گفتوگوی اختصاصی ایبنا با پروفسور «جان دان» استاد دانشگاه کمبریج:
سیر تاریخی «دموکراسی» پیامدها و دلالتهای سیاسی بسیاری دارد/ تعریف واحدی از «عقلانیت» نیست
پروفسور «جان دان» استاد دانشگاه کمبریج معتقد است از آنجا که معیار ثابتی برای عقلانیت وجود ندارد، دموکراسی هم مصادیق غیر قابل اجماعی، در طول تاریخ پیدا کرده است.
کتاب «آزادی مردم» نوشته «جان دان» که مطالعات جامع و مرجعی در خصوص جنبشهای سیاسی و مبحث دموکراسی انجام داده است، ریشههای دموکراسی را از زمان یونان و در جایی که این مفهوم شکل گرفت؛ یعنی دو هزار و پانصد سال پیش تا زمانی که این مفهوم از بین رفت و سپس از تولد دوباره آن در میان مبارزات انقلاب فرانسه، ردیابی میکند. «جان دان» نویسنده کتاب -که استاد شناختهای در مطالعات جنبشهای سیاسی و مبحث دموکراسی است- سپس دگردیسی آهسته اما مداوم خود را در طول یکصد و پنجاه سال، و پیروزی چشمگیر دموکراسی در سالهای پس از 1945 ترسیم میکند.
خبرگزاری ایبنا در گفتوگو با پروفسور«جان دان» استاد دانشگاه کمبریج به بررسی این کتاب پرداخته است که در ادامه میآید.
«جان دان» استاد کنونی دانشگاه کمبریج انگلستان است. تخصص او بحث انقلابها و تغییر رژیمها است و سابقه تدریس در دانشگاه هاروارد آمریکا را نیز دارد. او استاد برجسته نظریه و اندیشه سیاسی و صاحب کتاب «انقلابهای مدرن» است.
جدیدترین کتاب شما در خصوص موضوع دموکراسی است. سوال اصلی شما در این کتاب چه بوده است؟
بله جدیدترین کتاب من که فکر میکنم برای مخاطب ایرانی جالب باشد، چاپ کتابی به نام «آزادی مردم: داستان دموکراسی» است که توسط انتشارات دانشگاه پرینستون در سال 2005 با جلد شومیز و نسبتاً ارزان منتشر شد. پاسخ/فرضیه من در این کتاب این است که دموکراسی اکنون در سرتاسر جهان سه چیز کاملاً متفاوت است. یک کلمه یونانی تقریباً 2500 ساله که در اصل به شکل متمایزی از خودحکمرانی برای بدنهای از همه شهروندان مرد در یک جامعه نسبتاً کوچک اطلاق میشود که در اصل نمیتوان آن را در مقیاس یک دولت مدرن (حتی سنگاپور) تکرار کرد، اما از آن زمان به تمام زبانهای اصلی در سراسر جهان نوشته یا ترجمه شده است.
ایده اصلی و کانونی شما در کتاب چه بوده است؟
طیفی از ایدههای متفاوت، به طور فزاینده مبهم و اغلب متضاد متقابل، تفسیر میکنند که آن کلمه (دموکراسی) اکنون باید به چه چیزی اطلاق شود، جایی که هیچ مبنایی برای تصمیمگیری بین آنها وجود ندارد که حامل هر گونه اقتدار عقلانی باشد. در واقع اجماع در خصوص اطلاق کلمه دموکراسی و مصادیق آن سخت و دشوار شده است. نهتنها تعیین مصداق سخت و دشوار است بلکه پیداکردن مبنایی برای عقلانیت نیز سخت و دشوار است؛ یعنی نمیتوان بین ایدههای مختلف از یک نوع عقلانیتی که مورد وثوق همه باشد، صحبت کرد.
ضرورت نگارش این کتاب چه بوده است؟
طیف گستردهای از رژیمها در سراسر جهان هستند که ادعا میکنند نمونهای از انتخابهای مطلوب از این ایدهها هستند، اما در اصل نمیتوانند ادعای خود را برای اقتدار حاکم از طریق تفسیر خود تأیید کنند. دلیل این موضوع این است که تعیین مصادیق برای دموکراسی سخت و دشوار است و این مفهوم در سیر تاریخی خود مدلولهای مختلفی یافته است.
با دنبالکردن سیر تاریخی این کلمه در طول زمان و در سرتاسر زبانهای جهان، نشان میدهد که این واقعاً چنین است. این یک کار تاریخ است؛ اما تاریخی که پیامدها و دلالتهای سیاسی شدیدی دارد. بهویژه نشان میدهد که تخصیص دموکراسی توسط آمریکا به عنوان برچسبی برای ترتیبات سیاسی خود، از نظر تاریخی غیرقابل توجیه است و هیچ مرجعی برای شهروندان هیچ کشور دیگری ندارد؛ به عبارت دیگر تعریف آمریکا از دموکراسی لزوما تعریف «مبنا» و «معیار» برای سایر کشورها نیست.
این کتاب به چه زبانهایی ترجمه شده و مورد توجه چه کشورهایی قرار گرفته است؟
این کتاب بهطور گسترده ترجمه شده است (به ایتالیایی، فرانسوی، چینی، کره ای، پرتغالی (در برزیل)، عربی (در ریاض!!! نمیدانم چگونه) و اخیراً ترکی. فکر میکنم برخی از خوانندگان ایرانی آن را پیدا کنند. جالب است و حتی ممکن است متوجه شوند که آنها با بسیاری از ایدههای کتاب موافق هستند.
چه کتاب دیگری در دست تهیه و نگارش دارید؟
کتاب دیگری توسط انتشارات دانشگاه چین و پالگریو مک میلان/ اسپرینگر نیچر در سنگاپور منتشر شده است. این مجموعهای از سخنرانیها و مصاحبههایی است که من دو سال پیش در پکن انجام دادم. بر این اساس کتاب مبتنی بر یک بحث متوالی نیست.
نظر شما