مهناز فتاحی به بهانه روز مادر مطرح کرد:
زندگی حضرت فاطمهزهرا(س) ماجراهای زیادی دارد که هرکدامشان میتواند سوژه نوشتن باشد
مهناز فتاحی، نویسنده و پژوهشگر با تاکید بر تاثیرگذاری آثاری که حول محور زندگی حضرت زهرا (س) و معصومین نوشته میشود، تاکید کرد: اگر قرار باشد آثاری بدون تحقیق و پژوهش نوشته شود، نوشته نشود بهتر است؛ چراکه ریشه ماجرا در واقعیت است.
مهناز فتاحی، نویسنده و پژوهشگر، سابقه نگارش و انتشار عناوینی را حول زندگی شخصیتهای دینی داشته است که از جمله آنها میتوان به مجموعه چهارجلدی «دوستان عجیب پیامبر(ص)» که «موریانه و پیامبر(ص)»، «ابر و پیامبر(ص)»، «ماه و پیامبر(ص)» و «ماه، ابر، موریانه و زمین و پیامبر(ص)» را شامل میشوند، اشاره کرد. وی معتقد است: «ما از طریق داستان، شعر و ادبیات میتوانیم مخاطب کودک، نوجوان و بزرگسال را با زندگی حضرت فاطمهزهرا(س) آشنا کنیم که البته زندگی ایشان سرشار از قصههای موثر است.» این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
با توجه به باورهای دینی و مذهبی در جامعه ما، جایگاه ادبیات را در شناساندن زندگی و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری حضرت فاطمهزهرا (س) چطور ارزیابی میکنید؟
معمولا سعی شده تا در کتابهایی که ما از کودکی -چه در محیط مدرسه و چه در جاهای دیگر- میخوانیم، تصویر درستی از زندگی ائمه و حضرت فاطمهزهرا(س) به ما ارائه شود. زبان درسی شاید آن تاثیرگذاری لازم را در بخشهایی نداشته باشد ولی ادبیات زبانی موثر، عمیق و تاثیرگذار است. بسیاری از پیامها و نکتهها اگر بهصورت درسی و آموزشی به بچهها و حتی بزرگترها ارائه شود، فرّار خواهد بود؛ اما با شعر، داستان و در مجموع با زبان ادبیات میتوان آثاری ارزشمند خلق کرد، زیرا زبان ادبیات عمیق و تاثیرگذار است. از کودکی اگر پیامی را بهصورت مستقیم به ما میدادند شاید در مواجه با آن خیلی تاثیر نمیپذیرفتیم و نمیپذیریم، که شاید بچهها از پیامهای مستقیم و مسائل آموزشی مستقیم آنچنان تاثیر نمیگیرند ولی وقتی شما از طریق قصه و داستانپردازی بخواهید نکاتی از زندگی حضرت فاطمهزهرا(س) و ویژگیهای ایشان را بیان کنید، آنقدر زبان قصه و داستان تاثیرگذار است که قطعا آن مورد به خوبی القا میشود.
به نظر من نقش ادبیات در این موضوع بسیار پررنگ و عالی است. من تجربه این نوع روایت را برای داستانهایی با موضوع حضرت محمد (ص) داشتم. ما مرتب از ایشان شنیدیم؛ اما من سعی کردم در قالب داستانی در مجموعهای با نام «دوستان عجیب پیامبر» از زبان موریانه، ابر، ماه و زمین، با زبان کودکانه و قصه، گوشههایی از ویژگیهای بارز زندگی پیامبر را برای کودکان معرفی کنم. بچههایی که این کتابها- بهویژه کتاب «موریانه و پیامبر»- را خواندند، آنقدر تحتتاثیر داستان قرار گرفته و ماجرای شعبابیطالب و ماجرای تاریخی خورده شدن لوح توسط موریانهها را بهدرستی درک کردند که من مطمئنم این ماجرا تا پایان عمرشان در ذهنشان ماندگار شده است. من تاثیر این مساله را بر کودکان دیدم و درباره آن گفتوگو کردم. باور دارم که اگر بخواهیم بعضی از مسائل را بهصورت آموزشی صرف به بچهها و حتی بزرگترها انتقال دهیم، قطعا آن گیرایی را نخواهد داشت.
زبان ادبیات، زبانی تاثیرگذار و ماناست و البته نفوذگر یعنی ما از طریق داستان، شعر و ادبیات میتوانیم مخاطب کودک، نوجوان و بزرگسال را با زندگی حضرت فاطمهزهرا (س) آشنا کنیم که البته زندگی ایشان سرشار از قصههای موثر است.
با توجه به اینکه همیشه این دغدغه وجود دارد که نوع روایت و طرز نگاه نویسنده به این مقوله بهگونهای نباشد که اثری کلیشهای خلق شود، فکر میکنید نویسندگان از چه کارکردهای روایی و داستانی میتوانند برای خلق اثری متمایز با نگاهی متمایز استفاده کنند؟
وقتی نویسنده میخواهد داستانی مذهبی بر اساس زندگی ائمه و حضرت فاطمهزهرا(س) بنویسد، قاعدتا محدودیتهایی برایش وجود دارد؛ چراکه روایتها و ماجراها میبایست کاملا مستند باشد و نکاتی که قرار است براساس زندگی ایشان نوشته شود، کاملا واقعی باشد. اینجا مقداری دست نویسنده بسته است؛ اما قطعا در جزییات و با توجه به نوع نگاه به زندگی ایشان میشود یکسری تخیلپردازیها و یکسری عناصر ادبی را در قالبهای ادبی وارد داستان کرد که تاثیرگذار باشد. برای مثال در داستانی که پیشتر به آن اشاره کردم، ماجرای شعبابیطالب و محاصره مسلمانان و تحریمهایی که بر آنها روا داشته میشود، ماجرایی تاریخی است، بنابراین نمیتوان سال یا شکل وقوع آن را تغییر داد؛ اما من در داستانم سعی کردم با نگاهی تازه به این واقعه بپردازم. این رویکرد میتواند جذابیتهای داستانیای را به همراه داشته باشد؛ چراکه نویسنده با نگاهِ این شخصیت در آن مسیر راه میرود و دیدهها و شنیدههایش را مینویسد. پس در جزییات میتوان تخیلهایی وارد کرد که به اصل موضوع خدشه وارد نکند. در مورد حضرت فاطمهزهرا(س) هم همینطور است. اتفاقا من در پی آن هستم که گوشهای از زندگی ایشان در دوران کودکی را بهصورت داستان بنویسم که قطعا به واقعیتهایی که در این زمینه وجود دارد، تکیه میزنم. و سعی میکنم آن واقعیتی را که میتواند در قالب ادبی شکل بگیرد، انتخاب کنم و این نکته مهمی است، یعنی نویسنده واقعه، اتفاق یا بخشی از زندگی ایشان را جستوجو کند که این قابلیت را داشته باشد تا به آن شاخ و برگ داد، زاویه را عوض کرد و تخیل به آن افزود.
با توجه به نیازها و دغدغههای امروز جامعه، به نظر شما کدامیک از زوایا و ابعاد زندگی حضرت فاطمهزهرا (س) میتواند به عنوان سوژههایی که هم الگوساز باشد و هم راهگشا مورد استفاده قرار گیرد؟
اتفاقا من بهتازگی به ایشان فکر میکردم. من دوران کودکی و ارتباط ایشان با پدرشان را دوست دارم و حتما اگر خدا کمک کند درباره این موضوع مینویسم. زندگی ایشان در مقام دختر؛ دختر بسیار خوبی که آنقدر پدرش دوستش دارد که به ایشان میگوید که «تو مادرِ پدری»، زندگی ایشان با حضرت علی(ع) و دوستی و محبت بینشان؛ که میتواند سوژه زیبایی باشد برای نوشتن رمانی خوب برای جوانان، و زندگی ایشان به عنوان یک مادر همه این موارد میتواند سوژههای خوبی برای نوشتن باشد.
گوشهگوشه زندگی حضرت فاطمهزهرا (س) ماجراهای زیادی دارد که هرکدامشان میتواند سوژه و موضوع خوبی باشد، منتها من همیشه میگویم که باید تلاش کرد که اثرِ ارائه شده، اثر خوبی باشد که حق مطلب درمورد شخصیت ایشان بهدرستی ادا شود و در شان ایشان باشد یعنی باید پژوهش کافی در این زمینه انجام شده باشد. من معتقدم که کودکی ایشان قطعا میتواند برای کودکان و نوجوانان پر از قصههای شیرین باشد که میشود به آن پرداخت. و درباره زندگی ایشان با حضرت علی (ع) میشود رمان عاطفی زیبایی نوشت. من قطعا هرکدام را که زودتر بتوانم بنویسم، انجام خواهم داد.
از آنجا که آثاری که در این حوزه خلق میشود از بُعد تاریخی بسیار حائز اهمیت هستند، نقش تحقیق و پژوهش را در خلق آثار با موضوعهای دینی و مذهبی چه میدانید؟
من معتقدم که اگر قرار باشد آثاری بدون تحقیق و پژوهش نوشته شود، نوشته نشود بهتر است؛ چراکه ریشه ماجرا در واقعیت است. حتی برای نگارش کار کودک در این حوزه میبایست تحقیق و پژوهش داشت. در نتیجه در خلق قصه، داستان و رمان بر اساس زندگی ائمه، نقش پژوهش ریشهای است، زیرا همچون خانهای است که ابتدا باید پی و ستونها بهدرستی شکل بگیرد. من معتقدم که پژوهش بدنه محکم داستان است، اگر بدنه محکم باشد قطعا ساختمانی که میسازیم، یک ساختمان عالی خواهد بود ولی اگر پژوهش نداشته باشیم، بنای متزلزلی است که حتی نمیتواند نمای واقعیش را نشان دهد. پژوهش رکن اصلی است، در نتیجه باید مدتها پژوهش کرد و سپس نوشت.
نظر شما