نشست نقد و بررسی کتاب «چهل روز عاشقانه» با حضور نویسنده اثر، محمدرضا سنگری، سیداکبر میرجعفری، منتقد کتاب، مسئولان و تعدادی از اعضای فعال کتابخانههای عمومی با رعایت پروتکلهای بهداشتی در محل کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد.
بنابراین گزارش؛ همزمان با فرارسیدن اربعین حسینی؛ کتاب «چهل روزعاشقانه» محمد رضا سنگری با محوریت واقعه عاشورا مورد نقد و بررسی قرار گرفت. این جلسه با حضور محمدرضا سنگری، نویسنده اثر، سیداکبر میرجعفری، منتقد کتاب و تعدادی از اعضای فعال کتابخانههای عمومی و تعدادی از مسوولان نهاد کتابخانههای عمومی دایر شد.
سنگری این کتاب را در سال 1381 منتشر کرده است و به تازگی هشتادمین کتاب خود به نام «دریغ» را روی پیشخوان کتابفروشیها برده است. نویسنده اثر در این نشست ضمن تشکر از همکاران مجموعه کتابخانههای عمومی -که زمینه این نشست را فراهم کردند- عنوان کرد: من حدود ۴۰ سال است که در حوزه عاشورا کار می کنم و همیشه هنگامی که یک اثر را در واقعه عاشورا روایت میکنم، به خودم میگویم، دیگر چه واقعهای از کربلا مانده که بازگو نشده است؟ اما باز به خودم میگویم که «یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت». در واقع کربلا به آبی میماند که در ریگزار فرومیرود.
این نویسنده درباره انتخاب نام «چهل روز عاشقانه» برای کتابی که در سال 81 منتشر کرده است و محوریت آن واقعه عاشوراست، گفت: اما چرا اربعین و عنوان چهل روز عاشقانه را برای این کتاب انتخاب کردم؟ واقعاً اگر کسی روز یازدهم عاشورا را بررسی کند، شاهد کاروانی خواهد بود که با تحقیر و تازیانه از کربلا به بیرون رانده شده است و شاید تصور عوام این باشد که دیگر قصه کربلا تمام شده است؛ قصهای که از سرنوشت ۱۴۵ نفری که به تعبیر امام محمد باقر(ع) در کربلا بودند و شهید شدند، می گوید؛ روایتی که بازماندههای این کاروان را تنها و تنها ۸۴ زن و کودک معرفی میکند. نگاه همگان این است که در این نبرد، بُرد با یزید بوده است؛ اما تعبیر قرآن این است که «کربلا به آبی میماند که در ریگزار فرومیرود»، در واقع همه گمشدن آب را می نگرند؛ اما کسانی که دوردست را میبینند، درختان تنومندی را که از خاک سر برآورده است، شاهد خواهند بود.
نویسنده کتاب « سوگ سرخ» درباره اربعین اظهار داشت: «اربعین یعنی تمام شدن» البته نه تمام شدن به مفهوم پایان یافتن بلکه به قله رسیدن ، اربعین قله کربلاست و این مساله شگفت انگیز است. اربعین پردههای تاریک جهل را پس زده و به سردرگمیها پایان بخشیده وآغازی است که باید در مورد ابعاد آن بسیار سخن گفت.
سیداکبر میرجعفری، منتقد کتاب در این نشست؛ محمدرضا سنگری، نویسنده اثر را یکی از مشهورترین خطبایی خواند که در مورد واقعه عاشورا کار کرده است. وی در این زمینه اظهار کرد: ما تعبیری به نام «گریز به صحرای کربلا» داریم و من میخواهم در مورد این مثال، دقیقتر صحبت کنم، از بحث کنایه موضوع فاصله بگیرم و مقصد سخن و اصل مطلب را بر اساس این کنایه، مطرح کنم. به گفته وی، نویسنده کتاب چهل روز عاشقانه، هرچه نوشته است در مورد عاشورا و امام حسین(ع) است و از این ماجراها بوده که گریزی هم به زندگی انسانها زده است. لذا مهمترین دغدغه نویسنده، مساله کربلا و عاشورا بوده و این نسبت، نگرش ما را در قبال نویسنده روشن می کند. در واقع ماجرای امام حسین(ع) آنقدر در زندگی ما حضور دارد که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، کربلا در صحبتهای عادی ما هم خودش را نشان میدهد و خیلی از ما مثلا هنگامی که آب میخوریم میگوییم سلام بر حسین و این اتفاقی است که برای دیگر بزرگان دینی ما مطرح نشده است.
میرجعفری با بیان این که ما در این کتاب با نثر شاعرانه روبرو هستیم گفت: موضوع کتاب، مساله دیگری است که حائز اهمیت است و ما با نثری مواجهه هستیم که قرار نیست اطلاعات تاریخی به ما بدهد اما ما با مطالعه ا ین کتاب به آیات و روایاتی که مرتبط با کربلا است آشنا می شویم و این نشان از تسلط نویسنده به موضوع عاشورا دارد.
این منتقد کتاب در ادامه این نشست با تاکید بر این که نویسنده اثر به ارزش نثر پی برده است و آن را مهم می داند، گفت: اگر ما به تاریخ ادبیات دقت کنیم تاریخ ادبیات با آثار منظوم معرفی شدند اما هر چقدر به تاریخ خودمان نزدیکتر می شویم شعرها پا پس می کشند و جای خود را به نثر می دهند. هنوز که هنوز است برای بسیاری از اهل ادبیات ما این موضوع روشن نشده است که نثر در دنیای جدید چقدر ارزشمند است مثلا در دانشگاهها به شعر بیشتر از نثر اهمیت می دهند؛ اما در این اثر، نویسنده به ارزش نثر پی برده و به سمت نثر رفته است.
نویسنده کتاب «چهل روز عاشقانه»، در ادامه این نشست ضمن تشکر از نکات ارزشمند منتقد کتاب حاضر در جلسه درباره تعیین رده سنی برای مخاطبان این کتاب گفت: من هنگامی که این کتاب را می نوشتم به مخاطب نوجوان فکر نمیکردم؛ اما وقتی که قرار شد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را چاپ کند، باید این کتاب را در یکی از قالب های گروه سنی خود قرار می داد؛ اما باید توجه داشت که معلومات این کتاب از سطح سنی نوجوانان فراتر است.
سنگری تاکید کرد: عاشورا و کربلای امام حسین (ع) شبیه به هیچکدام از حوادث تاریخی ما نیست و علت آن هم این است که در کربلا و عاشورا همه سنین حضور دارند و همه طیف ها هم در کربلا هستند. لذا معتقدم هر کسی می تواند خودش را در کربلا بیابد.
کربلا خالصترین و پاکترین رویداد تاریخی ماست و هیچ آلودگی در آن دیده نمی شود؛ چراکه هر کسی که شک و تردیدی در خود داشت، امام حسین به آنان فرموده بود که کربلا را ترک کنند.
سنگری با بیان این که این کتاب دارای ۴۰ درس است و در آن از سوگ و بُعد تراژیک صحبت می شود، تاکید کرد: این کتاب را می توان یک کلاس با ۴۰ عنوان درس در نظر گرفت که حول یک محور گردآوری شده است. وی عاشورا را پاکترین انقلاب جهان خواند و اظهار داشت: کربلا؛ حماسه، سوگ، عرفان و معرفت را با هم دارد. امام حسین (ع) چهره کاملی برای همه انسانهاست. از کربلا می توان به عنوان «تربیت عاطفی» یاد کرد.
وی تاکید کرد: معتقدم کربلا را می توان یک مکتب برای تربیت عاطفی معرفی کرد، زیرا کسی که بر کودک تشنه ای گریه می کند که تیری بر حلقوم آن اصابت کرده، نمی تواند فرزند کُشی کند، کسی بر خیمه های سوخته گریه می کند، نمی تواند خانه کسی را ویران کند. بنابراین «کربلا یک تربیت عاطفی است» و بی جهت نیست که ائمه آنقدر بر اشک ریختن بر کربلا تاکید کرده اند زیرا این واقعه یک مکتب برای تربیت عاطفی انسان است. جهان امروز ما به تربیت عاطفی نیازمند است و من سعی کردم در این کتاب به بُعد عاطفی کربلا تاکید کنم.
این نویسنده با انتقاد از این که در نوحه های ما فقط صحنه های تراژیک به تصویر کشیده می شود و در س های کربلا در آنان گم شده است، عنوان کرد. این نکته را باید مدنظر قرار داد که بزرگ کردن یک بُعد کربلا نباید سبب شود ابعاد دیگر آن مورد غفلت قرار بگیرد و این امر به منزله تحریف یک واقعه تاریخی خواهد بود..
سنگری با تاکید براین که جهان امروز ما را نثر مدیریت می کند، و نثر در ادبیات بسیار مهم است، اظهار داشت: آدم ها از نثر شروع کردند و بعد به شعر رسیدند. به همین دلیل معتقدم باید نثر را جدی گرفت. بنابراین من تلاش کردم تا نثر کتاب های عاشورایی را به شعر نزدیک تر کنم تا شاید شاعران بتوانند با الهام از این نثر ها، اشعاری را بسرایند.
نظر شما