وی در بخش دیگری از سخنان خود، تاکید کرد: ادبیات ما به خوشنامی شهرت یافت. مداخل خیلی مهم هستند. ساختار ادبیات ایرانی مداخلی دارد که کاملاً ساختارمند است؛ مثلاً با مدح خدا و رسول شروع میشود و بعد به سراغ پادشاه وقت میرود. این یعنی ساختارمندی. آداب ترتیب دارد. چگونه است که ما از رایجترین کلمات در گفتار خود استفاده میکنیم. فراموش نکنیم آلمانیها با موسیقی، ایتالیاییها با مجسمهسازی و ایرانیان با اشعارشان در جهان شناخته شدهاند و بحر طویل که نوعی شعر یا نثر موزون است، فقط یکی از صنایع شعر ماست.
داوود فتحعلی بیگی با تایید بر اینکه باید از تقلید پرهیز کرد، گفت: هرکس باید در اجرا، خودش باشد و اگر ما بخواهیم در اجرا از دیگران تقلید کنیم، دیگر خودمان نیستیم. استاد مرشد ترابی خودش بود و اجرایش برحسب آناتومی و جثهاش شکل میگرفت؛ البته مرشد ترابی برای همه ما الگو است؛ اما باید حواسمان باشد که خودمان باشیم.
وی ادامه داد: منتشا یا چوب در هنر نقالی اهمیت زیادی دارد و صرفاً یک چوب نیست. زمانی نقشه یک اسب را بازی میکند و گاهی به عنوان گُرز به کار میرود و ... باید بدانیم در قصهگویی چگونه از این ابزار در صحنه استفاده کنیم. منتشا با این ویژگی نمیتواند و نباید بیدلیل روی زمین بیفتد. در واقع چوب عضو تکمیلی در جریان قصهگویی است و کاربرد آن برای نقالان متفاوت است. باید در استفاده از آن دقت کرد. همچنین وقتی شما در جایگاه قصهگو نقش راوی و مدیوم واسط را اجرا میکنید، باید در اجرای خود از به کار بردن یک ریتم و لحن ثابت خودداری کنید. شاهنامه فردوسی دکوپاژ سینمایی دارد. شما باید بدانید که در پانزده دقیقه اجرا چگونه کار را، با رعایت تمام فراز و فرودهای آن جمع و جور کنید.
این پیشکسوت عرصه تئاتر سینما و تلویزیون گفت: استاد پرویز زاهدی اولین کسی بود که گفت «اگر شاهنامه نبود؛ تعزیه هم نبود.» خیلیها آن زمان با وی مخالفت کردند؛ اما تعزیه واقعا وامدار شاهنامه است، پس به جاست نسبت به این اثر که از افسانه و اسطورهها شروع شده و به تاریخ کهن میپردازد، بیشتر توجه کنیم و در بهرهگیری از داستانهای آن، خود را، به داستانهای مطرح آن همچون قصه رستم و سهراب نکنیم.
علی خانجانی نویسنده و صاحب نظر عرصه قصهگویی نیز در این نشست گفت: کانون جایی برای تربیت قصهگویان حرفهای است و به جاست مربیان آن از امکانات آن برای تلفظ صحیح واژهها و کلمات به ویژه برای علاقهمندان به قصهگویی نهایت استفاده را بکند. قصهگوی حرفهای به خوبی میداند که چگونه با نگاه و صدای خود حس لازم را به شنونده منتقل کند. خوانش شعرهای شاهنامه نیازمند تمرین و ممارست است.
وی افزود: بحر طویل خوانی به معنای تندخوانی نیست. باید هر کلمه در جای خود و به درستی بیان شود تا تاثیر لازم را، در مخاطب داشته باشد. بعضی از دوستان صدای خوبی دارند و حرکاتشان با بیانشان کاملاً همسو است و این جای خوشحالی دارد.
در ادامه این جلسه بهاره جهاندوست نقال مجری و مدرس شاهنامهخوانی نیز تاکید کرد: در هنگام قصهگویی حرکات دست و صورت شما باید کاملاً با بیان تان همسو باشد و هر نوع تناقضی در این زمینه کار را ضعیف میکند. برخی از دوستان تکنیکها را رعایت کردهاند؛ اما انگار به آنها دل نمیدهند. دل دادن به کار سبب عمیقتر شدن اجرا میشود. وظیفه قصهگو ساختن تصویر در ذهن مخاطب است. داشتن صدای گیرا، استفاده از فراز و فرودهای به جا در صدا، خوانش صحیح کلمات، استفاده درست از حرکات دست و چهره در تعمین این منظور مهم هسند.
روز سوم از بیستوسومین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به اجرای قصه گویان «آیینی-سنتی» در مرکز آفرینشهای فرهنگیهنری کانون پرورش فکری اختصاص داشت.
نظر شما