روستاییزاده بود؛ اهل مود از توابع بیرجند. خانوادهای فرهنگی داشت که او را به کسب علم ترغیب میکردند.
متن این شماره قاب روایت به شرح زیر است:
روستاییزاده بود؛ اهل مود از توابع بیرجند. خانوادهای فرهنگی داشت که او را به کسب علم ترغیب میکردند. وقتی دانشجوی کارشناسی حقوق قضایی در دانشگاه تهران شد، بخت یارش شد و استادش -که مدیر مؤسسه کیهان بود- او را به همکاری با روزنامه دعوت کرد. در آنجا به کار در روزنامه و رسانه علاقهمند شد. دیری نپایید که از مترجمی فرانسه به مسئولیت گروه خارجی و مقالات ارتقا یافت. در آن زمان مؤسسه کیهان به روزنامهنگارانی تحصیلکرده نیاز داشت. پس مدیر مؤسسه از دولت فرانسه برای او بورسیه تحصیلی گرفت و او همزمان در دو رشته علوم سیاسی و روزنامهنگاری تخصصی در مقطع دکتری به تحصیل مشغول شد. وقتی در اوایل دهه چهل شمسی تحصیلاتش به پایان رسید و به ایران بازگشت، دوره عالی خبرنگاری را در مؤسسه کیهان راهاندازی کرد که به تأسیس دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی منجر شد؛ دانشکدهای که در طی چند دهه فعالیت خود به تربیت نسلهای مختلفی از روزنامهنگاران همت گمارد.
او مؤلف کتابهایی مرجع در علم روزنامهنگاری در ایران است. کتابهایی مانند حقوق مطبوعات و روش مطالعه و بررسی مطبوعات. از همه اینها گذشته استاد، اخلاقی خوش و طبعی بلند داشت. وقتی برای انجام یک مصاحبه از او دعوت شد، داوطلبانه به ساختمان روزنامه رفت. مصاحبهگر از شاگردان او بود و بارها بابت اینکه خدمت استاد نرسیده و ایشان به محل کارش آمده است، اظهار خجالت کرد؛ اما استاد پاسخ داده بود: «چه خوب شد به اینجا آمدم؛ دلم برای روزنامه تنگ شده بود.» همین رفتارهای منیع دکتر کاظم معتمدنژاد بود که در کنار منبع پرفیض علمش او را در سپهر علم و فرهنگ کشور جاودانه کرد.
نظر شما