چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۰
طهران چگونه تهران شد؟/ نام‌آوران تهران به گونه‌ای وامدار پایتخت هستند

نصرالله حدادی به مناسبت چهاردهم مهرماه و روز تهران در یادداشتی به این مساله پرداخته است که نام پایتخت ایران را درگذشته به صورت «طهران» می‌نگاشتند و امروز «تهران» ثبت و ضبط می‌شود.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- نصرالله حدادی: «بعد از خرابی ری، بازماندگان این نواحی به طهران جمع شدند و سکونت گزیدند، و رفته‌رفته از اجتماع خلایق صورت آبادی گرفت و خلایق متفرقه در آن ساکن شدند تا در دولت صفویه شاه طهماسب بن شاه اسماعیل صفوی -که دارالملکش شهر قزوین بود- از این سبب که جد اعلای آن سلسله علّیّه، سیدحمزه در جوار جناب سیدعبدالعظیم حسنی (نوّر الله مرقده) مدفون بود و گاه‌گاه به زیارت آن مرقد مطهره آمدی و در حوالی طهران نخجیر و شکار کردی، به آبادی طهران رغبت کرد و برج و باروی متین بر آن شهر بیفزود و حکومت آن به دولت خواهان خود تفویض نمود». (روضة‌الصفای ناصری، ج 9، ص 197).

و به این ترتیب در سال 961 قمری (933 شمسی) تهران دارای برج و بارو و چهار دروازه شد. محدودة حصار تهماسبی در شمال: خیابان‌های امیرکبیر و امام خمینی فعلی. غرب: خیابان وحدت اسلامی. جنوب: خیابان مولوی و شرق تقریباً در نزدیکی خیابان ری، گفته می‌شود که این محدوده در آن روزگار بین 7 تا 12 کیلومتر وسعت داشته و جمعیت آن را به صورت حدس و گمان، تقریباً 5 تا هفت هزار نفر ذکر کرده‌اند. بر این محدوده جغرافیای چهار دروازه قرار داشت: دروازه شمالی: دروازه شمیران، در ابتدای خیابان پامنار فعلی در خیابان امیرکبیر، دروازه غربی، دروازه قزوین، در محل فعلی میدان وحدت اسلامی (شاهپور سابق)، دروازه شرقی، دروازه دولاب در مدخل بازارچه نایب‌السلطنه، در خیابان ری، و دروازه جنوبی: حضرت عبدالعظیم یا دروازه اصفهان در محل فعلی چهارراه مولوی.

این برج و بارو و دروازه‌ها، تا سال 1246 به مدت 313 پابر جا بودند و هنوز هم قسمت کوچکی از حصار تهماسبی در نزدیکی بازارچه دروازه نو در میدان محمدیه (خیام) قابل مشاهده است.
تهران که تا 17 آذر سال 1246، حکومت‌های صفوی، افشاری و زندیه و همچنین چهار پادشاه قاجاری: آغامحمدخان، فتحعلی‌شاه، محمدشاه و ناصرالدین‌شاه را به خود دیده بود، می‌باید به خاطر افزایش جمعیت شهری، توسعه می‌یافت و برج و بارو و دروازه‌های شاه طهماسبی تخریب و خندق‌های چهارگانه پرشدند و از چهار سو، تهران گسترش یافت و محدوده حصار ناصری، با دوازده دروازه و 32 کیلومتر مساحت، تا شصت سال دوام آورد و در سال 1306، بنابه فرمان پهلوی اول، خندق‌های چهارگانه تهران، پر شدند و خیابان‌های کارگر در غرب، شوش در جنوب، انقلاب اسلامی در شمال و هفده شهریور در شرق شکل گرفتند و تمامی 12 دروازه ناصری که یادگارهای بسیار ارزنده‌ای برای شهر تهران بودند، تخریب شدند و تنها تصاویر و عکس‌هایی از آنها در دست است و خوشبختانه دو دروازه غار و شوش طی سال‌های گذشته در محل خود بازسازی شده‌اند.

با تسطیح و منظم نمودن حواشی و حوالی شهر به هسته مرکزی و تاریخی شهر تهران ـ مناطق 12 و 11 شهرداری تهران ـ شهر رو به گسترش نهاد و این رشد غول‌آسا، ابتدا در سطح و سپس از ابتدای دهه 1320 و اشغال ایران، در ارتفاع، با بلند مرتبه‌سازی آغاز شد و گویا بر آن پایانی نمی‌توان متصور بود و متأسفانه گسترش بی‌رویه تهران، همچنان ادامه دارد.
تهرانِ مورد توجه شاهان صفوی، سرانجام در روز یکشنبه، یازدهم جمادی الاول سال 1200 قمری (برابر با 22 اسفند سال 1164 شمسی و 12 مارس 1786 میلادی) که گفته می‌شد مقارن با اول نوروز آن سال بوده، از سوی آغامحمدخان قاجار به عنوان پایتخت حکومت وی برگزیده شد و با خواندن خطبه و ضرب سکه، پایه‌های تخت شاهی وی در این شهر استوار شد و تهران به رغم اینکه نه تاجی برجاست و نه تختی به جا مانده، پایِ تخت ایران است. از آن زمان 236 سال می‌گذرد و به ضرس قاطع می‌توانم بگویم بزرگ‌ترین حوادث سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و .. در کل تاریخ ایران، طی این مدت در تهران گذشته است و رخ داده به همین دلیل، بیش از تمامی شهرهای ایران، درباره آن نوشته و سند و فیلم و تصویر به جا مانده است.



نام پایتخت ایران را درگذشته به صورت «طهران» می‌نگاشتند و امروز «تهران» ثبت و ضبط می‌شود و:
اقبال آشتیانی، عباس؛ مجموعه مقالات، جلد دوم، گردآوری و تدوین دکتر سیدمحمد دبیر سیاقی، انتشارات روزنه، 668 صفحه وزیری، چاپ اول 1378، تهران.
می‌نویسد: «در این که نام این شهر تهران و با تاء «دو نقطه» بوده و اصلاً «طاء مؤلف» در زبان فارسی وجود نداشته است، شکی نیست و یک عده از جغرافیون قدیم اسلامی نیز چنان که عنقریب خواهیم گفت: نام آن را به همین وضع ضبط کرده‌اند. اعتمادالسلطنه هم در جلد اول مرآت البُلدان چون عجله داشته است که زودتر معلومات خود را در باب طهران، به چاپ برساند، ظاهراً امیدی به انجام این کتاب خود نداشته ... نام این شهر را برخلاف سیرة همة مؤلفین معتبر از قرن پنجم به بعد با «تاء دو نقطه» آورده است.

نوشتن طهران با «تاء دو نقطه» در این اواخر تا آنجا که به خاطر دارم بیشتر بعد از انتشار روزنامه «ایران نو» شیوع یافت، چه این روزنامه که جمعی از مؤسسین و نگارندگان آن از همان حس وطن‌پرستی افراطی و نظایر آن خالی نبودند، همه روزه در سرلوحه خود، طهران را تهران می‌نوشت، کم‌کم جماعتی از مقلدین و تجددخواهان که به خیال خود هر خَرق اجماع و مخالفت با سُنن قدیمه را ممدوح و نوعی از تجدد و اصلاح می‌پندارند، در این شیوه از آن روزنامه پیروی کردند. نگارنده هنوز هم طرفدار نوشتن طهران، با «طاء مؤلف» هستم، ولی یقین داشته باشید که تعصب و اصرارم در حفظ این قاعده به اندازه تعصب و اصرار طرفداران تهران با «تاء دو نقطه» نیست، چه می‌دانم که نوشتن نام این شهر چه به این املا باشد و چه به آن، نمی‌تواند نماینده هیچ حس مخالف یا موافق یا نفع و ضرری باشد و این کیفیت در اصل مطلب یعنی در محل جغرافیایی طهران و سابقة تاریخی و شماره جمعیت و سایر احوال آن به هیچ وجه اثری نخواهد داشت». (ص 190 ـ 189). تهران که در روزگاری ـ نه چندان دور، از قراء و قصبات ری بزرگ به حساب می‌آمد، حالا، ری، بخش کوچکی در جنوب تهران است و از آن همه تمدن و شکوه، کمتر خبری می‌توانیم در ری بیابیم:
کریمان، حسین؛ ری باستان، مذهب و تاریخ و رجال و نواحی ری باستان، با سوابق پهنه طهران و دیه‌های کهن آن، مجلد دوم، بخش اول و مجلد دوم، بخش دوم، 932 صفحه وزیری، مرکز چاپ انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1371، تهران.
استاد کریمان ـ که یاد و خاطره‌اش همواره گرامی باد ـ در مجلدات چندگانه خود درباره ری، به تمام و کمال بخش‌های مهمی از تاریخ این شهر باستانی و ویران شده را بررسی و بازگو کرده و در کتاب ارزنده «تهران در گذشته و حال» شرح حال جامعی از تهران و تاریخ آن به دست داده است. این امر که تهرانِ امروز، دقیقاً چقدر جمعیت دارد، و جمعیت متغیر آن در شب و روز به چه میزان است، تاکنون به صورت حدس و گمان و فرضیه، اعدادی مطرح می‌شود، اما آمار دقیق گویا در دست نیست و به چه میزان ساختمان مسکونی و اداری و ... وجود دارد و نیز تاکنون آمار روشنی به دست داده نشده و به رغم احصا و سرشماری هر ده سال یکبار در کشور و شهر تهران، همواره آمار جمعیت تهران، به صورت تقریبی ذکر شده و یا نگارنده، از آن اطلاع ندارم. دوست عزیز و فرهیخته‌ام:
هوشمند فینی، غلامرضا؛ مروری بر تاریخچه سرشماری و آمارگیری‌های ایران و جهان از دیرباز تاکنون، انتشارات سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان تهران، 164 + 358 صفحه وزیری، چاپ اول، 1375، تهران.
تاریخچه جامع و کاملی را از چگونگی آمار و احصا در تهران به دست داده و به جرأت می‌توان گفت: به‌رغم پیشرفت‌های علمی در چگونگی احصای جمعیت و دریافت آمار، گویا گذشتگان، بهتر و دقیق‌تر آمارها را ثبت و ضبط می‌کردند!


تهران، طی 236 سال اخیر، با توجه به مهاجرپذیربودن این شهر، تأثیرات بسیار زیادی از تمامی خرده فرهنگ‌های مختلف پذیرفته و با درهم‌آمیختن آنها، زبان و فرهنگی را شکل داده که امروز در سراسر کشور، می‌توان گفت تقریبا به زبان مردم تهران صحبت می‌کنند و لهجه تهرانی، در سراسر کشور عمومیت یافته است.

تأثیر نام‌ها در تهران را با دو مثال، یادآور می‌شوم. در قلب طهران، یک محله قدیمی به نام عودلاجان قرار داشت و دارد و همان‌گونه که استاد کریمان در کتاب تهران درگذشته و حال، ذکر کرده‌اند، این نام از دو کلمه عو = آب و لاجان = دراجیدن و یا جوشش و فوران، گرفته شده است و معنای آن، محلی است که آب در آن جوشش داشته و به سطح زمین می‌آید و چه این که آبِ سرچشمه، در نزدیکی چهارراه سرچشمه تهران، در نزدیکی همین محله بوده است و در ابتدای خیابان پامنار فعلی، این چشمه از بین رفته تهران، مظهر می‌یافته است.

قرینه این نام، در شهر طالقان، کتاب معروف «اُورازان» مرحوم جلال آل احمد را شکل داده است. اورازان، نام روستایی در «بالا طالقان» است که از دو کلمه «او = آب» و «رازان = لاجان = جوش و جوشیدن» است و نشان دهنده تأثیر این نام‌ها بر یکدیگر است.

محله دیگر، تهران «درخونگاه» است که مرحوم اسماعیل فصیح در کتاب و «داستان جاوید» به خوبی این محله را که زادگاه ولی بوده، ترسیم کرده است. در تشریح نام این محله باید گفت: در، به معنای دشت، چنان که باباطاهر می‌سراید: بهار آمد به صحرا و در و دشت ... و خوان به معنای آب (چه این که شهر خوانسار را شهر هزار چشمه می‌نامند و خوانسار به معنای محل جوشش آب است) و گاه، به معنای محل و جایگاه و درخوانگاه، که در محاوره عامه، درخونگاه گفته می‌شود، به معنای کامل: دشتی که محل ذخیره آب زیرزمینی است، می‌باشد.


در مورد زبان و فرهنگ مردم تهران:
زبان مردم طهران، گردآوری دکتر منوچهر ستوده، با همکاری شیرین دواتی کاظم‌نیا، کتاب رهنما، 591 صفحه، وزیری، 1393، تهران.
بسیاری از اصطلاحات مردم این شهر را گردهم آورده ـ هرچند که به برخی موارد اشاره دارد که کوچکترین ارتباطی به زبان و فرهنگ مردم ندارد ـ اما مجموعه ذی‌قیمتی است، از زبان مردم تهران، درگذشته و جعفر شهری در:
قند و نمک، ضرب‌المثل‌های تهرانی، به زبان محاوره، 818 صفحه، انتشارات اسماعیلیان، چاپ اول، تابستان 1370، تهران.
تکیه‌کلام‌ها، استعاره‌ها و ضرب‌المثل‌های تهرانی و یا تهرانی شده را با استفاده از حافظه خارق‌العاده‌اش، در سال‌های پایانی عمر، جمع‌آوری نمود که تاکنون بارها، از سوی انتشارات معین، تجدید چاپ شده است.
در زمینه ثبت و ضبط و به تصویر کشیدن آثار تاریخی تهران، کتاب‌های فراوانی را می‌توان مثال زد و در این مقال فقط به دو کتاب اشاره دارم:
محمدزاده مهر، فرخ؛ میدان توپخانه‌ی تهران، نگاهی به سیر تداوم و تحول در فضاهای شهری، انتشارات پیام سیما، 171 صفحه خشتی، چاپ اول، بهار 1382، تهران.
که از دومین و یا سومین میدان تهران ـ میدان ارک و میدان سبزی میدان ـ شرح مبسوطی را به دست می‌دهد و تصاویر این کتاب، بسیار جالب توجه و تحقیق جامعی پیرامون تاریخچه این میدان است.
زنده‌‌یاد، دکتر حسن حبیبی، در:
مساجد دیرینه سال تهران، پژوهش گروهی بنیاد ایرا‌ن‌شناسی، طرح، مقدمه، بررسی و تدوین نهایی، حسن حبیبی، 569 صفحه رحلی (سلطانی)، چاپ اول، 1388، تهران.
چهارصد و ده مسجد تاریخی تهران را با تمام زوایای تاریخی، نحوه معماری، و چگونگی ساخت، محل آن را به دست می‌دهد و نکته جالب و درخور، اسامی قدیمی این مسجد تاریخی است، که اکثر قریب به اتفاق آنها، به نام اشخاص است و حتی به مسجدی با نام «پیرزن» (ص 120) اشاره شده که در بازارچه عودلاجان واقع و در یک فضای کوچک قرار دارد و سال ساخت آن، به دوران قاجار باز می‌گردد.

یکی دیگر از مساجد تاریخی تهران، به نام مبارک «امام حسن مجتبی (ع)» است که در خیابان پانزده خرداد شرقی (چهارراه سیروس) قرار دارد و نام قدیمی این مسجد طالانچی و یا چالا‌نچی (ص 74) است و طالان در زبان آذری (ترکی) به معنای غارتگر و سارق آمده و چنانچه «چالان» باشد، به معنای مطرب و نوازنده و این امر خود گویای آن است که در گذشته، مردم، برای آن که باقیات صالحاتی از خود باقی بگذارند، این اسامی را برمی‌گزیدند، تا شاهد روزگار خود و بعد آن باشند.

گفتن از تهران، در ده‌ها، صدها و چه بسا هزاران مقاله نمی‌گنجد و شاید این جمله کمی اغراق‌ باشد؛ اما به جرأت می‌گویم: تمامی نام‌آوران تهران در تمامی عرصه، طی 236 سال اخیر، به گونه‌ای وامدار و بدهکار شهر تهران هستند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها