مجتبی نوروزی، معاون مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگ و بینالملل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت: خوشحالم که با وجود نمایشگاه مجازی کتاب ارتباط بین ایران و افغانستان همچنان وجود دارد و این اتفاق مبارکی است و درحال حاضر نیز این مراسم، به یاد محمدسرور رجایی برگزار میشود که همواره برای ما یادآور خاطرات زیبا و جذاب بود؛ اما متاسفانه خیلی کم توانستیم از وجود او بهره ببریم.
وی افزود: رجایی تجلی یک انسان فرهنگی بود و صبر و پایمردی که در عرصههای مختلف داشت قابل ستایش است و در عرصههایی پا میگذاشت که دیگران حضور نداشتند و هیچوقت احساس خستگی نمیکرد.
در ادامه این نشست، عباس محمدی، مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری درباره زندهنام محمدسرور رجایی گفت: واقعا هنوز باور اینکه محمدسرور رجایی در بین ما نیست برایم بسیار دشوار است. او انسانی فعال، چندوجهی و مسئول فرهنگی بود؛ البته مسئول نه از این نظر که مسئولیتی را قبول کرده باشد از این باب که خود را مسئول کارهای فرهنگی زمینمانده مهاجران افغانستانی میدانست و بدون شک یکی از شاخههای محکم فرهنگ ایران و افغانستان بود؛ به همین خاطر بیش از اینکه به هنر خود بپردازد برای هموطنانش و دوستانش وقت میگذاشت که این نشاندهنده دغدغهمندی رجایی بود.
وی ادامه داد: در حوزه هنری نیز به تصمیم خانه ادبیات افغانستان دبیر کارگاه قصهگو شد و فعالیتهای بسیاری را برای شاعران و نویسندگان افغانستانی انجام داد و درواقع زبان آنها بود؛ مثلا تولید مجله «باغ» که برای زنده نگه داشتن امید در بین کودکان افغانستانی انجام شد و او برای این کار حتی از جیب خود هزینه میکرد.
محمدی با اشاره به آثار محمدسرور رجایی گفت: وی نثر ستودنی داشت؛ وقتی کتاب «ماموریت خدا» را که برای شهید سعیدی نوشته بود، خواندم، متوجه شدم که رجایی به راحتی میتوانست یک داستاننویس بزرگ شود و متاسفم که دغدغهها و مشغلههایی که داشت، نذاشت که این اتفاق رخ دهد. هربار که با هم ملاقات میکردیم نشانی از دغدغهای برای خودش در او نمیدیدم و همیشه به دنبال مشکلات دوستان و مهاجران بود و سعی داشت که زندگی آرمانی برای آنها در ایران فراهم کند.
زهرا زاهدی، شاعر و عضو خانه ادبیات افغانستان نیز در این نشست درباره جایگاه محمدسرور رجایی گفت:
متاسفانه تا به امروز درباره بسیاری از آثار محمدسرور رجایی حرفی زده نمیشود؛ در معرفی این آثار باید بگویم که اولین اثرش به نام «کاغذپران رنگهی من» در سال 83 و در کابل به چاپ رسیده است؛ دومین اثری که باید به آن اشاره کنم «گلهای باغ کابل» است که در سال 86 و در هرات با موضوع شعر کودک به چاپ رسید و سومین اثری «گودی پران هفترنگ» است که چاپ آن به سال 97 برمیگردد و موضوع کودکونوجوان دارد.
وی ادامه داد: چهارمین اثر «گرگهای مهربان کوه تخت» در تهران و سال 99 منتشر شد. پنجمین اثر به نام «در آغوش قلبها» در تهران و سال 95 با موضوع شعر و خاطره به چاپ رسید و اثر بعدی «ازدشت لیلی تا جزیره مجنون» نام داشت که در تهران و در سال 97 در حوزه تاریخ شفاهی منتشر شد. «سفیدتر از آفتاب» دیگر اثر اوست که در سال 97 منتشر شد. «گزیده شعر حیدری وجودی» و «ماموریت خدا» نیز در سال 1400 در انتشارات راهیار منتشر شد و آخرین اثر رجایی که بدون حضور خودش رونمایی شد، «مجموعه روایتهای وطندار» نام دارد که متشکل از 28 چهره نخبه مهاجر است.
این عضو خانه ادبیات افغانستان در توضیح دیگر فعالیتهای محمدسرور رجایی گفت: وی در زمینههای مختلفی فعالیت داشت و عضو هیئتمدیره خانه ادبیات افغانستان بود و چندین دوره معاونت خانه ادبیات افغانستان را به عهده داشت و مدیر مسئول مجله «باغ»، مجله «طراوت»، مدیرمسئول و سردبیر دو هفتهنامه ورزشی «تندرستی»، مسئول اجرایی هفت دوره جشنواره «قند پارسی» و دبیر چندین دوره از همایش فرهنگی هنری «روایت همدلی» بود.
در ادامه این مراسم محمدصادق دهقان، مدیر خانه ادبیات افغانستان پشت تریبوت آمد و گفت: یادم میآید در مرداد سیاه 1400 یک هفته قبل از فروپاشی افغانستان، محمدسرور رجایی در بستر بیماری بود و بعد درگذشت. ما ملت بیکتابی هستیم؛ به این معنا که دستکم تمام ریشههای بیسروسامانی نیم قرن کشورمان به این مسئله برمیگردد که پیوند درستی با کتاب نداشتیم و تمام بلایایی که بر سر مردم افغانستان آمد به دلیل کتاب نخواندن خودشان بود.
وی افزود: ما با کودتا به هیچ کجا نخواهیم رسید اگر در این چند دهه میتوانستیم به یک ریسمانی به نام کتاب و فرهنگ چنگ بزنیم وضع امروز ما اینگونه دگرگون نبود. در طول تاریخ بارها دیدهایم که هر حزب سیاسی، نهاد و گروهی که اهل کتاب و فرهنگ باشد، پیشرفت کرده و اثرگذارتر بودهاند؛ حال چه برسد به اینکه کل کشور فرهنگی باشد و بتواند از ابزاری به نام کتاب استفاده کند.
این اهل قلم افغانستانی با اشاره به مشکلات افغانستان در سالها و دهههای گذشته گفت: تمام مشکلاتی که برای افغانستان در این چند دهه اتفاق افتاده، برای این است که بیکتاب بودیم و نمی دانستیم که کتاب صلح میآورد و نمیشود با تفنگ با هم صحبت کنیم. همهی ما میدانیم که با یک گل بهار نمیشود و یک دست صدا ندارد؛ اما دست کم به اندازه تواناییمان در تمام این سالها کوشیدهایم. خانه ادبیات افغانستان از سال 90 به بعد به صورت فعال در نمایشگاه بینالمللی کتاب حضور داشت؛ حتی زمانی که کتابی برای عرضه نداشتیم، غرفه حضور داشت.
وی ادامه داد: در دو دورهای که نمایشگاه کتاب مجازی شده است، همین غرفه نیز وجود نداشته و ما از آن محروم بودهایم. نکته دیگر نقد و بررسی آثار افغانستانی در تهران است که در حال حاضر 65 دوره آن انجام شده و همیشه به یک شاعر یا نویسنده افغانستانی اختصاص یافته است. تمام این نقد و بررسیها در کابل و در خانه ادبیات افغانستان نیز انجام شده و در کنار آن برای کتاب اولیها نقدی برگزار میشد که هم کتابشان معرفی شود و هم به نقد و بررسی آن بپردازیم.
دهقان در پایان گفت: محمدسرور رجایی با کتاب و مجله حشرونشر داشت و به همین خاطر پیوسته مطالعه میکرد و هیچوقت از مطالعه خسته نمیشد. درست است که خیلی از کتابهایی که میخواند در حوزه اعتقادی خودش بود؛ اما هیچوقت با کتابهایی که در حوزههای دیگر منتشر میشد هم مشکلی نداشت. در کل به کتاب تعصبی نگاه نمیکرد و در زمینه نشستهای نقد و بررسی در خانه ادبیات افغانستان همیشه کوشا بود.
نظر شما