهی بیاندازید؛ تولیدات خودرو ما حتی با کشورهایی که چندسالی است صنعت خودروسازی را آغاز نموده‌‌اند، قابل مقایسه نیست و ما سال­‌ها عقب افتاده‌­ایم. در زمینه کتاب‌­های معماری هم همچون تعداد دانشکده‌­های معماری، استادان معماری و دانشجویان معماری، فقط به کمیّت پرداخته‌‌ایم و در جدول «کتاب‌سازی» در حوزه معماری حقیقتاً مقام اول را کسب کرده‌ایم.
 
می‌­دانیم که حجم زیادی نقد و تحلیل درباره آثار معماری جدید و قدیم نوشته شده و می‌­شود؛ بسیاری‌­شان هم جدّی و مستند و متّکی به منابع معتبرند. با این وصف کلیّت سواد علمی­‌ـ‌­تحلیلی جامعه معماران ایرانی را در چه مرتبه­‌ای می‌بینید؟
اینجا بگذارید کمی تفاوت نظر داشته باشیم. تعداد بسیار کمی از نقد و تحلیل‌ها درباب آثار معماری، براساس مستندات و متّکی بر منابع معتبر هستند. اتفاقاً کتاب‌سازها به دنبال راستی‌‌آزمایی در حوزه تاریخ معماری معاصر ایران نیستند؛ چون کاری طاقت­‌فرساست و زمان بسیار زیادی را می‌­طلبد و همچنین می­‌بایستی شخص به تحولات تاریخ معماری ایران و جهان پس از انقلاب صنعتی آگاه و شناختی کافی در آن زمینه کسب کرده باشد. معماری با سایر رشته‌­ها متفاوت است و از راه دور نمی‌­توان یک اثر معماری را تحلیل و نقد کرد. در درجه اول پس از شناخت کافی حتماً و قطعاً باید با اثر معماری دیدار کرد و به درون آن راه یافت تا حس فضای معماری دریافت شود و با آن زندگی کرد. بسیاری از کتاب‌سازها حتی یک بار هم بنایی را که تحلیل می‌کنند، بازدید نکرده‌­اند، اسناد و مدارک و حتی سال ساخت بنا و طراح آن را نمی‌­شناسند و اسامی بی­‌پایه روی آن می­‌گذارند. متأسفانه سواد علمی‌­ـ­‌تحلیلی اگر بر پایه اطلاعات، آگاهی، شناخت و درک کامل دیداریِ راوی یک اثر نباشد، کار به کتاب‌سازی منتهی می­‌شود.
 
این سؤال وجود دارد که معماری در میان دیگر هنرها در ایران، رشته‌­ای است که کمترین تماس را با مفهوم «سانسور» دارد. بااین‌­حال چرا ساختمان­‌های امروز ایران، چنین صورتی آشفته دارند؛ و مردم به‌­ندرت فضا یا ساختمانی به­‌واقع ستودنی و بدون­ اشکال می­‌یابند.
باید در ابتدا مفهوم ستایش یا عدم ستایش یک بنا روشن شود. این برداشت وقتی می­‌تواند صحیح باشد که همراه با آگاهی و شناخت واقعی از اثر صورت پذیرد. می‌بایستی بین بررسی بسترها، زمینه‌­ها، شکل‌­گیری و تحلیل یک بنا پس از شناخت، با ذائقه و تمایل شخصی در مورد زیبایی تفاوت قائل بود. آنچه شما آشفتگی در حوزه معماری می­‌پندارید و صحیح است، این است که هیچ­گاه تحلیل درست، براساس شناخت و بررسی صحیحِ تاریخ معماران دوران تحول که با توجه به کلیه بسترها و زمینه‌­ها و راستی‌­آزمایی تاریخ معاصر باشد، صورت نگرفته­ و برداشت‌­ها براساس ذائقه­‌های شخصی یا تاریخ شفاهیِ پر از شبهه شکل گرفته­ است. به همین دلیل آنچه تولید می‌­شود، خلق اثر نیست، بلکه می­‌توان آن را معماری‌­سازی بر وزن کتابسازی خواند. در شهری چون بارسلون آنچه که امروز در حوزه معماری رخ می­‌دهد بر اساس پایه­‌ها و بنیان­‌هایی صحیح از جریان معماری مدرن در دوره آنتونیو گائودی است و اگر آثار جدیدی خلق می­‌شود، در احترام و بستن حلقه­‌هایی جدید به خالقان پدیده­‌های نوین در این شهر تاریخی است. پاویون میس راهی جدا از کارهای گائودی است؛ ولی هر دو در تاریخ شکل‌گیری شهر مشارکت تمام­‌وکمال دارند.
 
این شش کتاب به­‌واقع مرجع هستند، از چند کارمند کتابخانه شنیده­‌ام که دانشجویان معماری زیاد سراغ­‌شان می‌آیند. آیا هدف و خواسته گروه «معماری دوران تحول» از همان بدو تأسیس، چاپ کتاب بود یا کارهای دیگری هم می‌­خواست انجام دهد؟
گروه معماری دوران تحول با روبه‌روشدن با یک سؤال بزرگ کار خود را آغاز کرد و وقتی به این نتیجه رسید که هیچ منبع معتبری برای معماری دوران تحوّل در دو قرن گذشته ارائه نشده است، پس از آن، یافته‌­های خود را به شکل مکتوباتی در اختیار علاقه‌مندان به تاریخ و معماری معاصر این سرزمین قرار داد. ابتدا می‌بایستی بسترها و زمینه‌­های تحول بررسی می­‌شد و نقش پیش­‌قراولان در این بسترها ارائه می‌­گردید تا پس از آن بتوان تاریخ تحلیلی معماری معاصر ایران را تدوین کرد. متأسفانه افرادی تعجیل دارند و با اطلاعات حداقلی و ناکافی تمایل فراوان برای دوخت و دوز تاریخ تحلیلی معماری معاصر دارند. هم اینان برای خوشامد و بهره­‌گیری تبلیغاتی دست به تولیداتی می­‌زنند تا در فضای کم­‌عمق امروزی مورد تشویق قرار گیرد. به­‌خوبی آگاه هستید که پاک­‌کردن این‌گونه تولیدات بی‌پشتوانه و حسّی، زمان زیادی نیاز دارد و زیان‌­بار است.
 
کتاب­‌ها با کیفیت و قیمتی منتشر می­‌شوند که می­‌توان گفت بیش از افراد، سازمان‌­ها، مؤسسات، کتابخانه‌­ها و... توان خریدشان را دارند. آیا انتخاب گروه این بود، یا که محتوای پژوهش‌­ها چنین قالبی را می‌­طلبید؟ آیا هیچ نهاد آموزشی یا پژوهشی از شما حمایت کرد.
تا این زمان که چهاردهه از فعّالیت ما می‌گذرد، هیچ نهاد، سازمان یا شخصی ما را مورد حمایت قرار نداده است. کلیه فعالیت‌های پژوهشی، آرشیوسازی و مراجعه و ملاقات با بناها در داخل و خارج کشور و روند شکل‌­گیری و چاپ هر کتاب کاملاً با هزینه شخصی سه عضو دائمی این گروه صورت پذیرفته است. پنج کتاب اول با سرمایه و امکانات این گروه سه نفره و کتاب ششم ـ معماری دوبرول ـ کاملاً با سرمایه شخصی این­جانب تدوین و به چاپ رسیده است.
 
در این حدود چهل­‌سالی که از تأسیس گروه «معماری دوران تحول» می­‌گذرد، چقدر در پی جذب پژوهشگران جدّی و باانگیزه بودید؟ چقدر خودِ افراد سراغ­‌تان می­‌آمدند؟ و  در کل، دیگران چقدر به ­جمع به­‌ظاهر کوچک­‌تان راه داشتند و دارند؟
تقریبا هر هفته تعدادی از پژوهشگران و علاقه‌مندان با ارسال ایمیل، پیام واتس­اپی یا تلگرامی و تماس تلفنی از داخل و خارج از کشور با ما ارتباط برقرار می‌­کنند. آنها درخواست مشاوره برای کار حرفه­‌ای پژوهشی و استفاده از آرشیو و گفت­‌وگو دارند. بخشی از زمان ما صرف پاسخگویی و همراهی و همدلی با این عزیزان می‌­شود.
 
شکوفاترین دوران فعالیت­ گروه ـ هم به‌لحاظ حضور افراد مشهور و مؤثر و هم به­‌لحاظ راندمان پژوهش‌­ها ـ چه سال­‌هایی بود و بیشترین استقبال از پروژه­‌های تحقیقاتی گروه، مربوط به چه سال‌ها و در چه حوزه­‌هایی است؟
یک دهه اخیر شاید متمرکزترین و بیشترین راندمان را ما داشته­‌ایم. درست است که بین سال‌­های 80 تا 90 سه کتاب را ما به جامعه معماری ایران تقدیم کردیم. ولی پژوهش­‌ها و آثار ما در دهه 90 دارای کیفیتی متفاوت هستند. به­‌هرصورت با توجه به حجم عظیم کار باقیمانده که سال‌­ها به‌­طول خواهد انجامید، امروز هریک از بنیان­گذاران گروه یک فعالیت مستقل و موازی را با اهداف مشترک برای گسترش کار شکل داده­‌اند. امیدوارم این فعالیت­‌ها با حضور افرادِ همراه، تداوم یابد.
 
پس از انتشار این شش کتاب مهم که نتایج تحقیقاتی طولانی­‌مدت هستند، آیا از طرف سازمانی، مؤسسه­‌ای، جمعی یا هرچه، حمایت یا پیشنهادی که ادامه فعالیت گروه را تسهیل ­کند، داشتید؟ مجلد بعدی گروه چیست؟
خیر. هیچ سازمان یا مؤسسه­‌ای ما را مورد حمایت خود قرار نداده است. بعضی دوستان خوب و همدل قول‌­هایی برای حمایت از چاپ کتاب­‌های آینده داده­‌اند. امید داریم این قول‌­ها عملی شوند تا جامعه حرفه‌­ای از ادامه این فعالیت تحقیقاتی همچنان بهره­‌مند شود. مجلدهای بعدی گروه نیز همچنان معمارانی هستند که در تحول دوره معاصر معماری ایران، مشارکت داشته­‌اند. حداکثر 5 یا 6 مجلد دیگر پرونده کتاب­‌های مستقل معماران را خواهد بست و سایر آثار در مجلدهای تاریخ تحلیلی معماری دوران تحول ارائه می‌شود. مجلدهای دیگری در حال تدوین است که به فوکال پوینت یا نقاط عطف شهری می­‌پردازند که اگر «کتاب‌سازها» اجازه دهند امیدوارم اولین مجلدات این حوزه نیز در سال آینده به جامعه معماری ایران تقدیم شود.
 
و سخن آخر که درواقع سؤال اول می­‌توانست باشد: از اولین انگیزه­‌های گروه بگویید؛ اولین دغدغه­‌ها و اولین شوق‌­ها و امیدها. از جوی بگویید که ایده تشکیل گروه «معماری دوران تحوّل» را در ذهن شما و دوستان­‌تان آورد.
تا حدودی به آن اشاره کردم. در کشورهایی که شرایطی مثل ما دارند، سال‌­هاست که مکتوباتی در زمینه تاریخ تحلیلی معماری معاصر آنها ارائه ­شده و در دانشگاه­‌ها تدریس می‌­شود و زمینه را برای پژوهش علاقه‌مندان فراهم می‌­آورد. خالی‌­بودن فضای تحقیقاتی معماری معاصر ما در این زمینه این شوق را در ما ایجاد کرد. این را می‌­توانم در ارتباط با خودم بگویم که بیشترین دغدغه برای من «حساس کردن جامعه به موضوع معماری» است. با توجه به اینکه ما صاحب چند هزاره تاریخ و معماری هستیم، پژوهش­‌های ما هیچ تناسبی با این تاریخ عظیم ندارد. پس از این حساسیت­ است که می­‌توان آشوب در زمینه معماری در جامعه فعلی را بررسی و ارزیابی کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها