گزارش ایبنا از دومین همایش ملی «مطالعات روش تحقیق در علوم اجتماعی ایران»/ 1
فراستخواه: تحقیق مکاشفه برای رهاییبخشی است/ بیات ریزی: کدهای اخلاقی در روش تحقیق را بومی کنیم
فراستخواه گفت: تحقیق یک مسیر خطی ندارد بلکه مکاشفه برای رهاییبخشی است. گویی تحقیق کوهپیمایی است؛ نمیشود برای کوه خط و نشان کشید بلکه باید برای کوهپیمایی خلاقیت داشت. اگر محقق طاق زدن بلد باشد آن وقت به جای گرفتار شدن در فرمالیسم روشی از آن میگذرد و تحقیق را با ترکیبات خلاق پیش می برد و گویی آسمانی را بالای سر ما درست میکند که نه میریزد و نه میایستد.
دومین همایش «مطالعات روش تحقیق در علوم اجتماعی ایران»، به منظور آسیبشناسی وضعیت روشهای تحقیق در عرصه علوم اجتماعی کشور با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، انجمن جامعه شناسی ایران، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، و فصلنامه روش شناسی علوم انسانی برگزار شده است. در پنل صبح حسین میرزایی (دبیر علمی همایش)، مقصود فراستخواه، زهره بیاتریزی، محمدسعید ذکایی، محمدتقی ایمان و نعمتالله فاضلی سخنرانی کردند. دبیری این پنل نیز بر عهده رضا ماحوزی بود.
حسین میرزایی در ابتدای این مراسم درباره این همایش توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: ما اولین همایش ملی روش تحقیق را حدود ده سال پیش در موسسه برگزار کردیم که در آن زمان با همکاری جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران شکل گرفت و حاصل آن کتاب «درآمدی بر روششناسی مطالعات فرهنگی» است و بیش از 30 صاحب نظر در این باره سخنرانی داشتند.
او افزود: پس از گذشت یک دهه به این دلیل که حوزه روش تحقیق حوزه ای است که کمتر مورد توجه است فراخوانی در این باره منتشر شده و محدود به مطالعات فرهنگی نشد و حوزه عام علوم اجتماعی را در برگرفت. از سوی دیگر از بین مقالات واصله به کمیته علمی همایش تلاش شد تا مقالات برتر گزینش شود.
او درباره تطور روش تحقیق در موسسات پژوهشی توضیحاتی ارائه کرد و گفت: موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی از موسساتی بود که در این باره کار کرده و همایشی که در دهه 30 درباره مسایل شهر تهران برگزار شد هنوز هم مثال زدنی است.
میرزایی با بیان اینکه دروس روش تحقیق علوم اجتماعی در دهه 40 و 50 با عناوین مشابه به دانشجویان آموزش داده میشد ادامه داد: در حوزه ارتباطات هم قبل از انقلاب دانشکده ارتباطات را داشتیم که در روش تحقیق فعالیت داشتند. در ادامه آنچه در دهه 60 رواج مییابد روش تحقیق نظری و عملی است.
میرزایی با ما هیچ ارتباط ارگانیکی در دهههای اخیر بین حوزه های آموزشی و پژوهشی نداریم و درس روش تحقیق عملی جز امکانات حداقلی برای این ارتباط بود گفت: در این حوزه سیطره کمی گرایی محسوس است. در برههای حضور در میدان در روش تحقیق مهم بود و آموزش در این حوزه هم در این راستاست. دانشکدهها محل کار افراد نیستند بلکه مکانی بر گردهم آمدن نظرات است. پژوهش جامعه شناسی در میدان و جامعه است.
او با تاکید بر اینکه روش طریقیت و مدخلیت دارد یادآور شد: کلی گرایی در عناوین درس روش تحقیق دیده میشود و باعث شده نتوانیم در این حوزه کار جدی عملی انجام دهیم. روش تابع بینش است و حتما تئوری مهم است و میتواند در به کار گیری روش بسیار اهمیت داشته باش اما یکی از مشکلات ما در این حوزه این است که کسانی که در حوزه نظری تدریس میکنند کمتر به روش تحقیق عملی میپردازند و برعکس این قضیه هم صادق است در حالیکه نظریه و روش هر دو در کنار هم اهمیت دارد متاسفانه ما خیلی جاها روش را به تکنیک تقلیل دادیم و حتی آن تکنیک را هم به درستی انجام ندادیم.
او گفت: حذف پایان نامه در مقطع کارشناسی یکی از خطاهای ما بود چراکه این پایان نامه کمک میکرد که دانشجویان روش تحقیق را بیاموزند نه اینکه در مقطع کارشناسی ارشد تازه بخواهند درس روش تحقیق را بیاموزند.
او در ادامه درباره انواع روشهای تحقیق کمی و کیفی توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: اگر قرار باشد مفهوم سازی در علوم اجتماعی شکل بگیرد باید به گراند تئوری بیشتر اهمیت داده شود. یکی از مشکلات دیگر ما این است که در ساحت روش و نظریه روشهای تحقیق نظری به صورت مستقل تدریس نمیشود. چون روشهای تحقیق نظری انواع بسیار متفاوتی دارد و لازم است دانشجویان در هر گرایش روش تحقیق متناسب با رشته خود را یاد بگیرند.
میرزایی در پایان گفت: برای اینکه پژوهشگران قوی داشته باشیم باید آموزش را به ویژه در روش تحقیق جدی بگیریم البته علوم اجتماعی از رشتههایی است که روش تحقیق در آن مهم است اما باز هم نیازمند این هستیم که آموزش در این حوزه جدیتر باشد.
بیات ریزی نیز در ادامه این نشست درباره درستکاری علمی در روش تحقیق صحبت کرد و گفت: متاسفانه من در ایران داور پایان نامه ای بودم و دیدم که از روی تحقیق خود من بدون ارجاع کپی کاری صورت گرفته است.
او با اشاره به اخلاق تحقیق گفت: مقرراتی در حوزه تحقیق توسط نهادها تنظیم میشود که بر همه شخصیتهای حقوقی و حقیقی حاکم است و هدف آن این است که محقق مسئولیت تحقیق را در همه حوزهها بر عهده بگیرد. اخلاق تحقیق در کانادا بسیار مهم است و تحقیقاتی که با بودوجه دولتی انجام میشود باید یک فرایند طولانی را طی کند مبنی بر اینکه درباره اخلاق تحقیق تعهداتی داشته باشد. اخلاق تحقیق هم شامل انسانها و حیوانات میشود و به طور مثال درباره انسانها کسب رضایت آگاهانه افراد برای مصاحبه است.
بیات ریزی با طرح این سوال که چرا اخلاق تحقیق داریم؟ توضیح داد: در تاریخ، اخلاق تحقیق رعایت نشده و دانشمندان برای تحقیق دست به جنایات علمی زدند به طور مثال تحقیقات نازیها در اردوگاههای اجباری از این جمله است. جامعه شناسی هم به طور خاص با جمعیتهای مورد مطالعه خودش گاهی روابط استعماری داشته است. به طور مثال کتاب شرق شناسی ادوارد سعید در این باره سخن گفته است. حتی روش تحقیقهای کمی هم گاهی در گروههای مورد مطالعه خود روابط استعماری داشتند.
او درباره قدرت در تحقیق صحبت کرد و گفت: امروز هم محقق یک قدرت فرادستی در مطالعه خود دارد به طور مثال محقق در انتخاب موضوع، روش مطالعه، تحلیل نتایج، انتقال و نشر نتایج، اعمال نتایج و ... قدرت فرادستی دارد؛ درحالیکه گروه مورد مطالعه این قدرت را ندارد.
استاد دانشگاه آلبرتا به بی اخلاقیهای در تحقیق اشاره کرد و گفت: استفادهنکردن از نتایج تحقیقات، پنهانکاری در تحقیقات، ضبط پنهانی صدا و تصویر دیگران، استفاده از گروههای آسیبپذیر در تحقیق، طرح سوالات آسیبزا، استفاده مالی و تضاد منافع و ... از جمله این بیاخلاقیهاست.
بیات ریزی با تاکید بر ضرورت اخلاق تحقیق در ایران یادآور شد: ما باید در علوم اجتماعی کمیته اخلاق تشکیل بدهیم. اکنون ما کدهای اخلاقی در علوم اجتماعی در سطح جهانی داریم و البته هر کشوری کدهای خاص خود را طراحی کرده است. ما باید این کدها را گرفته و در ایران بومی سازی کنیم.
او در پایان تاکید کرد که موسسات باید پژوهشها را ملزم به دریافت کد اخلاقی کنند و از سوی دیگر نهادهای نظارتی هم برای بررسی شکایات وجود داشته باشد.همچنین باید کسب و کار در تحقیق از بین برده شود و در کانادا کسی برای تحقیق کردن پول نمیگیرد اما اینجا اینگونه است. باید این روشها در ایران تصحیح شود.
مقصود فراستخواه نیز در ادامه این نشست گفت: در اینجا اکنون سرمشق امکان در برابر سرمشق فقدان است و به ما میگوید می توان در ایران زیست و آن را آباد کرد. میتوان درباره مساله ایران اندیشید و به آن فکر کرد و با مخاطرات آن رو به رو شد. در روشنی چراغی که با دانش موثق فراهم میآوریم میتوانیم فرصتی برای ساختن ایران به وجود بیاوریم و از این منظر علم یعنی کشف ساحتهای امکان. تحقیق علمی به این معنا یک امکان برای مواجهه با مخاطرات در چنین موقعیتی و تقلیل محنتهای مردم سرزمین ماست. پس تحقیق قابل تقلیل به تکنیک نیست بسیاری از محققان ایرانی از جمله فاضلی در این باره کار جدی کردهاند.
او ادامه داد: علم یعنی عمل رهایی. وجه تفکری پژوهش آن را از تقلیل یافتن به روش تنها به معنای ابزاری باز میدارد پس روش تحقیق در این میان چیست؟ من روش تحقیق را چیزی فراتر از ابزار کلاسیک آن میفهمم بدین معنی که اجرائیات علم است که یک محقق آن را شهود میکند و آن را میآزماید. دلهره علم ورزی یعنی کشف امکانهای جهان برای ارتقا زندگی بشری و بهبود آن. یعنی فلسفهای برای امیدهای لرزان برای مقابله با ناامیدی.
این استاد ادامه داد: قابلیتهای شناختی و عاملیت ما از جمله کنش علمی، پژوهش و روش پژوهش ما بخشی از واقعیت و عینیتی است که با آن رو به رو هستیم. ما با روشها و پژوهشهایمان بخشی از عینیت این جهان هستیم بنابراین ما و دانش و روشمان بخشی از این جهان هستیم. این جدال دیالکتیکی را میتوان در بوردیو دید. محقق در متن ساختار علمی منشی به دست میآورد که میداند چگونه با این عینیت بیرونی درگیر شود. شما وقتی تمام ترکیبات خلاق بوردیو را میبینید خصیصه دانشی برای رهایی دیده میشود. او با تمام محدودیتهایش، رهیافت انتقادی در علم ورزی را با سرمشفق امکان دنبال کرده و از این راه با قدرت، نابرابری، سلطه، نابرابری در نظام آکادمیک، جهانی شدن و ... رو به رو شده است.
فراستخواه بحث استنتاج امکانی را مطرح کرد و گفت: پیرس آغاز کننده این حوزه بود و بعد از آن ملاحظات مختلفی در این باره مطرح شده است. در او خصیصه طاق زدن معمارگونه است. اگر محقق طاق زدن بلد باشد آن وقت به جای گرفتار شدن در فرمالیسم روشی از آن میگذرد و تحقیق را با ترکیبات خلاق پیش می برد و گویی آسمانی را بالای سر ما درست میکند که نه میریزد و نه میایستد. استنتاج امکانی پی جویی بهترین تبیین ممکن برای مواجهه با موقعیتهای انضمامی است. این استناج امکانی برای کشور ما، کارآمد است. در این روش کشف المحجوب و حل المشکل با هم جمع میشود. از معیارهای استنتاج امکانی میتوان به ژرف کاوی اشاره کرد.
این استاد جامعه شناسی عنوان کرد: موضوع مساله مندی، سوال، نظریه،روش و ... نیست بلکه اینها یک سیاله گردون هستند اینها مسایل مشخص از قبل نیست بدین معنی که که این مسایل باید در اجتماع محققان نهادینه شده و به دانش ضمنی تبدیل شود. دانشگاه محل اجتماعیشدن علمی است؛ نه محل جامعهسازی سیاسی.
او گفت: تحقیق یک مسیر خطی ندارد؛ بلکه مکاشفه برای رهاییبخشی است. گویی تحقیق کوهپیمایی است؛ نمیشود برای کوه خط و نشان کشید؛ بلکه باید برای کوهپیمایی خلاقیت داشت. محققان جوان باید با حضور در دانشگاه و رصد مسایل جامعه و دانشگاه، روش تحقیق را یاد بگیرند. تحقیق هیچ ساختار مشخص متنی ندارد؛ بلکه متناسب با موقعیتهای انضمامی شکل میگیرد.
نظر شما