خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نویسنده: جیثیرت رائو*/ مترجم: سیدامین موسویزاده:
گاندی برای ثروتمندان
این قطع ارتباط کامل با امر مقدس است که میتواند به عجز مداوم آموزههای سرمایهداری نوین منجر شود. این قطع ارتباط برای دیوید هیوم مناسب بود، اما ممکن است با ادموند برک، دوست انگلیسی اسمیت، و مطمئناً با جانشین شایسته برک در زمانهای اخیر، راجر اسکروتون، سازگار نبوده باشد.
آنچنان که گاندی تجسم میکرد یک زاهد دنیوی بودن، به این معنی بود که فرد در خدمت سازنده با همنوعان خود باشد. همانطور که گاندی عقبنشینی به رهبانیت را نپذیرفت، امروز نیز با عقبنشینی ثروتمندان به جوامع محصور مخالف است. من نسخه خود پیمان مهاتما را نقل میکنم که ثروتمندان باید با الهی ببندند: «اگر خدا به ما قدرت و ثروت اعطا کند، به ما اعطا میکند تا از آنها به نفع بشریت استفاده کنیم و نه برای اهداف جسمانی خودخواهانه خود.»
او در حالی که نفسانیت را تحقیر میکند، کاملا از پیوند میان زیباییشناسی و الوهیت استقبال میکند. گاندی پس از بازدید از اقامتگاههای مجلل ثروتمندان چتیناد در جنوب هند میگوید: «اگر به من پیمانکاری تجهیز تمام این قصرهای چتیناد را بدهید، من با یکدهم مبلغ آن را انجام میدهم، اما آسایش و راحتی بسیار بهتری نسبت به امروز خواهند داشت و من میتوانم گواهینامهای از هنرمندان هند تهیه کنم که من خانههای شما را به شیوهای بسیار هنریتر از شما ساختهام.» به نظر میرسد شگفتیهای او هرگز پایان نمییابد!
گاندی برای فقرا
برای فقرا، گاندی پیام روشنی داشت - این که پیگیری برابری واهی با ثروتمندان، بهویژه با استفاده از روشهای خشونتآمیز، هم غیراخلاقی و هم غیرعملی است. او در شماره 18 آگوست 1940 نشریه هند جوان مینویسد: «برابری اقتصادی هرگز نباید به معنای بهرهمندی مساوی همه افراد از کالاهای دنیایی باشد.» فقرا نه وظیفه، بلکه حق دارند «مقاومت کنند در برابر غصب یا سوء استفاده» توسط شاهزادگان. اما مقاومت نباید شکل «تجاوز و غارت» به خود بگیرد.
واضح است که در پیام گاندی به فقرا باید این واقعیت را در نظر داشته باشیم که او یک رهبر سیاسی در یک کشور فقیر است. او نمیتوانست و نمیتواند از هیچ گونه فقر شدید حمایت کند. اما او به تمثیل «تالان» در انجیل متوسل میشود تا افراد فقیر را ترغیب کند که کار کنند و خود را پرورش دهند و این کار را با غارت ثروتمندان انجام ندهند. در اصطلاح معاصر، او با وابستگی به رفاه به دلیل فسادی که در نسوج اخلاقی فقرا ایجاد میکند مخالف بود.
ایدههای آموزش و کار سخت، که نسخههای هنجاری مهاتما بودند، دارای طعمی ویکتوریایی و ساموئل اسمایلزی است. اما فقرا نیز باید هماهنگ با فرمان خدا زندگی کنند. «اگر فقرا میگفتند: از آنجا که همه ما نمیتوانیم ثروتمند و صاحب قصر شخصی شویم، اجازه دهید حداقل کاخهای ثروتمندان را خراب کرده و آنها را به سطح خود برسانیم، این نمیتواند شادی و آرامش را نه برای آنان و نه برای دیگری به ارمغان بیاورد، و مطمئناً خدا دوست و یاور چنین فقرایی نخواهد بود.»
گاندی برای روابط تجاری
ژان تیرول برای روابط پیچیده بین مالکان و مدیران به این نکته اشاره میکند که قراردادها و مشوقها، با وجود شرایط لازم، ممکن است کافی نباشند. بین مدیر عامل و کارگزار، «یک رابطه اعتماد میتواند به خوبی جایگزین مشوقهای رسمی شود و در واقع آنها را بهبود بخشد.» در دنیای گسترده تجارت، اعتماد به عنوان یک عامل کلیدی ظاهر میشود. پراکاش تاندون نیز، رهبر تجاری و مورخ هند مدرن، اهمیت روابط قابل اعتماد بین شرکتها، فروشندگان، تامینکنندگان و نمایندگان را بررسی کرده است.
مدل مورد علاقه گاندی، سازمان قدیمی تولیت آناندجی کالیانجی در زادگاهش گجرات است، جایی که مدیران متولی ارباب هستند که مالک است. این مدل بر اساس مفهوم حقوقی انگلیسی متولیانی است که برای رفاه ذینفعان منتخب یا تعداد زیادی از ذینفعان فعلی و آینده در گروههای وابسته عمل میکنند.
ارباب به عنوان ذینفع این مزیت مضاعف را دارد که امکان ایجاد مسئولیتهای زیست محیطی و بومشناختی را به نفع نسلهای آینده ممکن میسازد، که بدون شک به نعمت پروردگار نیاز دارند. «وقتی فردی بیش از سهم متناسب خود دارد، برای قوم خدا متولی آن قسمت میشود. اگر عموم مردم این حقیقت را درک کنند، تولیت مشروعیت مییابد و به یک نهاد مشروع تبدیل میشود.» ماهاتما نمیتواند در برابر این وسوسه که یک هندی وطنپرست باشد مقاومت کند و آرزو میکند که این «هدیهای از هند به جهان» باشد.
ظهور مشاغل مبتنی بر استفاده و تحلیل دادهها، روش جدیدی را برای نگاه به متولی و تولیت معرفی کرده است. میتوان ادعا کرد که یک شرکت دادههای مشتریان خود را «تملک» نمیکند. شرکت فقط یک «مخزن» و «متولی» برای دادههایی است که مشتری برای سپردن آن را انتخاب کرده است.
قیاس حقوقی این است که مشتری اعطاکننده دارایی موسوم به دادههای خویش است و شرکت دیجیتالی که دادهها را دریافت و حفظ میکند «متولی» آن دارایی است. اعطاکننده و ذینفع امانت، مشتری است. متولی موظف است نه تنها از دستورالعملهای اعطاکننده پیروی کند، بلکه به عنوان امانتدار، به سود منافع ذینفع عمل نماید. این واقعیت که اعطاکننده و ذینفع یک شخص هستند به هیچ وجه تعهد متولی را تغییر نمیدهد.
این فقط یک دستور اخلاقی نیست که زیبا به نظر برسد، بلکه پیامدهای عملی دارد. اگر شرکتهای دیجیتالی مفهوم دادههای مشتریان را به عنوان امانت نپذیرند، در معرض خطر از دست دادن مشتریان و از دست دادن اعتبار اجتماعی مورد نیاز برای ماندن در تجارت خواهند بود. این وضعیتی پیچیده است، زیرا مشتریان تمایل دارند خیالی آسوده در مورد دسترسی دولت به دادههای خود داشته باشند.
اگر گاندی بود، با توجه به بیاعتمادی خود به دولت، به مصالحه مایکروسافت با دولت چین با سوظن مینگریست و احتمالا از امتناع اپل از تحویل دادههای «سپردهشده» مشتریان به دولت ایالات متحده استقبال میکرد. در هر صورت، همه شرکتهای دادهمحور میتوانند با خواندن گاندی به خود کمک کنند و ببینند چهگونه میتوانند خود را دور از مالکیت و در الگوی تولیت قرار دهند. این ممکن است در نهایت هم یک امر اخلاقی و هم عملی ضروری باشد و از این جا بار دیگر معلوم میشود که ماهاتما دارای پیوندی معاصر است.
گاندی برای دولت
در مورد دولت، ماهاتما از ایجاد محیطی حمایت میکند که در آن حقوق مالکیت محافظت میشود و سلب مالکیت ممنوع است، اما در جایی که زیستبومی ایجاد میشود که تولیت داوطلبانه را ثروتمندان تشویق میکند. او همچنین پیشنهاد عملی ارایه میکند که ثروتمندان تشویق شوند در مسائل ارث به نفع فرزندانشان بیش از حد سخاوتمند نباشند.
به طرز عجیبی، گاندی با مالیات بر ارث بالا و استفاده از تولیتها به منظور کاهش چنین مالیاتی مخالف بود. ترکیبی از انگیزهها برای آموزش و کار برای افراد کمثروت، و حمله جبههای به «فقر شدید»، باید از دیگر اصول اقتصاد سیاسی دولت گاندی باشد. دولت موظف است هیچ گونه مانعی در راه ایجاد اقدامات داوطلبانه توسط افراد هنگام تاسیس تولیتها ایجاد نکند.
در این زمینه، باید در نظر گرفت که آیا مالیات، عوارض و مقررات مانعی برای سازماندهی رسمی تولیتها هستند یا خیر. مساله دیگری که باید مطرح شود این است که اعطای «وضعیت خیریه»، همراه با معافیتهای مالیاتی، به ناتوانشدن این اقدام داوطلبانه میانجامد و جایگزین انگیزه ذاتی آن میشود. یکی دیگر از مسایل سیاست عمومی که باید به آن توجه شود این است که مشوقهای مالیاتی منجر به عواقب غیردلخواه و مستعد سوءاستفاده میشود، که ممکن است به مرور مفهوم تولیت را در نظر جامعه غیرمشروع جلوه دهد و به دلیلی برای برداشتن مجوز اجتماعی برای همه انواع تولیتها تبدیل شود.
شناسنامه کتاب
Economist Gandhi: The Roots and the Relevance if the Political Economy of the Mahatma/ Jaithirth Rao/ Penguin Portfolio.
* کارآفرین و مولف هندی.
منبع: اسکرول (طومار)
نظر شما