این کتاب در چهار فصل و یک پیشگفتار و یک مقدمه مفصل از سارا شریعتی تشکیل شده است. ذاکری در پیشگفتار این اثر آورده است: «اثر حاضر نسخه بازنویس شده، بسط یافته و تکمیل شده فصل نظری رساله دکتری نگارنده در رشته جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس است که با راهنمایی محمد رضایی و سارا شریعتی در سال 1397 به سرانجام رسیده است. در سالهای اخیر متون متعددی با کیفیتی مناسب درباره ابعاد مختلف مسئله «همبستگی اجتماعی» در مباحث مرتبط با نظریه اجتماعی منتشر شدهاند و مکتب دورکیم و موس به دلیل اهمیت یافتن مسئله اجتماعی مجدداً در کاننون مطالعات نظری علوم اجتماعی قرار گرفته است. من نیز در حد توان از این ادبیات بهره برده و در بازنویسی و تکمیل اثر از آنها استفاده کردهام. از آنجا که منابع خوانش رادیکال از مکتب دورکیم و موس در ایران چندان شناخته نیست و حتی شناخت ما از متفکرانی نظیر آگوست کنت، سنسیمون و ژان ژاک روسو با این قرائت پیوندی نخورده است، تلاش کردهام با ارجاعات مستقیم فراوان به متون اصلی این متفکران و ذکر نام کتابها و مقالات مهم زمینه را برای مواجهه مستقیم مخاطب با این قرائت از مکتب دورکیم و موس و منابع اصلی آن فراهم کنم. به همین دلیل ارجاعات مستقیم فراوانی حتی به آثاری از دورکیم و موس که به زبان فارسی منتشر شدهاند داده شده است تا وجوه به حاشیه رفته نوشتههای آنها مستقیماً مورد توجه قرار گیرد.»
سارا شریعتی در مقدمهای با عنوان «فراخوان به جامعه» که بر این کتاب نوشته آورده است: «مارسل موس یکی از مشاهیر ناشناخته علوم اجتماعی است. مشهور، خصوصاً از نظر نسبتی که با دورکیم دارد؛ نسبتی خانوادگی و البته فکری. سهم موس در تحقیقات دورکیم و تدوین آثارش انکارناپذیر و مشارکت وی در تدوین مکتب فرانسوی جامعهشناسی و انسانشناسی تعیین کننده است. با این حال موس چهرهای ناشناخته است و بر سر اصالت و انسجام اندیشه وی بسیار سخن گفتهاند. برخی اندیشه موس را یا در پاورقی اندیشه دورکیم فهم میکنند یا به عنوان پیشدرآمدی بر آثار لوی استراوس. برخی دیگر در دفاع از موس، آنچه را «فقدان انسجام» خوانده میشود، به حساب پرهیز وی از نظامسازی گذاشتهاند.»
شریعتی در جایی دیگر مینویسد: «مقدمه لوی استراوس بر آثار موس که بر «مدرنیسم اندیشه» وی تاکید داشت و انتشار مطالبی که با اشاره به رویکرد انتقادی وی به دورکیم، از او در جایگاه اندیشمندی مستقل، در گسست یا حتی در برابر دورکیم سخن میگفتند خوانش دیگری از موس را برجسته ساخت. در برابر تصویر موس، همچون پیرو وفادار مکتب دورکیم و وارت ارتدکسی مکتب فرانسوی جامعهشناسی، تصویر دیگری از وی شکل گرفت: تصویر یک دگراندیش. این تصاویر دوگانه ظاهراً سرنوشت نام دوم اغلب زوجهای فکری است: انگلس در نسبتس با مارکس؛ عبده در نسبتش با سید جمال.»
شریعتی در ادامه نیز آورده است: «نقطه عزیمتی که موس در کار دورکیم شناسایی میکند، درواقع یکی از وجوه ممتاز اندیشه وی نیز هست: تلقی جامعه بهمثابه وجدان یا روح جمعی، مه جمع افراد.»
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره این کتاب نوشته است: «همبستگی اجتماعی و دشمنان آن اثر آرمان ذاکری، نخستین اثر به زبان فارسی است که به معرفی جریان دورکیم–موسیها اختصاص یافته است. اهمیت این اثر معرفی یکی از مهمترین سنتهای نظری در جامعهشناسی است که خوانشی محافظهکارانه از آن در جامعه آکادمیک ایرانی غلبه دارد. از نظر نویسنده کتاب «سفر نظریه» به تعبیر ادوارد سعید و سیطره جامعهشناسی پارسنزی، در کشورهای انگلیسی زبان و مشخصاً در ایران، خوانشی از دورکیم مسلط کرد که پروبلماتیک آن نظم بود و حول یک صورتبندی محافظهکارانه در پاسخ به پرسش چگونگی همنوایی فرد با ساختارهای اجتماعی سامان مییافت. در این خوانش، نسبتمیان دورکیم و سوسیالیسم فرانسوی و مشخصاً سنسیمونیسم نادیده گرفته شد، پیوندش با جریانات روشنفکری و عدالتخواهانه زمانهاش به حاشیه میرفت و در آن موس میراثدار مکتب دورکیمی شناخته شده نبود. اما در این کتاب با «میراث زنده» دورکیم و تداوم آن در اندیشه مارسل موس و جریان ضد فایدهگرایی در علوم اجتماعی آشنا میشویم.»
ذاکری نیز در مقدمه خود هدف از نگارش کتاب را چنین بیان میکند: «هدف اصلی نگارش این اثر مشارکت در غنای مباحث مرتبط با نظریه اجتماعی از طریق معرفی پروبلماتیک اصلی، زمینه اجتماعی، متفکران تاثیرگذار و منابع پراهمیت سنت دورکیمی به عنوان یکی از سنن اصلی جامعهشناسی برای آشنایی مخاطب فارسیزبان است. البته مباحث مربوط به این حوزه در حال حاضر بسیار گسترده شدهاند. در مقایسه با ابعاد مختلف بحثريال متن حاضر از حد شرحی موجز و مقدماتی درباره بسیاری از چهرهها و آثار این سنت فراتر نمیرود و برای کسانی که علاقهمند به پژوهش جدی در این سنت فکریاند فقط سرخطهایی کلی را در خوانشی معین از این سنت بیان کرده است.»
در پشت جلد این اثر نیز درج شده است: «در ایران زمینههای شکلگیری مکتب دورکیم و همچنین تداوم آن در فرانسه چندان شناخته نیست و همین مسئله باعث شده اساساً روایت رادیکال از دورکیم، در نظر اغلب جامعهشناسان ایرانی، متأثر از خوانش پارسونزی از دورکیم، بسیار دور از ذهن باشد. اثر حاضر تلاشی است برای عبور از درک مسلط از دورکیم در جامعهشناسی ایران و گشودن راه برای خوانشی رادیکال از او و پیروانش…
به طور کلی مکتب دورکیمی، هم در برابر اتمیزاسیون ناشی از سیاستهای نئولیبرال و فایدهگرا و هم در برابر واکنشهای فاشیستی و هویتخواهانه جوامع تودهای و ناامن، که اعضای آن برای دستیابی به همهی ناداشتههای خود به چهرههای اقتدارگرا پناه میبرند، از بازسازماندهی اجتماعی و شکلگیری نهادهای واسط مانند اصناف، اتحادیهها و انجمنها دفاع کرده است. از نظر آنها وجود گروههای ثانوی میان دولت و افراد از به وجود آمدن جامعهی تودهای و دولت توتالیتر ممانعت میکند. سازماندهی اجتماعی، از پایین در قالبهای متنوعی چون انجمنها، اصناف، سندیکاها، سمنها و سایر تشکلهای اجتماعی و مشارکت آنها در حیات اجتماعی و سیاسی، برای شکلگیری دموکراسی و بقای آن ضروری است.»
نظر شما