«آیین یلدا از کهن روزگار تا به امروز» بررسی شد
شاهنامهخوانی عادت مرسوم افغانها در شب چله است/ یلدا از چه دورهای به منابع تاریخی راه پیدا کرد؟
غفران بدخشانی، شاعر و پژوهشگر افغانستانی گفت: من وقتی به هلند آمدم نام شب یلدا را شنیدم ما در افعانستان شب چله میگوییم و در گذشته وقتی شب چله دور هم جمع میشدیم همیشه هندوانه و برخی میوههای دیگر را میاوردند و شب چله را با خواندن اشعار شاعران پارسیگوی به سر میکردند و یکی از برنامههای مهم جشن شب چله شاهنامهخوانی بوده است.
غفران بدخشانی گفت: دو سه سال پیش سفری به ایران داشتم و در این سفر کتاب مقالات سعید نفیسی را گرفتم و هنگام خواندن مقالات پراکنده درباره جایگاه زبان و ادب فارسی در تمام گستره شرق پارسی و حتی فراتر از فلات ایران متوجه شدم استاد نفیسی بخش کوتاهی را به افغانستان اختصاص داده است. وی به کابل میرود و تقریبا شش ماه در آنجا میماند و آرشیو ملی افغانستان در دسترسشان قرار میگیرد و او نسخههای بسیار کهنی از شعر و ادب پارسی را میبیند. با وجود این در کتابش مینویسد «من از علاقهمندی مردم افغانستان به شعر فارسی شگفتزده شدم!»
او افزود: در حالی که افغانستان زادگاه این زبان است و آنطرفتر خراسان. خراسان زادگاه زبان پارسی است و این جغرافیا در گذشته گستره وسیعی را در بر میگرفته است. ما و مردم ما هر وقت در تنگنا قرار گرفتیم یا مورد هجوم بیگانه واقع شدیم پیوسته یک بخشی از زبان و هویتمان را برگزیدیم و آن را پاس داشتیم و آن زبان پارسی بوده است. به روایتی پارسی ادامه اشکانی و پهلوی است خب آنها هم زبانهای ایرانی بودند و به باور برخی از استادان پارسی دری یکی از زبانهای مستقیمی در خراسان بوده که با حضور اعراب در ایران زبان پارسی گویا منع میشود و دوباره مردم خراسان دور یکی از زبانها به نام پارسی دری جمع میشوند که پارسی دری یا پارسی رسمی که آن موقع زبان دولتی بوده است.
این شاعر و پژوهشگر پارسی اظهار کرد: زبان پارسی دری در دوره یعقوب لیث صفار دوباره جان میگیرد و بعد از آن شاهنامه نوشته میشود. با وجود این هر بار که پای افغانستان به میان میآید ما شگفتزده میشویم آیا شاعرانی مانند فردوسی، سعدی و حافظ جایگاهی در افغانستان دارند یا خیر؟ در صورتی که در میان پارسی زبانان افغانستان و تاجیکستان شعر فارسی و شاعرانش جایگاه خاصی دارد.
غفران بدخشانی گفت: یکی از دوستان تاجیک من قصه کرد (تعریف کرد)، دانشجویی تاجیک در دانشگاه تهران یا دانشگاه فردوسی مشهد ادبیات فارسی میخواند. یکی از دوستان ایرانی به او میگوید شما از شاعران کلاسیک تاجیکستان به ما بگویید؟ او اصرار میکند نه شما از شاعران کلاسیک ایران برای ما بگویید. او گفته که حافظ، سعدی، فردوسی و سنایی و ... دوست تاجیک ما میگوید اینان که همه شاعران تاجیکند! شما خودتان شاعر ندارید که شاعران ما را نام بردید؟!
او افزود: در بدخشان میگویند حضرت حافظ! در تخار و بلخ هم کسی خواجه حافظ یا حافظ شیرازی نمیگوید همه او را حضرت حافظ صدا میزنند. همچنین حضرت سعدی و حضرت مولانا. ما پیش از اینکه به مدرسههای دولتی برویم ابتدا در مسجد قرآن خواندن میآموزیم و پس از آن دیوان حافظ را میخوانیم یعنی پس از قرآن، ادبیات کلاسیک شروع میشود و دیوان حافظ پس از قرآن اولین کتابی است که ما میخوانیم این نشان از ارزش و اهمیت حضرت حافظ در میان مردم افغانستان دارد. بعد از آن مثنوی معنوی، منطق الطیر، اسرارنامه، الهینامه و ... همه کتابهایی هستند که در مسجد نزد مولا میخوانیم.
این شاعر بیان کرد: به نظرم جایگاه شاعرانی که اشاره کردم در افغانستان و تاجیکستان پررنگتر، جاریتر و پرحضورتر از آن چیزی است که در ایران وجود دارد. میدانم در ایران حافظ میخوانند اما وقتی حافظ را از طاقچه پایین میآورند که فال بگیرند اما در تاجیکستان زیر گهواره بچههایشان حافظ میگذارند و حافظ روی یک طاقچه بلند فقط برای فال گرفتن نیست.
غفران بدخشانی شعری از دیوان حافظ خواند و درباره مراسم شب چله در افغانستان گفت: من وقتی به هلند آمدم نام شب یلدا را شنیدم ما در افعانستان شب چله میگوییم و در گذشته وقتی شب چله دور هم جمع میشدیم همیشه هندوانه و برخی میوههای دیگر را میآوردند و شب چله را با خواندن اشعار شاعران پارسیگوی به سر میکردند. شنیدم در گذشته در روستاها همه مردم در یک جا جمع میشدند و یک آوازخوان میآوردند و شب چله را دور هم جشن میگرفتند تا سحر. بعدها با تغییرات سیاسی که در افغانستان روی داد این جشنها به خانهها محدود شد، اما در هر دو حالت یکی از برنامههای مهم جشن شب چله شاهنامهخوانی بوده است.
ابهام منابع درباره شب یلدا!
سیدرضا حسینی، پژوهشگر درباره جشنها در ایران شرقی گفت: تاریخ طبری کتاب مهمی است که درباره جشنهای ایرانی ارائه میدهد، اما اطلاعاتی درباره شب چله یا یلدا در آن پیدا نکردم. بنابراین بهتر است سراغ جشنهای مردم بعد ورود اسلام برویم برای مثال مردم در قرن هشتم هجری چه جشنهایی بر پا میکردند؟ برای دانستن این موضوع تاریخهای محلی منابع بسیار خوبی هستند و اطلاعات ارزشمندی دارند مانند تاریخ هرات، تاریخ جرجان، تاریخ طبرستان، تاریخ فضائلی بلخ، تاریخ علمای سمرقند و ...
او افزود: نگاهی به این کتاب اطلاعاتی درباره زندگی مردم عادی به ما میدهد که بخشی از آن درباره جشنهاست در میان کتاب تاریخ بخارای ابوبکر نخشری خیلی مهم است در این کتاب از اوایل دوره سامانی صحبت میکند. از آن طرف کتاب زینالاخبار گردیزی که از دوره غزنوی حرف میزند و مطالب زیادی را از آثار الباقیه بیرونی نقل کرده که از جمله به ذکر اعیاد و جشنها اختصاص دارد و آنچه در این کتاب مهم است جستوجو برای ردی از یلداست که آیا اصلا در منابع این دوره حرفی از شب یلدا هست؟
این پژوهشگر اظهار کرد: وقتی من تمام منابعی را که به شرق ایرانی میپردازد، جستوجو کردم مطلبی به نام یلدا پیدا نکردم. تنها اشعاری بود از شاعرانی که از مناطق غربی ایران به مناطق شرقی آمدند و اشعاری سرودند که هیچ ربطی ندارد به جشنی که ما میگیریم. در واقع میدانید ریشه یلدا یک کلمه سریانی است به عنوان تولد مسیح اما جالب است که در «زینالاخبار گردیزی» آمده البته ابوریحان بیرونی به آن اشاره میکند و گردیزی از او نقل میکند و خیلی جالب است که ما چنین چیزی را نمیبینیم اما جشنهای دیگر مانند نوروز، مهرگان و ... که در دربار غزنوی برگزار میشود اما شاهد برگزاری جشن یلدا نیستیم.
سیدرضا حسینی گفت: اگر بخواهیم به این نکته برسیم که از چه زمانی جشن یلدا یا شب چله در منابع راه پیدا کرد؟ چندان مشخص نیست اما در برخی اشعار فردوسی، سنایی، سعدسلمان، ناصرخسرو، عنصری، انوری ابیوردی که در بلخ ساکن بوده است یا شعرای دیگر درباره یلدا اشاراتی کردند و در اشعار همه آنها کلمه یلدا آمده است. در شعری از سنایی غزنویی آمده
به صاحب دولتی پیوند گر نامی همی جویی/ که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا
این تنها شعری است که کلمه عیسی و یلدا در کنار هم آمده است.
یلدا شب فراق شاعران
حجت زمانی در ادامه این نشست با نگاهی به شعر شاعران پارسی درباره کلمه یلدا گفت: اطلاعات زیادی درباره آداب و رسوم ایرانیها درباره چگونگی شب یلدا در ادبیات کلاسیک پیدا نکردم هر چند برخی از شاعران مطرح همچون ناصرخسرو، سنایی، وحشی بافقی، عنصری و منوچهری دامغانی، خاقانی و قاآنی از کلمه یلدا در اشعارشان استفاده کردند اما در اغلب این شعرها که یلدا به کاربرده شده به معنی سیاهی، ناامیدی و فراق است.
او افزود: همچنین متوجه شدم در گذشته به ویژه در مناطق غرب کشور و در میان بختیاریها شب چله با شاهنامه خوانی جشن گرفته میشده است که هنوز هم در برخی شهرهای غرب کشور این سنت ادامه دارد اما مشخص نیست از چه زمانی حافظ خوانی به آئین شب چله افزوده شده است؟
نظر شما