قنواتی گفت: این قهرمان در دوران کودکی تصویری از شخصیتی بیرونی است و در بزرگسالی با بیشترشدن تجربهها و بالارفتن اعتماد به نفس کمکم به تصویری از خود شخص تبدیل میشود تا جایی که تصویر قهرمان و شخص در آینده یکی خواهد بود.
یوجین روزها یک دانشآموز ساده کلاسچهارمی است و شبها ابرقهرمانی که بدیها را نابود میکند؛ آن هم نه هر بدی ساده و پیشپاافتادهای را؛ بلکه یکعالمه بدی و جرم و جنایت و خرابکاری و قلدری را که نابودکردنشان، کار هرکسی نیست بهجز سوسک سرکش بزرگ.
«کوچکترین ابر قهرمان دنیا»، «انتقام سوسک سرکش» و «ارتش روباتهای پرنده» عناوین سهجلد اول این مجموعه هستند که ترجمهشان پیشتر توسط نشر افق منتشر شدهاند.
نسخه اصلی «حمله حشرات شرور» بهعنوان چهارمین کتاب مجموعه موردنظر، سال ۲۰۱۷ چاپ شده و در آن، یوجین یا همان سوپرمگس دوباره باید با توطئههای سوسک سرکش بزرگ مقابله کند تا نگذارد بوگندستان را به نابودی بکشاند؛ بهویژه حالا که همه دانشآموزان مدرسه با نوشیدن آبمیوههای کرنلیوس، تبدیل به موجودات بدجنس میشوند و مدام دعوا میکنند و وسایل مدرسه را میشکنند.
این اثر را مینا قنواتی پدید آورده و پرورده؛ مترجمی از مترجمان خوب حوزه کودک و نوجوان که متولد 1363 است و کارشناسی ارشد زبان انگلیسی دارد. او تا کنون با نشریاتی چون قلک و فرفره همکاری داشته است. قنواتی مجموعه سهجلدی «آدلی نرمال» در نشر زرافه و همچنین مجموعه داستان «دود و آینهها»، از نشر پریان را ترجمه کرده، بهعنوان ویراستار مجموعه هشتجلدی «بازیل کارگاه موش نابغه» در نشر پرتقال فعال بوده و با «تاجر برف» (نشر پریان)، برنده نشان نقرهای لاکپشت پرنده شده است. به بهانه انتشار ترجمه جلد چهارم مجموعه «سوپرمگس» با عنوان «حمله حشرات شرور» از نشر افق، گفتوگویی را با ایشان ترتیب دادهایم.
شخصیت پردازی «یوجین مگسین» از بامزهترین شخصیتپردازیهاست. شما به عنوان مترجم این مجموعه، چه ویژگیهای قابل تاملی را در این شخصیت دیدید که برای بچهها جذابیت داشته باشد؟
یوجین عاشق یادگرفتن است. از هر موقعیتی برای یادگرفتن تجربهای جدید و شناخت دنیای اطراف خودش و اطرافیان استفاده میکند. بهعلاوه بسیار باپشتکار است؛ و به راحتی تسلیم نمیشود. همه اینها وقتی جالبتر میشود که بدانیم یوجین یک دانشآموز معمولی است که مثل همه حشرههای همسنوسال خودش ضعفهایی هم دارد. او در کنار باهوشبودن و پرتلاشبودن، در خیلی از مسائل هم عملکرد ضعیفی دارد و شکست میخورد؛ مثل مسأله مهم پرواز برای یک مگس! شاید جالبترین نکته برای بچهها همین باشد که بدانند برای موفقبودن لازم نیست در همه ابعاد بهترین باشند و نقطه ضعفی نداشته باشند؛ فقط کافی است به استعدادها، علایق و حتی کموکاستیهای خودشان آگاه باشند و برای بهترشدن تلاش کنند.
ترجمه کاراکترهای حیوانی در داستان نسبت به کاراکترهای انسانی چه چالشهایی پیش روی مترجم قرار میدهد؟
بسیاری از نویسندگان کتابهای کودک کاراکترهای غیر انسانی را برای پردازش داستان انتخاب میکنند تا بتوانند از راه تمثیل و استعاره و بعضاً طنز، بهطور غیرمستقیم درسهای مهمی از زندگی را با تأثیرگذاری بیشتر به کودکان آموزش دهند. مترجم هم باید به یاد داشته باشد با اینکه این کارکترها ویژگیهای انسانی دارند و مثل آدمها حرف میزنند و رفتار میکنند، انسان نیستند. بنابراین باید تلاش کرد جملات و عبارات جانشین به گونهای انتخاب شوند که ویژگیهای منحصربهفرد حیوانات در آنها نمایان باشد و کاراکترها به کاراکتر انسانی تبدیل نشوند تا بتوان تأثیرگذاری غیرمستقیمی را -که در انتقال مفاهیم مد نظر نویسنده است- با حفظ امانت در زبان مقصد انتقال داد.
اصولا ترجمه مجموعههای چندجلدی مورد توجه مخاطب کودک و نوجوان قرار میگیرد یا داستانهای تکجلدی؟
به نظر من محتوای کتاب، دلیل اصلی جلبشدن کودک به کتاب و کتابخوانی است؛ اما ویژگیهایی در مجموعههای چندجلدی هست که میتواند این تأثیر را چند برابر کند. کودک میتواند در یک مجموعه کاراکتر مورد علاقهاش را در ماجراجوییهای مختلف دنبال کند. معمولاً در این مجموعهها تجربههای مختلف به رشد کاراکتر اصلی منجر میشود و تغییرات مختلفی در شخصیت و ویژگیهای اصلی او صورت میگیرد. این به خواننده کودک فرصتی میدهد تا همزمان با کاراکتر اصلی ماجراها را دنبال کند و با همذاتپنداری و درک کاراکترِ آشنا، بسیاری از آن تجارب و حسها را همزمان با شخصیتهای داستان تجربه کند.
علاوه بر این دنبالکردن شخصیتها در مجموعههای چندجلدی نوعی حس وفاداری در کودک ایجاد میکند. او با قصه همراه میشود و بهعنوان یک شخصیت به داستان اضافه میشود. تجربههایشان را تجربه میکند و در غم و خوشحالی با آنها همراه میشود. تأثیرپذیری کودک از داستان هم به دلیل همین دوستی شکلگرفته بیشتر خواهد شد. اشتیاق او به دنبالکردن ماجرای شخصیتهایی که حالا دوستان او هستند، میل به کتابخواندن را در او بیشتر میکند.
این مجموعه، از مجموعههاییست که مخاطب حس همذاتپروری با قهرمان داستان یعنی سوپرمگس را تجربه میکند. این حس قهرمانی تا چه حد در رده سنی کودک و نوجوان دوره اول قابل قبول است؟
همه ما به داشتن قهرمان در زندگی نیاز داریم. قهرمان تصویری است از منِ ایدهآل؛ منی که از چیزی نمیترسد؛ منی که قوی است و بر مشکلات فائق میآید.
این قهرمان در دوران کودکی تصویری از شخصیتی بیرونی است و در بزرگسالی با بیشترشدن تجربهها و بالارفتن اعتمادبهنفس کمکم به تصویری از خود شخص تبدیل میشود تا جایی که تصویر قهرمان و شخص در آینده یکی خواهد بود. سوپرمگس همان مگسکوچولوی بیدستوپایی است که ترسهایش را کنار گذاشته و تلاش میکند. این همذاتپنداری به کودک توانایی تصور و امکان خلق نمایی بهتر از خودش را میدهد. حالا او هم میتواند با تصور منی بهتر برای رفع ترسهایش تلاش کند.
اگر بخواهید ماجرای سوپرمگس و حمله حشرات شرور را در چند جمله برای مخاطب توضیح دهید تا به خواندن این مجموعه علاقهمند شود، کدام بخش از این قسمت را نمونه میآورید؟
مشکلی که سوپرمگس در این جلد از مجموعه با آن روبهرو میشود خیلی بزرگتر است. این بار دردسرهای سوسک دیوانه نهتنها برای یوجین و دوستانش مشکلساز شده؛ بلکه تمام مردم شهر و شاید دنیا را هم تحت تاثیر قرار داده. این بار یوجین نه برای نجات خودش و دوستهایش، بلکه برای نجات تمام مردم شهر باید با سوسک سرکش و سپاهش مبارزه کند... قسمت سخت ماجرا اینجاست که تمام مردم شهر به ارتش سوسک سرکش پیوستهاند و این کار بوجین را از همیشه سختتر میکند.
هیجان، رمز و راز و جستجو از عناصر مشخص در این کتاب است؛ و رویارویی کودک و نوجوان با این دست مسائل، ذهن آنها را چطور برای خواندن کتابها آماده کرده و پرورش میدهد؟
کودکان از دنبالکردن ماجراجوییها لذت میبرند و در معرض تجربیاتی قرار میگیرند که شاید در زندگی عادی امکان رویارویی با آنها را نداشته باشند. بهعلاوه دنبالکردن این ماجراها و همراهشدن با شخصیت اصلی در حل مشکلات، توانایی کودک در حلکردن مشکلات را بهبود میبخشد. این میل به تواناترشدن، اشتیاق کودک و نوجوان را به مطالعه کتاب بیشتر میکند. در جلد اول از این مجموعه شخصیت اصلی معرفی میشود و مشکلاتی که در زندگی روزمره با آنها روبهروست، به کودک نشان داده میشود. رفتهرفته با رشد شخصیت اصلی و بالارفتن تواناییهای یوجین و دوستانش، ماجراها و مشکلات هم پیچیدگی بیشتری پیدا میکند.
نظر شما