نگاهی به کتاب «از گائینک تا جائینک»
تاریخ گوینک/گائینک به چه عصری بازمیگردد؟/ فقدان حضور زنان در سرتاسر کتاب
«گوینک/گائینک» برای نخستینبار در چه متن مکتوبی ذکر شده است؟ علوی در کتاب خود به یک سند خطی منحصربهفرد متعلق بهذیحجه 1207 هجری قمری/ ژوئن 1793 میلادی و برابر با تیر 1172 شمسی دست یافته که نام «کاینک» در آن ثبت شده است.
یکی از زیرشاخههای تاریخ محلی، تاریخ روستایی است که خوشبختانه در چند دهه اخیر در ایران مورد توجه خاصی قرار گرفته و خیل کتابهای «تاریخ روستایی» است که ماهانه و سالانه وارد بازار کتاب میشود. اگر نویسندگان و مؤلفان این آثار، با مبانی نظری علوم اجتماعی آشنا میبودند، این کتابها ارزش بیشتر و بهتری پیدا میکردند، اما همین همّت کنونی نیز مغتم است و دربرگیرنده اطلاعات خُرد و ریز خامی است که سخت بهکار مورخان، انسانشناسان فرهنگی، جامعهشناسان و مطالعات زنان میآید.
بهتازگی بشیر علوی کتابی با عنوان «از گائینک تا جائینک؛ یک تاریخچه و مطالعه موردی» را چاپ و منتشر کرده که درباره روستای زادگاه خودش در شهرستان تنگستان است. منطقه تنگستان در عصر قاجار شامل سه بخش اصلی تنگسیر، خنسیر و بارکی بود، اما در تقسیمات جدید کشوری، شهرستان تنگستان شامل دو بخش اهرم و دلوار است. روستای جائینک از توابع دلوار بهشمار میرود.
علوی با استفاده وسیع و همه جانبه از خاطرات و تاریخ شفاهی و رجوع بهسالخوردگان و معمرین روستای زادگاهش، کوشیده تا خاطرات شفاهی که توسط چندین نسل سینهبهسینه نقل و منتقل میشد را از ذهن و ضمیر غبارگرفته سالخوردگان روستا بیرون کشیده و مدون و مکتوب کند، کاری فینفسه ارزشمند و در خور تحسین. در این میان یک خواهر و برادر جائینکی، به نامهای شاهپری رحیمی و علی رحیمی، نقش پُر رنگی در ساخت و بافت این کتاب دارند و در واقع راویان اصلی تاریخ روستای زادگاه خود محسوب میشوند. خواهر نود ساله و برادر 85 ساله است.
درباره تاریخ و جغرافیای جائینک بهجز جزوه ده صفحهای آقای احمد هوشیار، که بهطور عام منتشر نیز نشده است، کار چندانی صورت نگرفته و کتاب علوی، نخستین تلاش گسترده در این زمینه است. روستای گوینک/گائینک/گاوینک/جائینک بهدلیل آن که در مسیر راه شاهی نبوده است و در منطقه تنگستان و تنگسیر قدیم قرار داشته، چندان مورد توجه مورخان، جغرافیدانان و سفرنامهنویسان نبوده است. از این روی، شمار کتابهایی که نامی از این روستا در آن آمده است، از انگشتان دو دست هم کمتر است.
پیش از این که بهتاریخ این روستا بپردازیم، لازم است درنگ کوتاهی کرده و درباره نام اصلی این روستا، توضیحات بدهیم. تا چند دهه قبل، اهالی روستا، نام قریه خود را «گوینک» (Coynak) مینامیدند. در برخی از معدود منابع محلی عصر قاجار نیز نام این روستا همین «گوینک» یا «گائینکم و گاهی «گاوینک» ثبت و ضبط شده است. تبدیل «واو» به «الف» از محاوره به کتابت، امر رایجی در منطقه و استان بوشهر بوده است. کما این که اهالی بومی مناطقی چون «برازجون» و «کنگون» زادگاه خود را چنین مینامیدند و بعضاً هنوز نیز چنین مینامند، اما هنگام مکتوب شدن تبدیل به «برازجان» و «کنگان» شده است. درباره گوینک نیز چنین است. اهالی روستا، نام زادگاه خود را در محاوره «گوینک» مینامیدند که شکل متکوب شده آن «گائینک» شده است. گوینک، احتمالاً یک واژه باقی مانده از زبان پهلوی جنوبی است. سیدجعفر حمیدی، محقق و مورخ بوشهری، در باب ریشه گوینک حدس زده که این کلمه شکل تطوریافته کلمه پهلوی «خانک» باشد که در زبان پهلوی جنوبی بهمعنی «خانه» و «مَسکن» است. علوی نیز این فرضیه ریشهشناسی/ زبانشناختی را پذیرفته است. اما بهباور من، اگر معیار اصلی را کلمه «گوینک» قرار بدهیم، ریشهشناسی این واژه هنوز جای تحقیق و تفحص بیشتر و عمیقتری دارد. کاری که البته برعهده زبانشناسان آشنا با تاریخ و جغرافیای منطقه است.
بهدلایلی بیشتر روانشناختی! (احتمالاً تبادل نام گوینک با «گُ...» در برخی اذهان عوام) در چند دهه اخیر نام قدیمی، ریشهدار و باستانی «گوینک»، بهکلمه مندراوری، بیریشه و بیتاریخ «جائینک» تبدیل شده و هم اکنون در منابع رسمی و دولتی نیز این روستا را «جائینک» مینامند. نام باستانی قریهها و روستاها، خود یک اثر معنوی باستانی است که رهگشای مورخان و محققان است. هرگونه تغییر نام چنان روستاهایی، در واقع بیهویتکردن و ریشه سوزاندن آن روستا تلقی میشود. یکی از عجیبترین این موارد در سالهای پس از انقلاب در همین منطقه تنگستان، تبدیل نام روستای «پهَکُشی» به «پهلوانکُشی» بود! پرسش این است که آیا کُشتن پهلوان، مایه چنان مباهاتی است که اسم روستا قرار داده شود؟ «پهَکشی» یک نام پهلوی و بازمانده از عصر ساسانی است و تبدیل آن به پهلوانکُشی، بیریشه و بیتاریخ کردن این روستا است. چنین است تبدیل گوینک تاریخی بهنام بیریشهگای چون جائینک.
پرسش این است که تاریخ گوینک/گائینک به چه عصری بازمیگردد؟ بهخاطر سیطره فرهنگ شفاهی در منطقه و نبود منابع مکتوب، بهدرستی نمیدانیم تاریخ تأسیس نخستین گوینک/گائینک چه تاریخی و در کدام سلسله پادشاهی بوده است؛ اما ظاهراً تاریخ گوینک نباید فراتر از اواخر عهد صفوی و اوایل زندیه بوده باشد. علوی نیز نظرشان تقریباً همین است. اهالی گوینک پیش از آن، ظاهراً در جایی بهنام «اِشوم کُهنه»، که در ضلع شمالی گوینک فعلی و در منطقهای ماسهای قرار داشته، ساکن بودهاند؛ اما بهدنبال تغییرات آبوهوایی و احتمالاً وقوع خشک سالی و وزش بادهای شنآور، ناچار شدند بهتدریج از «اِشومکُهنه» به «گوینک» مهاجرت کنند و ساکن این روستای جدید شوند.
اما نام «گوینک/گائینک» برای نخستین بار در چه متن مکتوبی ذکر شده است؟ علوی در کتاب خود به یک سند خطی منحصربه فرد متعلق بهذیحجه 1207هجری قمری/ ژوئن 1793 میلادی و برابر با تیر 1172 شمسی دست یافته که نام «کاینک» در آن ثبت شده است. در قدیم و بهدلیل سلطه زبان عربی معمولاً حرف «گ» را «ک» مینوشتند.
اما نام این روستا برای نخستین بار در چه منبع تاریخی یا جغرافیایی آمده است؟ تا آنجا که من (یاحسینی) بهصورت سردستی در منابع دَمدست تحقیق کردم، ظاهراً قدیمیترین منبعی که نام این روستا را ثبت و ضبط کرده است، کتاب سفرنامه خلیج فارس محمدابراهیم کازرونی است که در اوایل بهقدرت رسیدن محمدشاه قاجار (1264ـ1250هـ.ق.) و شخصاً حوالی سال 1250هـ.ق./ 1834م. سفری به منطقه کرده است. او نام این قریه در تنگستان را «گوینک» ضبط کرده است. نامی که اهالی روستا نیز آن را چنین مینامیدند.
کتاب بعدی «آثار جعفری» نوشته میرزامحمدجعفرخان خورموجی (1301ـ1225هـ. ق.) است که کتاب خود را حدود بیست سال بعد از کازرونی و در حوالی سال 1270 به بعد نوشت و به-سال 1276هـ.ق./ 1859م. در تهران چاپ و منتشر کرده است. خورموجی نام این روستا را در «آثار جعفری»، «گاینک» ثبت و ضبط کرده است. خورموجی بعدها در کتاب «نُزهت الاخبار» نیز، که آن را در سال 1298ق./ 1871م. نوشت، همین نام را ثبت کرده است. همچنین میرزاحسن حسینیفسایی در «فارسنامه ناصری»، که آن را در فاصله سالهای1290 تا 1300 ق./ 1873 تا 1883م. نگاشته، نام این روستا را «گاوینک» ضبط کرده که شکل به اصطلاح کتابی! «گوینک» است. محمدعلی-خان سدیدالسلطنه که بهسال 1322ق./ 1904م. سفری به منطقه تنگستان داشته، نام این روستا را «گاینک» ثبت کرده است.
ظاهراً نخستین مأمور انگلیسی که نام این روستا را در گزارش خود ثبت کرده، لوئیس پلی در سال 1863م. / 1280ق. بوده که «گُینک» ثبت کرده است. همچنین گوردن لوریمر، که کتاب خود را تقریباً همزمان با سدیدالسلطنه و حدود بعد از سال 1900م. 1318ق. نوشته است، اسم این روستا را «گاینک/ گائینک» ثبت و ضبط کرده است. میبینیم که تا پیش از عصر مشروطیت، در هیچ متنی، کلمه مجعول «جائینک» نیامده است.
کتاب «از گائینک تا جائینک...» شامل شش فصل است: فصل اول جغرافیای تاریخی گائینک نام گرفته است. علوی با کنجکاوی و پیمایش شخصی، تلاش کرده تا تنها بهخاطرات شفاهی اکتفا نکرده و جغرافیا و طبیعت جائینک را پیمایش کرده و با استفاده از دستگاه «جی.پی.اس.» موقعیت دقیق جغرافیایی و طبیعی روستای زادگاهش را ثبت و مشخص کند. در همین راستا خواننده با انبوه اطلاعاتی درباره باغها، شُرها، کوه، اشکفتها، درهها، کلاتها، درختان گز، کُنار (سدر)، بَرمها، تخته سنگها، تُل و تپهها، دشت و دمن و ... مواجه میشود. هنگامی که من این بخش را میخواندم، متوجه یک نکته ظریف در تاریخ مردسالاری منطقه شدم: هیچ نامی از هیچ زن و دختری بر چیزهایی که نام بردیم، نیست.
مثلاً در میان نام باغهای گوینک، اسمها همه مردانه هستند و برای محققانی که درباره «تاریخ مالکیت زنانه» در روستاهای این منطقه پژوهش میکنند، همین سکوت، «سرشار از ناگفتههاست»! در میان انبوه مکانهای معرفی شده فقط یک نام به اسم دختری، زینو/ زینب نام، وجود دارد که تأمل درباب این نامگذاری نیز گویای بسیاری از سطور نانوشته از مقام و موقعیت زنان در تنگستان قدیم می-باشد: «چمیزه زینب مرادی: واژه چمیزه از چامیز و گامیز یا گمیز میآید، به معنای بوی بد و شاش و بول و متعفن... این گودال... بهخاطر اینکه زینب مراد در آن غرق شده است، بهچمیز زینب مراد معروف شده است.»، (ص 54).
در این فصل خواننده انتظار دارد اطلاعاتی درباره تاریخ گوینک بهدست آورد. اگر رونق این روستا را از اوایل دوران عهد قاجار فرض کنیم، در این دویست و پنجاه سال حوادث و اتفاقات بسیاری در منطقه تنگستان رخ داده که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: هجوم انگلیس به بوشهر در سال 1254ق.، هجوم انگلیس به بوشهر در سال 1273ق.، انواع منازعات قدرت در تنگستان، برآمدن زایرخضرخان و سقوط خاندان تنگستانی، انقلاب مشروطیت، هجوم انگلیس به دلوار و جنگ مشهور دلوار در سال 1333ق.، سال آزارو در اواخر جنگ جهانی اول، برآمدن رضاشاه و اقدامات نوین او در منطقه، جنگ جهانی دوم، سال نهضتی، دوران حکومت دکتر مصدق، کودتای 28 مرداد، مدرنیته پهلوی دوم و تأثیر آن بر مناطق روستایی، اعزام سپاه دانش بهگوینک، انقلاب اسلامی و دوران چهل و چند ساله جمهوری اسلامی ایران و ... اما در این فصل، خبری از هیچ کدام از این مطالب نیست. امید است که نویسنده سختکوش، در ویراست دوم، به این گونه مطالب نیز بپردازد.
ساختار کتاب، بیش از آن که تاریخی باشد، نوعی مردمنویسی خام است. نکته شگفت، فقدان حضور زنان در سرتاسر این کتاب است! جالب این که یکی از راویان اصلی این کتاب، یک خانم اهل گوینک (خانم شاهپری رحیمی) است. خواننده بهزحمت و در حد یک صفحه، اطلاعاتی پراکنده درباب زنان این روستا بهدست میآورد. یکی از آن مطالب، ماجرای کار «مِسو کَل کوری» [معصومه؟] است که برای کپرنشینان مهاجر آب میبرده است. (ص 34). علوی داستان هولناک دیگری نیز روایت کرده که خودش در اصالت آن سخت تردید کرده است: «دیحاجی از «خدر حسینمحمد» نقل قولی دارد که خان با لوازم و کوکبهاش یک شب شبانهروز مهمان مچ مراد میشوند و صبح فردا دختر وی را از ایشان خواستگاری کرده است. مچ مراد نپذیرفت و خان به وی گفت که: مواظب دخترش باشد. مچ مراد هم این حرف را بد گرفته و شکم دخترش را پاره کرد و گفت: مگر دختر من آبستن است یا آبستنش کردهای که چنین میگویی؟!»، (ص 35).
فصل دوم کتاب بهموضوع «موقعیت اجتماعی گاینک» پرداخته است که حجم غالب آن بحث درباره گویش تنگسیری است. علوی مژده داده که به زودی کتاب مستقلی درباره این گویش چاپ و منتشر خواهد کرد. در ادامه این فصل اطلاعات خوب و دست اولی درباره قبایل و طوایف گوینک گردآوری شده که ارزش مردمشناختی و تبارشناختی خوبی دارد. وی برای هر طایفه، شجره نامهای نیز آورده است. بخش کدخدایان این فصل نیز حاوی اطلاعات محلی خوبی است.
در همین فصل دوم نزدیک بهنیم صفحه به قبرستان گوینک پرداخته شده است. از نظر تاریخ مادی، قبرستانها یکی از بهترین منابع تاریخی بهشمار میروند. جا داشت مؤلف محترم در این باره تحقیقات میدانی بیشتری میکرد. بهعنوان نمونه، معمولاً بر سنگ قبرها القابی چون حاج، کربلایی، مشهدی و ... آورده میشده است. برای پژوهشگری که میخواهد درباره سفر و زیارت در گائینک عهد قاجار تحقیق کند، این اسامی، کلید واژههای خوبی برای چنین تحقیقی است. همچنین چگونگی ثبت نام زنان متوفی نیز ارزش مطالعات خاص خودش را دارد. مثلاً محقق میتواند دریابد که چه اسامی و نامهایی برای زنان در گائینک عهد قاجار و یا پهلوی اول و دوم رواج داشته است و آیا گذر زمان، تغییری در سلیقه نامگذاری اهالی روستا ایجاد کرده است یا خیر!
فصل سوم، درباره «جشن و رسوم و باورها» و فصل چهارم درباب «زندگی مادی، گیاهی و جانوری» است. فصل پنجم «گائینک در دفاع مقدس» نام گرفته که در واقع «شهیدنامه» این روستا است. در دوران جنگ تحمیلی این روستا سیزده شهید و چندین جانباز، داشته است.(ص 203) پایان بخش کتاب نیز کلیشه برخی اسناد، مقابر و عکس های اهالی روستا است. آخرین فصل کتاب نیز به بازیهای محلی روستا اختصاص دارد.
دی حاجی، شاه پری رحیمی راوی کتاب
شاید بهتر بود علوی از آثار و مطالعات مشابه پیش از خود نیز که درباره مباحث مشترک است، بهره میبرد. مثلاً می-دانیم که سالها قبل آقای زندهبودی کتاب «گویش تنگسیری» را تدوین و منتشر کرده است و یا تا امروز، چند کتاب خوب و علمی درباره بادهای استان بوشهر (نوشته استاد عبدالحسین کنین) و همچنین بازیهای محلی بوشهر نوشته هاشمینژاد و یا بُرجاس و... چاپ و منتشر شده است. استفاده از این منابع، بر غنای کار ایشان میافزود.
کتاب دارای اشتباهات تاریخی، سهوالقلم و لغزشهای تایپی چندی نیز هست. مثلاً در موردی ایشان نوشتهاند: «از آنجا که گائینک وجه شاخصهای [...] نداشته و در مسیر شاهراه عبور و مرور بوشهر نیز قرار نگرفته بوده، چندان مورد نظر سفرنامه-نویسانی که عموماً جاسوسهای پرتغال و انگلیس بودند، قرار نگرفته است.»، (ص24). جاسوسهای پرتغال؟ آن هم در عصر قاجار و پهلوی؟
در یک تحلیل کلی، کتاب «از گائینک تا جائینک» کتابی است آغازین برای پیموردن راهی بلند. بشیر علوی در این اثر اطلاعات خوب و ارزشمندی را از ذهنهای فرسوده و غبارگرفته پیرزنان و پیرمردان گوینکی بیرون کشیده و روی کاغذ آورده است. تلاشی در خور ستایش و قدردانی؛ اما مورخ مدرن و امروزی برای نگارش تاریخ باید اولاً «نظریه» داشته باشد و ثانیاً اطلاعات عمیقی از علوم انسانی داشته باشد. تنها در این صورت است که حاصل کار، اثری ماندگار و مستند همراه با تحلیلهای نو و بدیع خواهد بود.
کتاب «از گائینک تا جائینک؛ یک تاریخچه و مطالعه موردی» تالیف بشیر علوی در 282 صفحه و شمارگان 500 نسخه پاییز 1400 از سوی انتشارات آران منتشر شد.
نظر شما