تارانتینو که اغلب اوقات در شگفتزده کردن علاقهمندان فیلمهایش موفق عمل کرده، این بار هم در حوزهای دیگر دست به کار متفاوتی زده و با اقتباس از آخرین فیلم سینماییاش یک رمان نوشته؛ رمانی که اواسط سال ۲۰۲۱ منتشر شد و تا چند هفته بعد از انتشارش در صدر پرفروشترین کتابهای سایت آمازون قرار داشت. این کتاب که طرفداران زیادی هم پیدا کرد، خیلی زود با ترجمه فرشاد صحرایی توسط نشر ثالث به بازار کتاب ایران راه یافت.
به بهانه انتشار این کتاب به سراغ مترجم اثر رفتیم و از او درباره ویژگیهای تنها رمان تارانتینو و دلایل این مترجم برای انتخاب کتاب «روزی روزگاری هالیوود» و همچنین سبک تارانتینو در نگارش داستان پرسیدیم که متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
کتاب «روزی روزگاری هالیوود» چه تفاوتی با فیلمی دارد که تارانتینو ساخته است؟ آیا مخاطبان فیلمهای تارانتینو باید منتظر داستانی باشند که اقتباس دقیقی است از آخرین فیلم این فیلمساز؟
برای پاسخ دادن به این سوال باید به فرهنگ «رمانیزه» کردن آثار سینمایی دههی شصت و هفتاد میلادی اشاره کنم. در آن دوره بعضی از فیلمنامهنویسان بنا به دلایل مختلفی، از جمله راضی نبودن از محصول نهایی، از روی فیلمهایشان رمان مینوشتند. تارانتینو در مصاحبهای اعلام کرد که تحتتأثیر این فیلمنامهنویسان اثرش را رمانیزه کرده است. بنابراین اساس این کتاب همان فیلم است ولی در پرداخت تفاوت دارد. مثلاً توالی اتفاقات کتاب و فیلم یکسان نیستند، شاهد سکانسهایی که از فیلم حذف شده بودند هستیم، شخصیتها عمق بیشتری پیدا کردهاند و در کل قصهاش گسترش یافته است. حتی پایانبندی کتاب هم فرق دارد! بنابراین به نظرم نمیشود این کتاب را یک اقتباس دقیق دانست.
آیا رمان تارانتینو هم مانند فیلمهایش مورد استقبال و تحسین قرار گرفته است؟
بله. هم منتقدین جسارت تارانتینو را تحسین کردند و هم از لحاظ فروش توانست به رتبهی اول فروش فروشگاه آمازون برسد.
سبک نگارش او را در رماننویسی چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا او در روایت داستان ویژگی یا سبک خاصی دارد که بتوان از آن به عنوان نقطه قوت او یاد کرد؟
تارانتینو همیشه از نویسندگان داستانهای عامپسند به عنوان قهرمان خودش یاد کرده است، بنابراین میشود تأثیر کار این نویسندگان را در نثر روان و سبک دیالوگنویسیاش مشاهده کرد. میشود گفت سبک نگارش این کتاب یادآور خودِ فیلمهای او هستند، فقط این بار به جای دوربین قلم به دست گرفته است اما یک تفاوت وجود دارد. به دلیل محدودیتهای مدیوم سینما، تارانتینو در فیلمهایش وارد فضای ذهنی کاراکترهایش نمیشود، اما چون در کتاب دستش بازتر است، با زاویهی دانای کل فضای ذهنی کاراکترهایش را شرح میدهد، تا جایی که یک فصل کامل را صرف توضیح دادن نقطه نظرات «کلیف بوث» درمورد علایق سینماییاش میکند.
به نظر شما تارانتینو در فیلمسازی چه ویژگیهایی دارد که او را به فیلمسازی محبوب تبدیل کرده است؟ آیا داستاننویسی او متاثر از فیلمسازیاش است یا شیوه متفاوتی در بیان داستانش دارد؟
برای دوستداران سینما اسم تارانتینو مترادف است با خون و خشونت! خشونت تصنعی آثار این فیلمساز تأثیر پذیرفته از کارگردانهایی مثل «سم پکینپا» هستند؛ اما بر خلاف سم پکینپا که با ارائهی آن خشونت در واقع به نقد خشونت در جنگ ویتنام میپرداخت، هدف تارانتینو از این خشونت افسارگسیخته نه تقبیه است و نه حتی تقدیس، خشونت صرفاً ابزاری برای سرگرم کردن خودش و مخاطبانش است. از دیگر ویژگیهای این کارگردان میشود به سبک دیالوگنویسی منحصربفرد و کمدی پنهان آثارش اشاره کرد. بسیاری از منتقدین بعضی از فیلمهایش را کمدی دانستهاند؛ اما خود او این نظر را صحیح نمیداند. ویژگی دیگر این کارگردان استفاده از موزیک در فیلمهایش است (میتوانید سکانس گوشبُری فیلم «سگهای انباری» را بدون موزیکش تصور کنید؟). تارانتینو حتی نوشتنش را هم تحتتاثیر موسیقی میداند و تکههای مختلف فیلم را بر اساس یک موسیقی مینویسد. در ادامه میشود به در هم ریختگی زمانبندی برخی از آثارش اشاره کرد. فیلم «پالپ فیکشن» آنقدر بحثبرانگیز بود که عدهای او را پرچمدار پستمدرنیسم دانستند، و عدهای سینما را به قبل و بعد از این اثر تقسیم کردند. تارانتینو چون خود را مدیون سینمای دههی شصت میداند سعی میکند در قاببندی، فیلمبرداری، دکوپاژ و سایر المانهای مختلف فیلمهایش از زیباییشناسی آن دهه الهام بگیرد. ویژگی ادای دِین او تقریباً بخش جداییناپذیری از تمام آثار این مولف است. تکتک آثار این کارگردان یک نوع ادای دین به آثار محبوبش هستند.
یعنی معتقدید رد پای تارانتینوی فیلمساز در رمانش نیز دیده میشود؟
بله، داستاننویسی او کاملاً متاثر از فیلمسازیاش است و نمیشود بین این دو وجهش تفاوت چندانی قائل شد، به خاطر همین هم در سوال قبلی فقط به ویژگیهای فیلمسازیاش اشاره کردم.
تارانتینو در رمان «روزی روزگاری هالیوود» بیشتر بر قصهگویی تاکید دارد یا در تلاش است اثر ادبی منحصر به فردی خلق کند؟
بیشتر که نه... تارانتینو «فقط» روی قصهگویی تاکید دارد. برایش مهم نیست که کارهایش را «کیوکیوبنگبنگ» بدانند یا «اثر هنری»، تنها چیزی که مد نظر دارد سرگرم کردن مخاطب است. اگر اشتباه نکنم حتی در مصاحبهای میگوید «من اهل ادبیات بیمایهم!»
چه ویژگیهایی سبب شد که شما بلافاصله بعد از انتشار نسخه اصلی کتاب، به سراغ ترجمه آن بروید؟
همانطور که در مقدمهی کتاب ذکر کردهام تارانتینو علت علاقهمند شدن من به سینماست. وقتی فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» را دیدم احساس کردم فیلم ناقصی است و تارانتینو نتوانسته به خاطر محدودیت زمانش قصهاش را گسترش بدهد. شایعاتی شنیده بودم که تصمیم گرفته تا اثرش را تبدیل به سریال کند، ولی همین که خبر منتشر کردن رمانی بر اساس این فیلم را شنیدم تصمیم گرفتم تا ترجمهاش کنم. چون مشتاق بودم تا تمام چیزی که تارانتینو برای فیلم در نظر گرفته بود را کشف کنم، و باید بگویم از این بابت ناامید نشدم!
چاپ اول «روزی روزگاری هالیوود» نوشته کوئنتین تارانتینو با ترجمه فرشاد صحرایی به قیمت ۱۱۰ هزار تومان در ۴۰۶ صفحه با جلد شومیز از سوی نشر ثالث منتشر شده است.
نظر شما