مدیرعامل موسسه فرهنگی هنری مدیریت دانش فارابی و دانشآموخته مقطع دکترای تخصصی علم اطلاعات و دانششناسی درباره نقش کتابخانهها در نقشه مهندسی فرهنگی کشور معتقد است؛ نهاد کتابخانههای عمومی کشور در نخستین گام با شورای عالی انقلاب فرهنگی، در زمینه تدوین و تبیین نقشه مهندسی فرهنگی کشور، سند همکاری امضا کند.
اگر در این زمینه اقدامی اساسی انجام نشود، متاسفانه درآیندهای نهچندان دور تبعات آن در کشور مشخص خواهد شد و همه (دولت و مردم) از این منظر متضرر خواهند بود. مهمترین آسیبی که جبرانناپذیرهم به نظر میرسد، آسیبهای فرهنگی ناشی از این سهلانگاری است. چراکه آنچه نماد رشد و توسعه یک کشور است، رشد علمی و فرهنگی است و آسیبهای ناشی از عدم توجه به مسائل علمی و فرهنگی در آینده جبرانناپذیر و بسیار چشمگیر خواهد بود. این که چرا از این اطلاعات و آمارهای دقیق و واقعی و بهروز کتابخانههای عمومی در عرصه مهندسی فرهنگی کشور استفاده نمیشود، سوال بزرگی است که کمتر و شاید بتوان گفت اصلا بدان پرداخته نشده است که در این نوشتار قرار است بدان پرداخته شود.
فرهنگ: فرهنگ، مجموعهای از ارزشها، باورها، درک و استنباط و شیوههای تفکر و تصمیمگیری است که اعضای یک جامعه در آنها وجوه مشترک دارند(جعفری و مقیمی، 1393، 57). فرهنگ را میتوان هویّت اصلی یک جامعه پنداشت؛ هویتی که مبنای اصلی تصمیمگیریها و شیوه رفتار افراد یک جامعه است (نظری و باقری، 1391).
مهندسی فرهنگی: مهندسی فرهنگی، بستری برای دستیابی به فرهنگ مطلوب در سایه منابع و مقدورات موجود است. ترسیم ابعاد مختلف مهندسی فرهنگی جهت طراحی و اجرای صحیح، دقیق و همه جانبه «نقشه مهندسی فرهنگی»، نیازمند تحرّک و پویایی بیشتر نهادهای فرهنگسازی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی است(گرامی، 1386)؛ اما این بدان معنا نیست که فقط شورای مذکور، عهدهدار رسالت مهندسی فرهنگی و تبیین محتوا و زیرساختهای فرهنگی کشور است؛ بلکه به نظر میرسد کتابخانهها بهویژه کتابخانههای عمومی در این زمینه نقش بسیار پررنگی میتوانند ایفا کنند و در واقع میبایست پای کتابخانهها را در عرصه مهندسی فرهنگی کشور باز کرد که تاکنون از این مهم غفلت ورزیده شده است.
• لزوم و بایستگی سهیم شدن کتابخانهها در تدوین نقشه مهندسی کشور
اینکه چرا باید و حتما کتابخانهها بهویژه کتابخانههای عمومی در تنظیم و تدوین نقشه مهندسی کشور سهیم باشند، به دلایل و عوامل مختلفی وابسته است که در ذیل به مهمترین آنها پرداخته میشود:
1- کتابخانهها (مخصوصا کتابخانههای عمومی) در بطن جامعه حضور دارند و بهطور مستقیم با عامه مردم در ارتباطند و جامعه مخاطب و کاربران کتابخانههای عمومی، از تمامی اقشار هستند؛ لذا از گذرگاه کتابخانههای عمومی، فرهنگسازی و بسترسازیهای فرهنگی به نحو بسیار مطلوبتر، آسانتر و موثرتر میتواند شکل بگیرد.
2- نیازهای اطلاعاتی مختلفی به کتابخانههای عمومی ارسال میشود(از طریق حضوری، مجازی یا تلفنی)؛ لذا این کتابخانهها بیش از هر نهاد یا سازمانی، از نیازهای اطلاعاتی عامه مردم آگاهی دارند؛ بنابراین به راحتی میتوانند براساس اولویتبندی این نیازها، خلأهای فرهنگی کشور را شناسایی کنند و در نتیجه اقدامات ضروری جهت مهندسی فرهنگی را انجام دهند.
3- اهداف و در سایه آن وظایف کتابخانههای عمومی به شرح ذیل است:
•ارتقای سطح سواد و دانش عمومی
•فراهم آوردن امکان دسترسی عموم اقشار جامعه به منابع مورد نیاز علمی، ادبی و اطلاعاتی
•تقویت سرمایه فرهنگی
•ایجاد و پرورش عادت به مطالعه در جامعه
•تقویت روحیه تحقیق و پژوهش در جامعه
•حفظ و ترویج منابع فرهنگی
اهداف و وظایف کتابخانههای عمومی، مبیّن این مطلب است که کتابخانههای عمومی، میبایست بهعنوان مهمترین رکن و قطبِ متولّی تغییرات و نگرشهای فرهنگی در جامعه باشند؛ اینکه چرا علیرغم اینکه اهداف فرهنگی در قلب اهداف این کتابخانهها است، اما این کتابخانهها در تنظیم و تبیین نقشه مهندسی فرهنگی کشور نقشی نداشته و ندارند، جای سوال و ابهام است.
براساس یافتههای پژوهش فرهودی (1398)، یکی از بافتهایی که فرد بهشدت تحت تاثیر آن قرار میگیرد، نگرشهای فرهنگی جامعه ایست که فرد در آن رشد کرده است.
بافتِ فرهنگی هر کشوری با کشور دیگر متفاوت است و حتی در یک کشور، بافتهای فرهنگی مختلفی حاکم است (فرهودی، 1398) و این بافتها تغییر نمیکنند مگر سیاستگذاریهای فرهنگی کلی کشور تغییر کند که البته این تغییر سیاستگذاریهای فرهنگی در هر بافت فرهنگی و در هر منطقه فرهنگی کشور هم به شکلی متفاوت اثر میگذارد. و این کتابخانههای عمومی آن محل هستند که میتوانند و میبایست منشور انتقال این تغییرات فرهنگی در کل آن منطقه باشند.
چگونگی مشارکت کتابخانهها در تدوین و تبیین نقشه مهندسی فرهنگی کشور
1. نهاد کتابخانههای عمومی کشور با شورای عالی انقلاب فرهنگی سند همکاری در زمینه تدوین و تبیین نقشه مهندسی فرهنگی کشور به امضا برسانند و در اجرای ارزشها، اصول، چشم اندازها، اهداف و اولویتها و راهبردهای فرهنگی، مشارکت جدّی داشته باشند.
2. در نهاد کتابخانههای عمومی کشور، بخش، اداره یا معاونتی با عنوان «مهندسی فرهنگی» به چارت سازمانی افزوده شود تا متولی امور مربوطه باشد. به تبع آن در ادارهکلهای استانی نیز همین بخش به ساختار اداری اضافه شود.
3. در لیست وظایف و خطمشی کتابخانههای عمومی، فعالیتی تحت عنوان «آمایش نیازهای اطلاعاتی کاربران» گنجانده شود؛ به نحوی که نیازهای اطلاعاتی کاربران، سالیانه، براساس محتوا و کمّیت آنها طبقهبندی، سپس براساس اهمیت نیاز روزجامعه، مجدّداً طبقهبندی شود. در نهایت با آمایش دقیق و تحلیل نیازهای اطلاعاتی کاربران، آماری دقیق در مورد محتوای نیازهای اطلاعاتی و نیز میزان تکرار آن حاصل میشود که دستمایه کتابخانه جهت رفع خلأهای فرهنگی آن منطقه خواهد بود. در مرحله آخر هرگونه تصمیمگیری، برنامهریزی راهبردی و در نهایت اقدامات اجرایی براساس این آمایش انجام شود.
4. آمایش و تحلیل سالیانه محتوا و میزان منابع اطلاعاتی به امانت رفته (کتاب، مجله، پایاننامه، اسناد، فایلهای دیجیتالی، صوتی و تصویری و ...) در کتابخانه و سپس برنامهریزی راهبردی جهت اجرای فعالیتهای فرهنگی مؤثر در منطقهای که کتابخانه در آن قرار دارد.
5. انعقاد تفاهمنامه و همکاری با مراکز فرهنگی منطقه به نحوی که مراکز فرهنگی ملزم شوند از اطلاعات، تجربیات و نتایج تحلیلها و آمایشهای کتابخانههای عمومی در راستای ارائه خدمات فرهنگی بهره ببرند؛ به این دلیل که یکی از وظایف کتابخانهها امانتدادن منابع اطلاعاتی مختلف در موضوعات گوناگون به کاربران است؛ لذا بهصورت مستند و دقیق، اطلاعات مورد نیاز کاربران را در اختیار دارند و این اطلاعات مستدل و مستند، قطعاً میتواند در خدماترسانی مراکز فرهنگی بسیار مؤثر و مفید واقع شود.
اگر مهمترین هدف و رسالت کتابخانهها – بهویژه کتابخانههای عمومی- را تبادلات دو سویه فرهنگی بدانیم و کتابداران را متولّیان اصلی امور فرهنگی در سراسر کشور بدانیم، آنگاه لزوم مشارکت کتابخانههای عمومی در تنظیم و تدوین نقشه مهندسی کشور اثبات خواهد شد؛ حتی این سوال مطرح خواهد شد که چرا تا به اکنون این مشارکت به شکل جدّی و اجرایی شکل نگرفته است!
در چند دهه اخیر که به واسطه تغییر و تحولات اساسی و فراگیر در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی-امنیتی، اقتصادی و فناوری در مقیاس منطقهای و جهانی، «فرهنگ» و «مهندسی فرهنگی»، در عرصههای ملی و بینالمللی نقش ممتاز و تعیینکنندهای یافته است؛ حضور کتابخانههای عمومی بهعنوان ستون و مهره اصلی در عرصه فرهنگی کشور تثبیت میشود که در پی آن مشارکت همه جانبه کتابخانههای عمومی در تدوین و تبیین نقشه مهندسی فرهنگی کشور امری ضروری، حتمی و قطعی خواهد بود. این مهم در کشور ایران مورد غفلت واقع شده و امید است مسئولین ذیربط، زمینه لازم جهت این مشارکت را فراهم کنند.»
منابع و ماخذ:
-جعفری، توحید و محمد مقیمی (1393). «بررسی رابطه نگرشهای فرهنگی و خلاقیت کارکنان». مدیریت فرهنگ سازمانی 12 (3): 569-588.
-فرهودی، فائزه (1398). «تاثیر نگرشهای فرهنگی دانشجویان کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی بر قضاوت ربط؛ براساس شاخصهای نگرش فرهنگی هافستد». پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات 34 (3): 1399-1422.
-گرامی، غلامحسین (1386). «مهندسی فرهنگی؛ بایستهها و راهبردها». مجله معارف 52.
-نظری، علیاشرف و صمد باقری (1391). «هویت فرهنگی ایران در فرایند جهانی شدن: ظرفیتها و چشماندازها». مهندسی فرهنگی 6 (65-66): 63-86.
نظر شما